نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۲ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
شرایط ظهور، آن دسته از اموری هستند که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد،[۱] و گسترش عدالت جهانی به آنها وابستگی دارد.[۲] هر پدیدهای در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمینههای آن به وجود میآید و بدون تحقق زمینهها، امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود، قیام و انقلاب جهانی امام مهدی (ع) که بزرگترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل بوده و بدون تحقق زمینهها و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست.[۳]
برخی از این شرایط عبارتند از:
وجود طرح و برنامۀ عادلانۀ کامل: انقلاب امام زمان (ع) مانند هر انقلاب دیگری نیاز به یک برنامه مشخص دارد[۴] که بتوان آنرا در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای انسانیت سعادت و خوشی ببار آورد، و تضمین کنندۀ سعادت دنیوی و اخروی انسان باشد.[۵] این طرح در دو زمینه باید ارائه شود:[۶]
چگونگی مبارزه با ناهنجاریهای کنونی و ریشهکنی همۀ مظاهر شرک و کفر و غفلت به طور کامل.[۷]
برنامهای جامع و مطلوب برای تثبیت هنجارهای مطلوب. و چنین برنامهای در مورد قیام حضرت وجود دارد، خداوند متعال چنین برنامهای را تنظیم نموده و تحت عنوان دین اسلام و کتاب قرآن نازل کرده و اکنون در اختیار [[امام زمان(ع) است.[۸]
وجود رهبر و پیشوائی شایسته: از شرایط لازم انقلاب، وجود رهبری آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از برنامهها و اهداف و زمینهها و موانع، با مدیریت صحیح و قاطع، حرکت اصلاحی را به سرانجام مطلوب برساند. این شرط نیز در قیام حضرت مهدی (ع) موجود است زیرا رهبری قیام با خود حضرت است که او امام و معصوم و متصل به سرچشمۀ وحی است و مؤید به تأییدات خاصه الهی.[۹]
یاران باوفا: از شرایط مهم خیزش اسلامی، وجود یاران فداکاری است که با برنامهها و اهداف قیام آشنا و به آن اعتقاد داشته باشند و برای تحقق آن آماده هرگونۀ تلاش بوده باشند و رهبر خود را تنها نگذاشته و فرمان او را بر جان خود مقدّم بدارند.[۱۰] در مورد تعداد یاران امام زمان (ع) روایات متعددی وجود دارد، امام جواد(ع) در ضمن حدیثی فرمودند:[۱۱] «اجتماع میکنند به سوی او اصحابش به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر از اطراف زمین (...) پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از اهل اخلاص، خدا امر او را ظاهر میکند، پس زمانی که کامل شد برای او عقد و آن گروه ده هزار نفری است خروج میکند به اذن خدا.»[۱۲] ممکن است گفته شود، رهبر واحد به تنهایی با دنیا بجنگد و به مقابله برخیزد؟ اما بطلان این نظریه واضح است زیرا هیچ کس حتی اگر توانائی جسمی و روحی داشته باشد، نمی تواند به تنهائی با تمامی دشمنان بجنگد و همه را از بین ببرد. استفاده از معجزه هم مورد مناقشه است چرا که اولاً اگر دعوت الهی بر پایۀ معجزه بود از همان ابتدای خلقت عملی می شد و بر روی زمین انحرافی پدیدار نمی گشت؛ ثانیاً دعوت الهی همواره بر پایۀ تربیت اختیاری فرد و امت قرار داشته است و خداوند به انسان عقل و اختیار عطا فرموده و راه حق و باطل را به او نشان داده و مسئولیت اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است، در چنین شرایطی امتحان الهی معنی پیدا می کند. با فرض به کار برده شدن معجزات آنچه میتواند به دست آید، ایمان قهری است که ارزش چندانی ندارد.[۱۳]
