حجاج خشاب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

حجاج الخشاب[۱]، در سند سه روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از کتاب الکافی و کتاب المحاسن واقع شده است:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حَجَّاجٍ الْخَشَّابِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ أَوْصَتْ إِلَيَّ بِمَالٍ أَنْ يُجْعَلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَقِيلَ لَهَا نَحُجُّ بِهِ فَقَالَتِ اجْعَلْهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَقَالُوا لَهَا فَنُعْطِيهِ آلَ مُحَمَّدٍ(ع) قَالَتِ اجْعَلْهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) اجْعَلْهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَا أَمَرَتْ قُلْتُ مُرْنِي كَيْفَ أَجْعَلُهُ قَالَ اجْعَلْهُ كَمَا أَمَرَتْكَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ: فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۲] أَ رَأَيْتَكَ لَوْ أَمَرَتْكَ أَنْ تُعْطِيَهُ يَهُودِيّاً كُنْتَ تُعْطِيهِ نَصْرَانِيّاً قَالَ فَمَكَثْتُ بَعْدَ ذَلِكَ ثَلَاثَ سِنِينَ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ مِثْلَ الَّذِي قُلْتُ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هَاتِهَا قُلْتُ مَنْ أُعْطِيهَا قَالَ عِيسَى شَلَقَانَ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از این عنوان، حجاج بن رفاعة الخشاب[۵] «ابورفاعه» و به قولی «ابوعلی» است. وی از راویان کوفی امامی است و نام ایشان در کتب رجالی قدمای شیعه، مانند رجال النجاشی، الفهرست و رجال الطوسی عنوان گردیده و در اسناد شماری از روایات نیز قرار گرفته و با عنوان حجاج الخشاب و الحجاج الخشاب روایت کرده است. وی دارای یک اثر علمی بوده که برخی از اصحاب ائمه(ع) از جمله محمد بن یحیی الخزاز[۶] و احمد بن میثم[۷] آن را روایت کرده‌اند.

نجاشی از راوی با عنوان أبو رفاعة حجاج بن رفاعة و أبو علی الخشاب[۸] کوفی[۹] و شیخ طوسی در الفهرست با عنوان الحجاج الخشاب[۱۰] و در رجال الطوسی با عنوان الحجاج بن رفاعة الکوفی الخشاب[۱۱] یاد کرده‌اند.

ابن حجر عسقلانی نیز از راوی نام برده و نوشته است: "حجاج بن رفاعة الخشاب الكوفي أبو رفاعة؛ ذكره الطوسي و ابن عقدة في رجال الشيعة؛ و قال ابن النجاشي: روي عنه محمد بن يحيي الخزاز؛ و قال الطوسي: روي عنه أحمد بن ميثم بن أبي نعيم و العباس بن عامر[۱۲].[۱۳]

طبقه راوی

ولادت و درگذشت راوی دانسته نیست؛ لیکن شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق(ع) به شمار آورده و در اسناد روایات از آن حضرت روایت کرده است، گاه بی‌واسطه[۱۴] و گاه باواسطه[۱۵].[۱۶]

استادان و شاگردان راوی

حجاج الخشاب در اسناد روایات از کسانی مانند ابی کهمس هیثم بن عبید، ابی الفوارس و ابی هلال[۱۷] روایت کرده است که از مشایخ حدیثی او شمرده می‌شوند و افرادی نظیر عباس بن عامر القصیر، محمد بن یحیی، ابن فضال، علی بن الحکم، جعفر بن بشیر و...[۱۸] نیز از او روایت کرده‌اند که از شاگردانش به شمار می‌آیند.[۱۹]

