علم مستأثر در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث علم معصوم است. "علم مستأثر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • علم مستاثر از علوم مختص خداوند است که گاهی در برابر علم موقوف به کار می رود و گاهی هر دو در یک معنا استفاده می شوند. همچنین باید دانست علم مکنون یا علم موقوف یا مخزون و یا محفوظ تعابیری از یک تعریف هستند که در عبارات مختلف از آنها استفاده شده است.

چیستی علم مستاثر

  • "استیثار" در لغت ‏به معنی برگزیدن و به خود اختصاص دادن است.[۱] از روایات استفاده می‏شود که اسماء مستأثره از مراتب غیبی اسم اعظم هستند و کسی از آنها آگاه نیست.[۲] علم مستأثر یکی از معانی علم غیب است. علم غیب به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند؛ چراکه اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستأثر خارج می‌شود و نمی‌توان گفت مختص خداست.[۳]

این اصطلاح از مفاهیم لطیف عرفانی در بحث اسماء الهی محسوب می‌‌‌‌شود، ریشه در روایات دارد، امام باقر(علیه السلام) در این مورد می‏فرمایند: «هفتاد و دو حرف از حروف اسم اعظم در پیش ما (اهل بیت) است (به آن آگاهی داریم) و تنها یک حرف از آن نزد پروردگار متعال است که آنرا در علم غیبش به خود اختصاص داده است (کسی از آن آگاه نیست).»[۴] همچنین امام هادی(علیه السلام) پس از بیان تعداد اسم اعظم فرمودند:[۵] «و یک حرف نزد خداوند متعال و ویژۀ ایشان در علم غیب می‌باشد.»[۶] بیهقی از عبدالله بن مسعود در کتاب «الأسماء و الصفات» نقل کرده که پیامبر اکرم9ضمن دعائی فرمود:[۷] «و اسالک بکل اسم هولک... او استأثرت به فی علم الغیب عندک»[۸]

چیستی غیب و علم موقوف

  • برای روشن شدن بحث تعاریفی از غیب، علم مکنون و مستأثر ارائه می شود تا با توجه به آن رابطۀ میان آنها هم بیان شود.

غیب مصدر غاب، به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار می‌رود.[۹] دربارۀ علم موقوف براساس روایاتی که مرحوم کلینی در کافی نقل می کند، گفته شده است خداوند دارای دو نوع علم می باشد:[۱۰] یک قسم، علمی است که خداوند آن را برای ملائکه، انبیا و رسولان خود آشکار نموده است و قسم دیگر، علم مکفوف است که بر هیچ یک از مخلوقات خویش آشکار نکرده است. بر اساس این روایات، علمی که برای انبیا، رسولان و ملائکه آشکار شده، ائمه: نیز آن را دارا هستند. اما علم مکفوف که خداوند آن را برای خود اختصاص داده است، هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود خداوند علم آن را به ائمه: می‌دهد. امام صادق7 می‌فرماید: «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»[۱۱] این علم، علمِ موقوف نام دارد،[۱۲] و مخصوص خداوند است.[۱۳] از این علم با نام علم مکنون، علم محفوظ و علم مخزون هم یاد شده است[۱۴] و آیۀ ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾[۱۵] به این علم اشاره دارد. مقصود از کتاب مکنون، همان علم غیب الهی است که از آن به لوح محفوظ تعبیر می‌شود. همچنین تعبیر به ام‌الکتاب کنایه از علم ذاتی ازلی خداوند به تمامی موجودات، برای همیشه است. 2ـ علمی که آموختنی بوده و به دیگران مانند امامان تعلیم داده است، علی7 در یکی‌ از خطبه‌‏هایش از بعضی‌ امور غیبی‌ خبر داد، یکی‌ از اصحاب عرض کرد: یا امیر المؤمنین! علم غیب داری‌؟! حضرت خندید و فرمود: «ای‌ برادر کلبی‌! این علم غیب نیست، بلکه تعلمی‌ است از صاحب علم... .»[۱۶] این علم به مرحلۀ قضا رسیده و برای دیگران هم مقدّر کرده که از آن آگاه باشند.[۱۷] از این علم با نام علم مستفاد هم یاد شده است علم مستفاد، یعنی علمی که واسطه می‌خورد و پمن غیر نفسه است، علم خدای تبارک و تعالی من عند نفسه یا بالذات است اما علم ائمه:علم مستفاد است، اینکه در روایات وارد شده ائمه ما در هر شب جمعه متصل به عرش خدای تبارک و تعالی می‌شوند و ازدیاد علم می‌کنند، اگر این اتصال نباشد علم آنها پایان می‌پذیرد این علم مستفاد است.[۱۸]

