احمد بن محمد شیبانی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

احمد بن محمد الشیبانی[۱] در یکی از اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق به نقل از تفسیر القمی ذکر شده است:

«و فی تفسیر علی بن إبراهیم: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ يُوسُفَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ كَيْسَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ قَالَ وَ مَا أَقْرَأُ قَالَ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ[۲] يَعْنِي خَلَقَ نُورَكَ الْأَقْدَمَ قَبْلَ الْأَشْيَاءِ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ يَعْنِي خَلَقَكَ مِنْ نُطْفَةٍ [عَلَقَةٍ] وَ شَقَّ مِنْكَ عَلِيّاً اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ[۳] يَعْنِي عَلَّمَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ[۴] يَعْنِي عَلَّمَ عَلِيّاً مَا لَمْ يَعْلَمْ قَبْلَ ذَلِكَ»[۵].[۶]

شرح حال راوی

نام راوی در کتب رجالی ذکر نشده و در اسناد روایات دیگر نیز یاد نشده است، پس هیچ اطلاعی از حال وی در دسترس نیست.

یادآوری

عنوان احمد بن محمد بن الشیبانی در سند یک روایت علل الشرائع ذکر شده است[۷] که غیر از راوی فوق است؛ زیرا آن عنوان مصحّف محمد بن احمد الشیبانی است، به قرینه دیگر اسناد این کتاب و کتب دیگر مرحوم صدوق.[۸]

طبقه راوی

آیت‌الله بروجردی، علی بن ابراهیم را از راویان طبقه ششم برشمرده است[۹]، در نتیجه راوی نامبرده که از استادان علی بن ابراهیم قمی است در طبقه هفتم قرار خواهد داشت.[۱۰]

مذهب راوی

مضمون روایت مذکور و روایت ذیل که راوی آن را نقل کرده است، نشانه تشیع وی است:

«و فی تفسیر علی بن إبراهیم: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ بُويَهْ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ التَّفْلِيسِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ(ع) يَقُولُ يَا شِهَابُ نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ- وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ- وَ نَحْنُ عَهْدُ اللَّهِ وَ ذِمَّتُهُ وَ نَحْنُ وَدَائِعُ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ- كُنَّا أَنْوَاراً صُفُوفاً حَوْلَ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ- فَيُسَبِّحُ أَهْلُ السَّمَاءِ بِتَسْبِيحِنَا- إِلَى أَنْ هَبَطْنَا إِلَى الْأَرْضِ فَسَبَّحْنَا- فَسَبَّحَ أَهْلُ الْأَرْضِ بِتَسْبِيحِنَا وَ وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ[۱۱] فَمَنْ وَفَى بِذِمَّتِنَا فَقَدْ وَفَى بِعَهْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِمَّتِهِ- وَ مَنْ خَفَرَ ذِمَّتَنَا فَقَدْ خَفَرَ ذِمَّةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَهْدَهُ»[۱۲].[۱۳]

جایگاه حدیثی راوی

طبق قاعده که نام راوی در کتب رجالی یاد نشده است، از راویان مجهول یا مُهمل شمرده می‌گردد؛ لکن به جهت قرار گرفتنش در آغاز سند تفسیر علی بن ابراهیم قمی از راویان ثقه به شمار می‌آید؛ زیرا علی بن ابراهیم در شروع تفسیرش نوشته است: "ونحن ذاكرون ومخبرون بما ينتهي إلينا ورواه مشايخنا وثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم - وأوجب ولايتهم ولا يقبل عمل إلا بهم..."[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: تنقیح المقال، ج۷، ص۳۵۸، ش۹۷۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۴۶، ش۱۵۸۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۲۶، ش۹۴۷.
  2. بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید سوره علق، آیه ۱.
  3. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد سوره علق، آیه ۳-۴.
  4. به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت سوره علق، آیه ۵.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۳۴۷ به نقل از تفسیر القمی، ج۲، ص۴۳۰.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۸۲-۸۳.
  7. علل الشرائع، ج۱، ص۳۴، ح۳.
  8. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۸۳.
  9. طبقات رجال الکافی، ص۲۳۷.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۸۳.
  11. و ماییم که صف‌زدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی می‌ستاییم سوره صافات، آیه ۱۶۵-۱۶۶.
  12. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۱۹۲؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۲۲۸.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۸۳-۸۴.
  14. تفسیر القمی، ج۱، ص۴.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۸۴.