مذهب راوی

حجاج الخشاب از راویان امامی شمرده می‌شود، اولاً به جهت یادکرد نام وی در رجال النجاشی که به ذکر نام راویان صاحب اثر امامی اختصاص دارد و ثانیاً مضامین روایاتش؛ مانند: «عَنْهُ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّهْدِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ الْقَصِيرِ عَنْ حَجَّاجٍ الْخَشَّابِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)يَقُولُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ مَا يَقُولُ مَنْ عِنْدَكُمْ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۰] فَقَالَ كَانَ الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ يَقُولُ فِي أَقْرِبَائِي مِنَ الْعَرَبِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لَكِنِّي أَقُولُ لِقُرَيْشٍ الَّذِينَ عِنْدَنَا[۲۱] هِيَ لَنَا خَاصَّةً فَيَقُولُونَ هِيَ لَنَا وَ لَكُمْ عَامَّةً فَأَقُولُ خَبِّرُونِي عَنِ النَّبِيِّ(ص) إِذَا نَزَلَتْ بِهِ شَدِيدَةٌ مَنْ خَصَ بِهَا أَ لَيْسَ إِيَّانَا خَصَّ بِهَا حِينَ أَرَادَ أَنْ يُلَاعِنَ أَهْلَ نَجْرَانَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع)وَ يَوْمَ بَدْرٍ قَالَ لِعَلِيٍّ وَ حَمْزَةَ وَ عُبَيْدَةَ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ فَأَبَوْا يُقِرُّونَ لِي أَ فَلَكُمُ الْحُلْوُ وَ لَنَا الْمُرُّ»[۲۲].[۲۳]

جایگاه حدیثی راوی

نجاشی رجالی بزرگ شیعه، به وثاقت راوی تصریح نموده است: ثقة، ذکره أبوالعباس[۲۴] و رجالیان پسین نیز به پیروی از نجاشی، حجاج بن رفاعة الخشاب را از راویان ثقه به شمار آورده‌اند.

علامه حلی و ابن داوود در بخش یکم رجالشان از وی یاد، و عبارت نجاشی را نقل کردند[۲۵]، بلکه علامه حلی به گزارش از رجال النجاشی عبارت ثقة را دو مرتبه تکرار نموده است[۲۶]، در حالی که در رجال النجاشی موجود، این عبارت فقط یک بار ذکر شده است، از این رو شهید ثانی در تعلیقه‌اش بر خلاصة الأقوال علامه حلی نوشته است: تكرير توثيقه مرتين لم يذكره أحد من أصحاب الرجال غير المصنف، و المعلوم من طريقة المصنف أن ينقل في كتابه لفظ جش (يعني نجاشي) في جميع الأبواب و يزيد ما يقبل الزيادة،...[۲۷].