آمادگی عمومی و جهانی: از جمله شرایط دیگر، پذیرش و قبول مردم است، وجود تودههای مردمی که در سطح کافی از فرهنگ و شعور اجتماعی و روحیه فداکاری برخوردار باشند تا در نخستین مرحله پیروان حضرت را تشکیل دهنند، زیرا چنین افرادی هستند که توانایی انقلاب جهانی را دارا هستند.[۱۴] در غیر این صورت حتی اگر بهترین برنامه وجود داشته باشد و منتخب خداوند با یارانی بینظیر و از جان گذشته بخواهند در جامعه پیاده کنند، ولی مردم آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید.[۱۵] از آیات و احادیث استفاده میشود، یکی از مهمترین رازهای غیبتامام مهدی (ع) نبود آمادگی در جامعه انسانی است. قطع استمرار حضور ظاهری سفیران الهی و غیبت ولی غایب، به خاطر عدم آمادگی و جهالت مردم پیش آمد. در مردم آمادگی های مختلفی باید ایجاد شود تا منجر به ظهور شود، آمادگی هایی مانند آمادگی فکری و فرهنگی، آمادگی اجتماعی، آمادگی تکنولوژی و ارتباطی و ... .[۱۶]
از میان شروط، شرط اول با بعثتپیامبر (ص) محقق شده و شرط دوم با تولد امام زمان(ع) و این شرط سوم و چهارم است که باید محقق شود؛ برای تحقق این دو شرط باید در جهت تربیت نفوس خویش و دیگران کوشید.[۱۷]
نکته:
بخشی از متن آقای رجالی تهرانی کپی از آیت الله صدر است و بخشی دیگر به تفاوت های شرایط ظهور و علائم ظهور پرداخته که در سؤالی دیگر به این موضوع پرداخته شده است و بهتر است در منابع آن سؤال ذکر شود.
بخشی از متن نویسندگان کتاب آفتاب مهر مربوط به تفاوت میان شرایط ظهور با نشانه های ظهور است.
پاسخ تفصیلی
چیستی شرایط ظهور
شرایط ظهور، آن دسته از اموری هستند که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد،[۱۸] و به تاخیر می افتد تا شرایط فراهم گردد.[۱۹] و گسترش عدالت جهانی به آنها وابستگی دارد.[۲۰] به عبارتی دیگر شرایط ظهور، در اصطلاح مهدویت عبارتند از: زمینههایی که تحقق ظهور و قیام حضرت مهدی(علیه السلام) را قطعیت بخشیده، آن را امری منطقی و لازم مینمایانند.[۲۱]
هر پدیدهای در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمینههای آن به وجود میآید و بدون تحقق زمینهها، امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود، هر زمینی قابلیت پرورش دانه را ندارد و هر آب و هوایی مناسب رشد هر گیاه و نباتی نیست. کشاورز، وقتی میتواند انتظار برداشت خوب از زمین داشته باشد که شرایط لازم را برای به دست آوردن محصول فراهم کرده باشد. بر این اساس، هر انقلاب و رویداد اجتماعی نیز به زمینهها و شرایط آن بستگی دارد. قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(علیه السلام) که بزرگترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل بوده و بدون تحقق زمینهها و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست.[۲۲] شخصی به امام باقر(علیه السلام) عرض کرد: "میگویند زمانی که امام مهدی(علیه السلام) قیام کند، همه امور بر وفق مراد او خواهد بود". حضرت فرمود: «هرگز چنین نیست. قسم به آن کس که جانم در دست اوست! اگر بنا بود برای کسی کارها خود به خود درست شود، همانا برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چنین میشد.»[۲۳]
شرط اول: برنامۀ کامل
برخی از این شرایط عبارتند از:
وجود طرح و برنامۀ عادلانۀ کامل: انقلاب امام زمان(علیه السلام) مانند هر انقلاب دیگری نیاز به یک برنامه مشخص دارد[۲۴] که بتوان آنرا در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای انسانیت سعادت و خوشی ببار آورد، و تضمین کنندۀ سعادت دنیوی و اخروی انسان باشد.[۲۵] بدون وجود چنین برنامه و نقشه جامعی، عدالت کامل محقق نخواهد شد، و وجود عدالت ناقص و جزئی در سعادت بشریت نقش چندانی نمیتواند داشته باشد، زیرا به همان اندازه که عدالت، ناقص است؛ سعادت و خوشبختی انسان نیز ناقص خواهد بود، علاوه بر آنکه همان جنبههای نقص ممکن است زیادتر گشته و خودنمائی کند، و نهایتا سبب گردد که همان عدالت جزئی نیز نتواند مفید فایده قرار گیرد. چنانکه نمیتوان گفت هدف خداوند وجود عدالت ناقص است و برای آن برنامهریزی کرده است، زیرا برنامهریزی الهی عبارت است از پرستش و عبادت کاملی که جز با تحقق عدالت کامل موجود نخواهد شد.[۲۶]
