علم غیب از دیدگاه اهل سنت
غیب مطلق
مفهوم غیب مطلق شامل اموری غیبی است که علم به آن مختص به خداوند تبارک و تعالی است، نه سایر مخلوقات و خداوند آن را از همه مخلوقات بازداشته است و هیچ انسانی نمیتواند به واسطه هیچ یک از حواس به آن دست یابد[۱]. علم غیب به این معنا در آیه شریفه ﴿قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ﴾[۲] آمده است.
بعضی معتقدند غیب، خداوند متعال است و در استدلال به این مطلب به تفسیر آیه زیر استناد کردهاند: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۳] و کسی که این قول را برگزیده ابن تیمیه است که این مطلب را از بعضی از حنابله نقل کرده، ولی برخی از دانشمندان این دیدگاه را رد کردهاند[۴].
برخی از نمونههای غیب مطلق
از جمله نمونههای غیب مطلق که به خداوند متعال اختصاص دارد:
- روزی و مرگ: در سوره لقمان بعضی از اموری که غیب مطلق هستند ذکر شده است، چنانچه خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۵]. اینها کلیدهای غیبی است که خداوند آنها را به خود اختصاص داده است.
- حشر: از جمله اموری که خداوند آنها را در زمره غیب مطلق قرار داده است تعیین روز قیامت و محشور شدن است؛ خداوند فرموده است: ﴿وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[۶].[۷]
غیب نسبی
مفهوم غیب نسبی
غیب نسبی آن امور غیبی است که بعضی از مردم از آن آگاهی دارند و بعضی از آن آگاه نیستند؛ زیرا از آنها غایب بوده و به جهت اینکه در مقابل آنها ایجاد نشده یا اینکه نسبت به حواس آنها پنهان بوده است. البته گاهی غیب نسبی، نسبت به کسی که از آن آگاهی ندارد غیب است؛ زیرا برای شخص دیگر معلوم است و ممکن است غیب نسبی برای یک شخص متفاوت باشد، چنانچه همان امر در زمانی برای او غیب است و در زمان دیگر غیب نیست[۸].
راههای شناخت غیب نسبی
راههای مشروع
از جمله راههای مشروع شناخت امور غیبی میتوان به این امور اشاره کرد:
- رؤیای صالحه: چنانچه پیامبر اکرم (ص) از آن خبر داده است ایشان میفرماید: رؤیای صالح بخشی از ۴۶ جزء نبوت است[۹].
- کسانی که به آنها الهام شده یا شنونده سخنی الهام آمیز بودند: گاهی در نفس انسان حالتی ایجاد میشود که خبر از وقوع بعضی امور میدهد، این همان الهام است که گاهی صاحب آن را به واقع میرساند و گاهی هم او را به اشتباه میاندازد و این بخشی از زیرکی است. روایات متفق هستند که در زمان پیامبر اکرم (ص) عمر بن خطاب محدّث بوده و در امور متعددی [از عالم بالا] با او سخن گفته شده است و آیاتی در موافقت با این مطلب نازل شده است مانند وجوب حجاب و مقام و مصلی قرار دادن مقام حضرت ابراهیم (ع).
راههای غیر مشروع
راههای غیرمشروعی برای شناخت امور غیبی وارد شده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- مراجعه به افسونگران: کسانی که از جن یاری میگیرند، بعضی امور در عالم انسان، غیب هستند ولی در عالمجن غیب نیستند. کمک گرفتن از اجنه به گناهان کبیره و کفر میانجامد بنابر مسألهای که به آن حکم کردهاند.
- رفتن نزد منجمین و تأیید آنها و کسی که از این روش پیروی کنکد به آنچه بر پیامبر خدا محمد (ص) نازل شده کافر شده است و این از بزرگترین گناهان است.
برخی از نمونههای غیب نسبی
از جمله نمونههای غیب نسبی عبارت است از:
- علم انسان به بعض احادیث پیامبر گرامی در حالی که دیگران از آن آگاهی ندارند. این غیب برای انسان نسبی است، نسبت به کسی که به آن حدیث جاهل است، میتوان همه امور را به این صورت قیاس کرد[۱۰].
- آگاهی پزشک از جنسیت جنین در حالی که در رحم مادر است؛ زیرا او نسبت به طب آگاهی دارد[۱۱].
- آگاهی متخصصین هواشناسی از میزان بارشها و زمان وزش بادها این نوع از علم وابسته به الهام و تعلیم الهی است علاوه بر تجربه و استقراء<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، فتاوی الشبکة الإسلامیة، ص۴۲۲.
پانویس
- ↑ ر.ک: الجلیند، سید محمد، الوحی والإنسان قراءة معرفیة، ص۸۲.
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند» سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است. همان کسانی که «غیب» را باور دارند» سوره بقره، آیه ۲ ـ ۳.
- ↑ ر.ک: الجلیند، سید محمد، الوحی والإنسان قراءة معرفیة، ص۸۳-۸۴.
- ↑ «بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.
- ↑ «مردگانی بیجانند و نمیدانند کی برانگیخته خواهند شد؟» سوره نحل، آیه ۲۱.
- ↑ ر.ک: المصلح، خالد بن عبدالله، شرح ثلاثة الأصول، ص۱۲.
- ↑ ر.ک: البانی، ناصر الدین، دروس للشیخ الألبانی (دروس صوتیة قام بتفریغها موقع الشبکة الإسلامیة)، ص۵.
- ↑ این روایت را بغوی در شرح السنة، از ابوهریره نقل کرده است.
- ↑ ر.ک: العقل، ناصر، مجمل أصول أهل السنة، ص۱۳.
- ↑ ر.ک: البانی، ناصر الدین، موسوعة الألبانی فی العقیدة، ص۸۴۰.