وحید بهبهانی پس از نقل عبارت نجاشی (ثقة ذکره أبو العباس) نوشته است: التوثيق من أبي العباس و الظاهر أنه ابن نوح[۲۸]، وأنه ثقة سالم عن الطعن. مضافا إلی أن الظاهر ارتضاؤه عند النجاشی ویؤیده روایة عدة من أصحابنا کتابه، وروایة الأجلة؛ مثل العباس بن عامر، و محمد ابن یحیی و غیرهما عنه[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۴۴، ش۳۷۳؛ رجال الطوسی، ص۱۹۲، ش۲۳۸۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۱۶۷، ش۲۶۰؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۶۴، ش۶؛ الرجال (ابن داود)، ص۱۰۰، ش۳۸۰؛ إیضاح الإشتباه، ص۱۶۴، ش۲۳۴؛ معالم العلماء، ص۴۵، ش۲۹۶؛ منهج المقال، ج۳، ص۳۲۴، ش۱۲۹۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۴۰۲، ش۱۱۸۴؛ مجمع الرجال، ج۲، ص۸۳؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۷۹، ش۱۴۸۹؛ منتهی المقال، ج۲، ص۳۳۳، ش۶۷۲؛ تنقیح المقال، ج۱۸، ص۲۰، ش۴۷۰۴؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۰۷، ش۳۱۸۳؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۱۱۲، ش۱۷۸۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۲۱۳، (ش ۲۶۰۱)، ۲۱۴، (ش۲۶۱۰) و ۴۳۹. ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۶، ش۷۹۱.
  2. و آنان که پس از شنیدن وصیّت آن را دگرگون سازند گناهش به گردن همان کسانی است که آن را دگرگون می‌سازند، بی‌گمان خداوند شنوایی داناست سوره بقره، آیه ۱۸۱.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵ به گزارش از الکافی، ج۷، ص۱۵، ح۱.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 198-199.
  5. رفاعة: بکسر الراء المهملة، ثم الفاء، ثم الألف، ثم العین المهملة المفتوحة و الخشاب: بالخاء المعجمة المفتوحة، و الشین المعجمة المشددة، و الألف، و الباء الموحدة من تحت، بیاع الخشب. (تنقیح المقال، ج۱۸، ص۲۰، ش۴۷۰۴).
  6. رجال النجاشی، ص۱۴۴، ش۳۷۳: له کتاب یرویه عدة من أصحابنا منهم محمد بن یحیی الخزاز.
  7. الفهرست (طوسی)، ص۱۶۷، ش۲۶۰: له کتاب، أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أبی المفضل، عن حمید بن زیاد، عن أحمد بن میثم، عنه.
  8. سمعانی نوشته است: الخشاب: بفتح الخاء و الشین المعجمة و فی آخرها الباء المنقوطة بواحدة، هذا اسم لمن یبیع الخشب (الأنساب، ج۲، ص۳۶۶)؛ علامه حلی درباره ضبط صحیح نام راوی نوشته است: بالجیم أخیرا، و الحاء المهملة المفتوحة أولا بن رفاعة: بکسر الراء، و الفاء، و العین المهملة، أبو رفاعة، و قیل: أبو علی الخشاب: بالشین المعجمة. (إیضاح الإشتباه، ص۱۶۴-۱۶۵، ش۲۳۴).
  9. رجال النجاشی، ص۱۴۴، ش۳۷۳.
  10. الفهرست (طوسی)، ص۱۶۷، ش۲۶۰.
  11. رجال الطوسی، ص۱۹۲، ش۲۳۸۲.
  12. لسان المیزان، ج۲، ص۱۷۶، ش۷۹۱.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 199-200.
  14. ر.ک: الکافی، ج۶، ص۷۸، ح۱؛ ج۷، ص۱۵، ح۱.
  15. ر.ک: الکافی، ج۳، ص۴۴۳-۴۴۴، ح۷؛ الاستبصار، ج۱، ص۱۸، ح۳۵.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 200.
  17. الکافی، ج۲، ص۶۰۸، ح۵؛ ج۳، ص۴۴۳-۴۴۴، ح۷؛ تهذیب الأحکام، ج۱، ص۲۲۲، ح۶۳۷.
  18. الکافی، ج۲، ص۶۰۸، ح۵؛ ج۳، ص۴۴۳-۴۴۴، ح۷؛ ج۶، ص۷۸، ح۱؛ ج۷، ص۱۵، ح١؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۵۵، ح۵۱۴.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 201.
  20. بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را سوره شوری، آیه ۲۳.
  21. بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۴۰، ح۸: بیان: قوله(ع): الذین عندنا، أی نحن نقول لقریش: المراد بالقربی الجماعة الذین عندنا، أی أهل البیت(ع) خاصة، فیقولون أی قریش. قوله: فأبوا یقرون لی، أی بعد إتمام الحجة علیهم فی ذلک بما ذکرنا أبوا عن قبوله و فی بعض النسخ فأتوا بقرون لهم، أی أتوا جمعا من المشرکین، و أتوا برؤوسهم، أو القرون کنایة عن شجعانهم و رؤسائهم.
  22. المحاسن، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵، ح۴۷.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 201-202.
  24. رجال النجاشی، ص۱۴۴، ش۳۷۳.
  25. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۶۴، ش۶؛ الرجال (ابن داود)، ص۱۰۰، ش۳۸۰.
