عطاء بن ابیمسلم خراسانی در علوم قرآنی
مقدمه
داوودی در طبقات المفسرین «عطاء بن ابی مسلم خراسانی»[۱] را با عنوان عطاء بن ابی مسلم ابو عثمان خراسانی آورده و گفته است: اسم پدرش میسره و به اعتقاد برخی، عبدالله است. وی صدوق راستگو است، ولی زیاد اشتباه میکند و در نقل روایت ارسال و تدلیس دارد و با عبارت "له كتاب تنزيل القرآن و تفسيره و ناسخه و منسوخه" از تألیفات قرآنی وی خبر داده است[۲]. حاج خلیفه با عبارت "تفسیر- عطاء بن ابي رباح وعطاء بن ابي مسلم الخراساني وعطاء بن دينار ذكرهم الثعلبي في الكشف" از تفسیر وی خبر داده است[۳]. عمر رضا کحاله نیز با عنوان «مفسر» از وی یاد کرده و از کتاب تفسیر داشتن وی خبر داده است[۴] و در تفاسیر شیعه و سنّی آرا و روایات تفسیری فراوانی از وی نقل شده است[۵]؛ بنابراین، در مفسر بودن وی تردیدی نیست؛ اما برای تابعی بودن او شاهدی که میتوان ذکر کرد، این است که گفتهاند: ابن عمر را دیده و از او روایت شنیده است[۶].
برخی روایات به واسطۀ ایشان از ابن عباس نقل شده[۷] و برحسب ظاهر سند آن روایات میتوان گفت وی ابن عباس را نیز دیده و از وی روایت کرده است و این، شاهد دیگری بر تابعی بودن او باشد و برخی رجالشناسان اهل تسنن روایت وی از ابن عباس را مرسل دانستهاند[۸]، ولی معلوم نیست دلیل آنان بر مرسل بودن روایت وی از ابن عباس چیست؛ اگر به لحاظ زمان و اقتضای سن او باشد، دلیل آنان مخدوش است؛ زیرا باتوجه به اینکه گفتهاند تولد وی در سال ۵۰۲ و درگذشت ابن عباس سال ۶۸۳ بوده است[۹].
در وقت رحلت ابن عباس هیجده سال داشته و روایت شنیدن وی از ابن عباس ممکن بوده است[۱۰].
روایت شنیدن وی از انس را که از طبرانی نقل کردهاند[۱۱] نیز شاهد دیگری بر تابعی بودن او است.[۱۲]
مذهب و وثاقت
از مذهب وی اطلاعی در دست نیست. نام وی در کتابهای رجالی شیعه نیامده و حتی در بسیاری از کتابهای روایی شیعه روایتی از وی نقل نشده است[۱۳].
وثاقت وی نیز در نزد شیعه نامعلوم و در نزد اهل تسنن مورد اختلاف است. برحسب نقل ذهبی، ابن معین او را توثیق کرده است. به گفتۀ دارقطنی، وی ثقه است، ولی ابن عباس را ملاقات نکرده؛ یعنی در نقل روایت از وی تدلیس میکرده است. نسائی گفته است: در او اشکالی نیست. احمد گفته است: ثقه میباشد. یعقوب بن شیبه گفته است: ثقه و به فتوا و جهاد معروف است و ابو حاتم گفته است: در او اشکالی نیست. ترمذی گفته است: او ثقه است افرادی مانند مالک بن انس و معمّر از او روایت کردهاند و نشنیدهام کسی از متقدمان در نکوهش وی سخن گفته باشد. در مقابل، از بخاری نقل شده که گفته است:
شخصی را که مالک از او روایت کند و مستحق باشد حدیثش ترک شود، جز عطاء خراسانی نمیشناسم؛ همۀ حدیثهایش وارونه است. ابن حبّان گفته است: حفظش ضعیف و اشتباهش زیاد است و ازاینرو، احتجاج به روایتش باطل میباشد. بخاری، عقیلی و ابن حبّان او را در کتاب الضعفاء خود آوردهاند[۱۴]. از سعید بن مسبب نقل شده که نسبت به حدیثی که بهواسطۀ عطا از وی نقل کردهاند، گفته است: عطا بر من دروغ بسته؛ من آن را چنین روایت نکردهام[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ ابو حذیفه واصل بن عطاء بصری متولد ۸۰ متوفای ۱۳۱ ه. ق را نیز گفتهاند معانی القرآن تألیف کرده است (ر. ک: کحاله، معجم المؤلفین، ج۱۳ ص۱۵۹؛ بغدادی، هدیة العارفین، ج۶، ص۴۹۹) و از اینرو او را نیز میتوان از مفسران عصر حضور به شمار آورد، ولی چون شاهدی بر تابعی بودن وی نیافتم، او را در متن در شمار مفسران تابعی نیاوردم و در پاورقی به وی اشاره کردم. برخی تارخی وفات او را (۵۰-۱۳۵ ه.ق) ر. ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۱۴۳. و برخی تاریخ وفات او را ۱۳۳ گفتهاند (ر. ک: ذهبی، میزان الاعتدال، ج۳، ص۷۳).
- ↑ ر. ک: نویهض، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۹ و ۳۸۰، رقم ۳۲۹.
- ↑ ر. ک: حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ ر. ک: کحاله، معجم المؤلفین، ج۶، ص۲۸۳.
- ↑ برنامه رایانهای معجم فقهی ذکر «عطاء الخراسانی» در تفاسیر شیعه و سنی را ۳۴۴ مورد گزارش میدهد.
- ↑ ر. ک: ابن معین، تاریخ یحیی بن معین، ج۲، ص۳۳۹، رقم ۵۱۸۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۱۴۱.
- ↑ ر. ک: ابن ندیم، الفهرست، ص۲۸؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۳، ص۷۳.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۹۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۱۴۰.
- ↑ ر. ک: ذهبی، میزان الاعتدال، ج۳، ص۷۳.
- ↑ ر. ک: قمی، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۳۵۵؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۲۵، رقم ۴۰۴.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۹۲.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰۶-۲۰۷.
- ↑ براساس برنامه رایانهای معجم فقهی، عنوان «عطاء الخراسانی» در هیچیک از کتب اربعه شیعه و وسائل الشیعه ذکر نشده و در ۱۱۰ جلد بحار الانوار فقط ۶ بار آمده است.
- ↑ ر. ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۱۴۰-۱۴۲.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۹۱؛ بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، ص۹۴؛ همو، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰۷-۲۰۸.