الف) چگونگی مبارزه با ناهنجاریهای کنونی و انهدام کامل سنگرهای ضلالت و گمراهی و ریشهکنی همۀ مظاهر شرک و کفر و غفلت به طور کامل،[۲۸] از طریق سازماندهی نیروها.[۲۹] این روش بر گرفته از قرآن است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ[۳۰]»[۳۱]
ب) برنامهای جامع و مطلوب برای تثبیت هنجارهای مطلوب. و چنین برنامهای در مورد قیام حضرت وجود دارد، خداوند متعال با توجه به فضل و علم بیکران خود و با آشنایی کامل از حالات و واقعیات و نیازهای بشری در بعد جسم و روح چنین برنامهای را تنظیم نموده و تحت عنوان دین اسلام و کتاب قرآن نازل کرده و اکنون در اختیار امام زمان(علیه السلام) است.[۳۲] بنابراین انقلاب جهانی امام مهدی(علیه السلام) از نظر برنامه و قانون حکومتی، دارای پیشتوانهای بینظیر است و با هیچ حرکت و جنبش اصلاحی دیگری قابل مقایسه نیست[۳۳] و این قانون مناسبی است برای حرکت جامعه به طرف وضعیت مطلوب و رسیدن به حالت آرمانی "دوران تثبیت".[۳۴]
از این شرط سه مطلب به دست میآید:
الف) در حقیقت هدف نهائی، پیاده شدن نقشه کامل عدل جهانی است که در آن هیچ ظلم و ستمی وجود ندارد.[۳۵]
ب) این نقشه فقط به هنگام ظهور حضرت عملی میشود و اگر بخواهد در آن روز هم قابل پیاده شدن نباشد دیگر در هیچ زمانی پیاده نخواهد شد، و گسترش عدالت در روز موعود محال و ممتنع میشود.[۳۶]
ج) پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای مردم روشن باشد و از آن اطلاع داشته باشند، زیرا تطبیق و پیاده کردن نقشۀ خدائی، وابسته به آن است که انسانها در طول زمان تجربیاتی به دست آورند و آزمایشاتی بدهند تا در پذیرش عدالت واقعی قبلا تمرین کرده و برایشان بیسابقه نباشد و از آن وحشت نکنند و عمل بدان برایشان دشوار و سخت نباشد و موفقیت و پیروزی آن ناممکن نشود.[۳۷]
شرط دوم: رهبر شایسته
وجود رهبر و پیشوائی شایسته: از شرایط لازم انقلاب، وجود رهبری آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از برنامهها و اهداف و زمینهها و موانع، با مدیریت صحیح و قاطع، حرکت اصلاحی را به سرانجام مطلوب برساند.[۳۸] در مسیر مبارزه جهانی با ظلم و ستم و حاکمیت عدالت و مساوات در کرۀ زمین، وجود رهبری آگاه و توانا و دلسوز که از مدیریتی صحیح و قاطع برخوردار باشد، رکن اصلی و اساسی انقلاب است.[۳۹]
این شرط نیز در قیام حضرت مهدی(علیه السلام) موجود است زیرا رهبری قیام به عهدۀ خود امام رمان(علیه السلام) است که او امام و معصوم و متصل به سرچشمۀ وحی و عارف به قرآن و معارف دین است و مؤید به تأییدات خاصه الهی.[۴۰] پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در بیانی فرمودند:[۴۱] «مهدی این امت از ما است، کسی که زمین را از قسط و عدل پر میکند همان گونه که از جور و ظلم پر شده است.»[۴۲] او یگانه رهبری است که از همه قید و بندها آزاد بوده و تنها دل در گرو رضایت آفریدگار عالم دارد؛ بنابراین قیام و حکومت جهانی از نظر رهبر و پیشوا نیز در بهترین شرایط قرار دارد.[۴۳]
شرط سوم: یاران باوفا