  26. نقد الرجال، ج۱، ص۴۰۲، ش۱۱۸۴: و ذکر العلامة عبارة النجاشی بعینها إلا أنه قال: ثقة مرتین. و لم أجد ذلک فی کتب الرجال خصوصا فی النجاشی؛ منتهی المقال، ج۲، ص۳۳۳، ش۶۷۲: و فیها التوثیق مکرر.
  27. رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۹۶۳.
  28. علامه شوشتری معتقد است مراد از ابو العباس در عبارت نجاشی، ابن عقده (احمد بن محمد بن سعید متوفای ۳۳۳ هجری قمری) است. (قاموس الرجال، ج۳، ص۱۱۲: قلت: بل ابن عقدة کما عرفته فی المقدمه و لأنه روی کتابه عنه دون ابن نوح) و در مقدمه کتاب (قاموس الرجال، ج۱، ص۸۲ و ۸۳) نوشته است: و اختلف أيضاً في قول النجاشي في كثير من التراجم: ذكره أبو العباس هل المراد به ابن عقدة؟ أو ابن نوح؟ و الأظهر الأول، لأنا لم نره أطلق ذلك إلا فيه، و لأنه الأسبق، لأن المشترك ينصرف إلي الأول، كما في ربيع، وجمادي، و المحقق، والشهيد. و مما يوضح الانصراف أن الشيخ عنون في الكني أبا الصباح، ثم نقل عن ابن عقدة أن اسمه إبراهيم بن نعيم، و النجاشي عنونه في الأسماء، و قال: ذكره أبو العباس في الرجال و قال بعده أيضاً بلا فصل في إبراهيم بن عيسي: ذكر ذلك أبو العباس في كتابه و بعده بلا فصل إبراهيم بن عمر اليماني الصنعاني، ذكر ذلك أبو العباس و غيره و لم يقع ابن نوح في واحد منهم في طريقه إليهم، مع أنه قال فيه: أستاذنا و شيخنا و من استفدنا منه و يروي عنه كثيرا مشافهة و مكاتبة، كما في الحسين بن سعيد، و وجادة في كتبه التي أوصي له بها. و أيضاً كثيرا ما نراه يقول: ذكر ذلك ابن نوح و لم نجده في موضع يقول: ذكر فلانا ابن عقدة. فإن قيل: إنه عنون محمد بن خالد الأشعري، و قال: ذكره أبو العباس أخبرنا أبو العباس، قال: حدثنا الحسن بن حمزة. قلت: لو كان المراد بأبي العباس الثاني، الأول، لما أعاد الاسم الظاهر، و لقال: أخبرنا عن ابن حمزة، و مع تسليمه فهو قرينة، و الكلام في ما لم تكن قرينة. و مما يحسم الشغب قوله في حفص بن سوقة: ذكره أبو العباس و ابن نوح. یادآوری: عبارت: ذکر أبو العباس، قال أبو العباس، أخبرنی أبو العباس و مانند آن در رجال النجاشی در ترجمه راویان حدیث فراوان به کار رفته است و ابو العباس کنیه احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقده و احمد بن علی بن نوح سیرافی معروف به ابن نوح است. ابن نوح از مشایخ نجاشی است و درباره‌اش نوشته است: کان ثقة فی حدیثه، متقنا لما یرویه، فقیها، بصیرا بالحدیث و الروایة، و هو أ أستاذنا (أستادنا) و شیخنا و من استفدنا منه. و له کتب کثیرة، أعرف منها: کتاب المصابیح فی ذکر من روی عن الأئمة(ع) لکل إمام، کتاب القاضی بین الحدیثین المختلفین، کتاب التعقیب و التعفیر، کتاب الزیادات علی أبی العباس بن سعید فی رجال جعفر بن محمد علیه (علیهما) السلام مستوفی، أخبار الوکلاء الأربعة (رجال النجاشی، ص۸۶-۸۷، ش۲۰۹) ولی ابن عقده متوفای سال ۳۳۳ هجری قمری است. (رجال النجاشی، ص۹۵، ش۲۳۳) و نجاشی با یک واسطه در اسناد و طرق از وی روایت کرده است. (رجال النجاشی، ص۹۵، ش۲۳۳) بنابراین هر جا نجاشی بی‌واسطه از ابو العباس گزارش کرده (أخبرنی أبو العباس؛ قال لی أبو العباس و مانند اینها)، مقصود ابن نوح است و هر جا با واسطه گزارش کرده باشد (أخبرنا أبو الحسن التمیمی قال: حدثنا ابوالعباس) مراد ابن عقده است و در مواردی به نام تصریح کرده است: {{عربی|ذکره أبو العباس بن نوح (رجال النجاشی، ص۱۳۵، ش۳۴۸)؛ ذکره أبو العباس؛ بن سعید (رجال النجاشی، ص۲۳۹، ش۶۳۵) لیکن در مواردی که عبارت ذکره أبو العباس؛ ذکر ذلک أبو العباس؛ قال أبو العباس را به کار برده و به نام تصریح ننموده، اختلاف است که مقصود ابن نوح است یا ابن عقده. تتبع در عبارت نجاشی نشان می‌دهد که مقصودش ابن عقده است چون ابن عقده یک کتاب رجالی نوشته که در آن چهار هزار از شاگردان و راویان امام صادق‌(ع) را ذکر کرده است، گرچه احتمال داده می‌شود که در مواردی ابن نوح باشد؛ زیرا یکی از آثار علمی وی، حواشی و تعلیقه بر کتاب رجالی ابن عقده است، چنان که نجاشی در ترجمه ابن نوح با تعبیر کتاب الزیادات علی أبی العباس بن سعید فی رجال جعفر بن محمد علیه(ع) مستوفی از آن یاد کرده است.
  29. منهج المقال، ج۳، ص۳۲۴-۳۲۵، ش۴۰۸.
  30. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 202-205.