دلیل روایی

  • در این رابطه امام باقر7 می فرمایند:[۱۹] «و اما منظور از (عالم الغیب) این است، خداوند عزوجل عالم به مسائلی است که از آفریده‌های او مخفی مانده است؛ مسائلی از قبیل قضا و قدر در رابطه با اشیاء، در علم خود و قبل از خلق آنها، و قبل از آنی که آنها را به فرشتگان خود افاضه نماید. پس ای حمران این علمی نگه داشته شده نزد خداوند است، اختیار و اراده آن در دست اوست و اگر بخواهد قضا نماید و یا اینکه درون آن برایش ظاهر گردد ولی آن را امضا نمی‌کند، و اما علمی که خداوند متعال آن را مقدر نموده و آن را به مرحله قضا رسانده و جاری می‌سازد، همان علمی است که به رسول اکرم9 رسید و سپس نزد ما رسیده است.[۲۰] همچنین در روایتی دیگر امیرالمؤمنین7 و امام باقر7 می‌فرمایند: «لَوْ لَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اللهِ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه»[۲۱] این همان علم موقوف عندالله است که فقط نزد خدای تبارک و تعالی است و کسی نمی‌داند در یک قضیه بداء واقع می‌شود یا نه؟[۲۲]

و نیز از امام باقر7، روایت شده فرمودند: «إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلى‏ ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً، وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ، فَتَكَلَّمَ بِهِ، فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتّى‏ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ، ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ ، وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً، وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ- تبارك و تَعَالى- اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ، وَ لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‏؛ به راستى نام خدا كه اعظم است، هفتاد و سه حرف است و همانا يك حرف از آن را آصف داشت و آن را به زبان آورد و زمين ميان او و ميان تخت بلقيس از بيت المقدس تا صنعاى يمن در حدود دو ماه راه تا شد و به هم درنورديد تا آن تخت به دستش رسيد و سپس زمين به حال خود برگشت، اين كار در كمتر از چشم بهم زدن انجام شد، هفتاد و دو حرف از اسم اعظم نزد ما است و يك حرف از آن مخصوص خدا است كه براى خويش در علم غيب برگزيده‏ و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.»[۲۳]

علت نفی علم غیب توسط معصوم

روایاتی که علم غیب را دو قسم می کند و قسمی از آنرا برای اهل بیت: ثابت می داند با روایاتی که اهل بیت: علم غیب را از خود نفی کرده اند تنافی ندارند زیرا مراد اهل بیت: از نفی علم غیب، عدم آگاهی ایشان اموری است که هنوز تقدیر نشده‌اند و پس از تقدیر، علم آنها به ائمه: داده می‌شود و به تعبیر خود ایشان، افضل علوم ایشان نیز همین است.[۲۴] به عبارتی دیگر اگر در روایتی اهل بیت(علیهم السلام) علم غیب را از خود نفی می کنند ناظر به نوع اول می باشد.[۲۵]

تقسیمی دیگر برای علم

بر اساس برخی از روایات باید گفت خداوند دو گونه علم دارد: 1ـ علمی که جز خداوند کسی از آن آگاه نیست و اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد، از دایره علم مستأثر خارج می‌شود و نمی‌توان گفت مختص خداوند است.[۲۶] از این علم در برخی روایات[۲۷] به اسم "مکنون" و "مخزون" یاد شده است.[۲۸] و باید دانست اسمای مستأثره منشأ برای دیگر اسامی خداوند هستند.[۲۹] 2ـ علمی که آنرا در اختیار دیگران قرار داده است.[۳۰] احمد بن محمد از محمد بن سنان از ابو جارود از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت شنیدم امیر مؤمنان(علیه السلام) می‌فرماید: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در علم غیب خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان. و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو می‌فرستد، و نسبت به آنچه که در رحم ها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ نفس و فردی نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد. هم چنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی محمد و آل محمد: می‌باشد، و آنچه که محمد و آل محمد: از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع می‌‌باشند.[۳۱] مباحث مربوط به اسم مستأثر الهی یکی از مباحث بلند عرفانی است که فهم عمیق آن نیاز به آگاهی و آشنایی به فلسفه و عرفان دارد.[۳۲]

