نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۹ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
علل ایجاد سازمان وکالت را توضیح دهید. یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«ایجاد این سازمان را در امور ذیل میتوان ریشهیابی کرد:
۱. وسعت جغرافیای جهان اسلام: در هر نظام دینی، ارتباط بین رهبری و اعضای آن اجتناب ناپذیر است. بنابراین، میبایست کسانی از سوی امامانشیعه (ع) تعیین میشدند که به عنوان نمایندگان آنان نقش ارتباطی بین شیعه و ایشان را ایفا میکردند. این مسئله زمانی روشن تر میشود که به گستردگی جهان بین اسلام در آن عصر و پراکندگی شیعیان در نقاط مختلف –اعم از عراق، حجاز، ایران، یمن، مصر و مغرب- توجه کنیم. طبیعی است که همه شیعیان، توانائی مسافرت به مدینه یا سایر مراکز سکونت امامان (ع) را نداشتند. پس لازم بود کسانی به عنوان نمایندگان امامان (ع) و افراد مورد اعتماد و شناخته شده، به مناطق دور و نزدیک حضور داشته و رابط بین رهبری و پیروانش باشند.
۲. جو خفقان عباسی و لزوم حفظ شیعیان و مکتب توسط امام (ع): وجود خفقان و وحشت از سوی عباسیان بر ضد ائمه (ع) و شیعیان، وجود جاسوسها و ماموران حکومتی که به طور دائم فعالیتهای امامان و شیعیان را تحت کنترل داشتند، لزوم ایجاد سازمان وکالت را برای کاهش ارتباط مستقیم شیعه و ائمه (ع) و قرار دادن واسطه یا وسائطی بین دو طرف، برای حفظ آنان و بالاتر از آن، حفظ مکتب، گریزناپذیر میکرد. از این رو هرگز سازمان وکالت را از آغاز تأسیس تا پایان عصر غیبت صغری، دارای فعالت آشکار نمییابیم. زیرا این سازمان وظیفهای فراتر از جمعآوری وجوع شرعی و زکات و نذورات و غیر آنها داشت.
۳. رفع بلاتکلیفی از شیعه در ایام حبس امامان در عصر غیبت تاریخ به روشنی گواه بر این است که امامانشیعه مورد اذیت و آزار حکومت بودند. امام هفتم حضرت کاظم(ع) سالها در زندان هارون بود. امام رضا (ع) به مرو، امام جواد (ع) به بغداد، امام هادی و امام حسن عسکری(ع) به سامرا فرا خوانده شدند. سازمان وکالت به عنوان مرجع مطمئن شیعیان، مدیریت جامعه شیعه را از طرف امامان عهدهدار بود. با توجه به غیبت امام مهدی (ع) ضرورت وجود این سازمان بیشتر رخ مینماید. زیرا در این عصر، وکلا و نواب امام مهدی (ع) به عنوان تنها مرجع برای شیعه در مسائل سیاسی، فکری، اجتماعی، اقتصادی و دینی بشمار میروند.
بنابراین، سازمان وکالت، از زمان امام صادق (ع) آغاز به کار کرده و تا پایان غیبت صغرا و مقارن با وفات نایب چهارم (۳۲۹ ق) فعالیت خود را ادامه داده و به پایان رسانده است؛ زیرا با شروع غیبت کبرا، امام مهدی (ع) فرد یا افراد خاصی را بین خود و شیعیان به عنوان وکیل قرار نداده است؛ بلکه امور شیعیان را در یک دستور کلی به فقها و علمای شیعه سپرده است. این همان جریانِ نیابت عامه است که با سازمان وکالت، متفاوت است»[۱].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«ممکن است گفته شود که امور امامان(ع) با تعیین یک یا چند وکیل در هر دورهای انجام میگرفت. با این حال چه نیازی به تشکیل نهادی به نام سازمان وکالت بود؟ و آیا واقعاً مجموعهای وجود داشته که اساسنامهای مشخص داشته و تحت مدیریت واحد و با داشتن برنامهای منسجم برای اهدافی فراتر از انجام امور فردی، فعالیت میکرده است؟ برای پاسخ به این سوال، لازم است عوامل تشکیل سازمان وکالت را بشناسیم:
ضرورت ارتباط میان رهبری و پیروان وجود ارتباط بین رهبری و پیروان در هر نظام دینی، سیاسی اجتنابناپذیر است. به دلیل گستردگی جهان اسلام و پراکندگی جمعیت شیعیان در نقاط مختلف جهان مانند عراق، حجاز، ایران، یمن، مصر و مغرب، امامان(ع) در بعضی از دورهها، وکیلان متعددی را برگزیدند که رابط میان آنها و شیعیان باشند. لزوم وجود وکلا هم به دلیل مشکلات سفر از مناطق دور دست به نقطه سکونت امام(ع) بود و هم به سبب شرایط سیاسی حاکم بر جامعه اسلامی که به دلیل سلطه عباسیان ایجاد شده و برای امامان و شیعیان آنها محدودیت بسیاری به وجود آورده بود. در چنین شرایطی، سازمان وکالت در روندی رو به رشد، شکل گرفت، تا در فعالیّتی منسجم و البتّه پنهان و در عین حال، گسترده و فراگیر، امور مربوط به امام و امت را انجام دهد؛ چرا که این امور فراتر از پاسخ به چند سؤال شخصی و حکم فردی یا رساندن اموال شرعی به امام بود؛ چنانکه در ادامه بحث، بیان خواهد شد.
تعیین تکلیف برای شیعیان در زمان حبس و حصر امامان: گرچه اصل ارتباط بین امام و شیعیان، ضرورتِ وجود وکیلان را توجیه میکند ولی آنگاه که امامان(ع) در اثر ظلم و ستم حاکمان در حبس قرار میگرفتند یا در خانه خود محصور میشدند، نیاز به وکیل، بیشتر احساس میشد؛ به همین سبب دوره امام کاظم(ع) –که همراه با حبس و زندانی شدن آن حضرت بود- عصر رشد و گسترش نهاد وکالت بود؛ همچنین بار دیگر در زمانِ عسکریین (ع) -یعنی دوره امامت امام دهم و یازدهم- ضرورت وجود سازمان وکالت، آشکارتر گردید و با رخدادِ غیبتامام دوازدهم و جریان نیابت نایبان، وکالت در شکلی فراگیرتر و جدیتر دنبال شد.
آماده کردن شیعیان برای ورود به عصر غیبت: بدون شک، پدیدۀ غیبتامام، رخدادی بیسابقه در رهبری شیعه بود؛ دورهای که شیعیان، امکان ارتباط مستقیم با امام خود را نداشتند. پذیرش این شرایط و اعتماد کردن به افرادی که در غیبتامام، مرجع امور شیعیان باشند به تجربهای موفّق و کارآمد از وکیلان ائمه(ع) نیاز داشت، تا آینده شیعه در عصر غیبت را روشن نگاه دارد و نگرانیهای احتمالی را برطرف سازد؛ به همین سبب، امامانشیعه سالها پیش از غیبت با ایجاد شبکه ارتباطی وکالت و توسعه روزافزون آن، این آمادگی را در شیعیان به وجود آوردند»[۲].