نتیجه گیری

در مجموع باید گفت علم مکنون یا موقوف و علم مستأثر از علومِ مختص به خداوند است که حتی امامان معصوم هم از آن آگاهی ندارند. هر چند در مورد علم موقوف گفته شده، ممکن است خداوند به تدریج آن را به ایشان تعلیم نماید، اما در مورد علم مستأثر چنین سخنی هم گفته نشده، زیرا اگر برای دیگران بیان شود از مستأثر بودن خارج می‌گردد.[۳۳]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

منابع


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. راغب اصفهانی، المفردات فی غرایب القرآن، ص 10؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 85، حدیث 1، ص 255
  2. ر.ک. هاشمی، سید علی، مصاحبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست
  3. ر.ک. جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص ۴۶
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، كافی، ج ‏۱، ص 230
  5. ر.ک. صادقی ارزگانی، محمدامین، مقالۀ اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی، صفحه؟؟؟
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، كافی، ج ‏۱، ص 230
  7. ر.ک. صادقی ارزگانی، محمدامین، مقالۀ اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی، صفحه؟؟؟
  8. «و تو را می‌خوانم به هر نامی که برای توست... یا اینکه آن را مخصوص خود در علم غیب نزد خود قرار فرمودی»
  9. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص 192
  10. ر.ک: غلامی، اصغر، علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
  11. همانا، برای خدای تبارک و تعالی، دو علم هست. علمی که آن را بر ملائکه، انبیا و رسلش آشکار نموده است، پس هر آنچه را که بر ملائکه، رسولان و انبیائش آشکار کرده، علم آن را به ما داده است. و علمی که به خودش اختصاص داده است، پس هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود، خداوند ما را به آن، عالم می‌کند در حالی که بر ائمه: پیش از ما نیز عرضه شده است
  12. ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
  13. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 293
  14. ر.ک. معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ص 293
  15. که این قرآنی ارجمند است. در نوشته‌ای فرو پوشیده. که جز پاکان را به آن دسترس نیست»؛ سوره واقعه آیه ۷۷، ۷۸ و ۷۹
  16. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 293
  17. ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
  18. ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
  19. ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
  20. «وَ أَمَّا قَوْلُهُ عالِمُ الْغَیْبِ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِیمَا یَقْدِرُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ یَقْضِیهِ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ یُفْضِیَهُ إِلَی الْمَلَائِکَهِ فَذَلِکَ یَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَیْهِ فِیهِ الْمَشِیئَهُ فَیَقْضِیهِ إِذَا أَرَادَ وَ یَبْدُو لَهُ فِیهِ فَلَا یُمْضِیه ‏فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِی یُقَدِّرُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقْضِیهِ وَ یُمْضِیهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِی انْتَهَی إِلَی رَسُولِ اللهِ9ثُمَّ إِلَیْنَا»؛الكافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص۲۵۷
  21. «آیه‌ای در قرآن هست که اگر آن آیه نبود ما تمام آنچه را تا روز قیامت واقع می‌شود به شما خبر می‌دادیم»؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۳۰۵
  22. ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش
  23. ر.ک. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص ۶۹
  24. ر.ک. غلامی، اصغر، علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
  25. ر.ک. غلامی، اصغر، علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
  26. ر.ک. جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶
  27. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج 1، ص 152
  28. ر.ک. هاشمی، سید علی، مصاحبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست
  29. ر.ک. حسینی شاهرودی، سیدمرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص 76
  30. ر.ک: فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش؛ جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶
  31. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ7 يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾؛ سوره لقمان، آیه۳۴. وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ [يَعْلَمُهُ‏] الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ بصائر الدرجات، ص١٣١؛ دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶
  32. ر.ک. هاشمی، سید علی، مصاحبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئیست
  33. ر.ک. جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