یاران باوفا: از شرایط مهم خیزش اسلامی، وجود یاران فداکاری است که با برنامهها و اهداف قیام آشنا و به آن اعتقاد داشته باشند و برای تحقق آن آماده هرگونۀ تلاش بوده باشند و رهبر خود را تنها نگذاشته و فرمان او را بر جان خود مقدّم بدارند.[۴۴] افرادی عالم و آگاه و درعینحال اهل تقوا و اخلاص باشند تا از موقعیت خود سوءاستفاده ننمایند؛ فداکار و جاننثار، اهل مبارزه و مقاومت باشند و از هیچ چیزشان در راه اطاعت از امام دریغ نکنند و با تمام وجود، در خدمت امام باشند و خود را وقف او نمایند.[۴۵] این شرط از شرایطی است که توسط انسانها باید محقق شود.[۴۶]
در مورد تعداد یاران امام زمان(علیه السلام) روایات متعددی وجود دارد، امام جواد(علیه السلام) در ضمن حدیثی فرمودند:[۴۷] «اجتماع میکنند به سوی او اصحابش به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر از اطراف زمین (...) پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از اهل اخلاص، خدا امر او را ظاهر میکند، پس زمانی که کامل شد برای او عقد و آن گروه ده هزار نفری است خروج میکند به اذن خدا.»[۴۸]
از این روایت و سایر احادیث استفاده میشود یاران حضرت را سه گروه تشکیل میدهند:
یاوران ویژه که ۳۱۳ نفرند و با اجتماع آنان ظهور به اذن خدا واقع میشود؛
یاورانی که حدود ده هزار نفرند و با اجتماع آنان قیام و خروج به اذن خدا صورت میگیرد؛
یاورانی که در طول قیام به صفوف سربازان حضرت ملحق میشوند.[۴۹]
ممکن است گفته شود، رهبر واحد به تنهایی با دنیا بجنگد و به مقابله برخیزد؟ اما بطلان این نظریه واضح است زیرا هیچ کس حتی اگر توانائی جسمی و روحی داشته باشد، نمی تواند به تنهائی با تمامی دشمنان بجنگد و همه را از بین ببرد. استفاده از معجزه هم مورد مناقشه است یعنی اینکه برای مقابله با دشمنان از معجزه استفاده نماید، چرا که اولاً اگر دعوت الهی در طول تاریخ بر اساس ایجاد معجزات برای یاری و پیروزی آن، پایهگذاری شده بود، از آغاز آفرینش بر روی کره زمین هیچگونه انحراف و ضلالتی پدیدار نمیگشت و دیگر نیازی به پیکار و جهاد انبیاء و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز موعود نیز نیازمند برنامهریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمیافتاد؛ زیرا از همان آغاز تولد بشریت تا پایان عمر بشر میتوانست موجود باشد. ثانیاً دعوت الهی همواره بر پایه تربیت اختیاری فرد و امت قرار داشته است. چرا که خدای متعال به انسان عقل و اختیار عطا فرموده و راه حق و باطل را به او نشان داده و مسئولیت اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است، در چنین شرایطی است که تمحیص و امتحان الهی آغاز گشته و معنی مییابد و روشن است ایمان آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشهدارتر از ایمان قهری و اضطراری است و با فرض به کار برده شدن معجزات مورد بحث، آنچه میتواند به دست آید، همین ایمان قهری است که ارزش چندانی ندارد.[۵۰]
شرط چهارم: آمادگی عمومی
آمادگی عمومی و جهانی: از جمله شرایط مهم یک جنبش اصلاحی و تحقق آن، پذیرش و قبول مردم است، وجود تودههای مردمی که در سطح کافی از فرهنگ و شعور اجتماعی و روحیه فداکاری برخوردار باشند تا در نخستین مرحله پیروان حضرت را تشکیل دهنند، زیرا چنین افرادی هستند که توانایی انقلاب جهانی را دارا هستند.[۵۱] مردم باید خواستار تغییر حاکمیت و وضع موجود بوده و رهبر انقلاب و برنامههای او را واقعاً پذیرا باشند. مردم باید به حدی از رشد و آگاهی رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و قیام بزرگ منجی عالم بشریت باشند، تا هنگام قیام، او را پذیرفته و برای تحقق اهداف و برنامههای او همکاری کنند.[۵۲] در غیر این صورت حتی اگر بهترین برنامه وجود داشته باشد و منتخب خداوند با یارانی بینظیر و از جان گذشته بخواهند در جامعه پیاده کنند، ولی مردم آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید.[۵۳] در توقیعی که به نام شیخ مفید معروف است از جانب امام مهدی(علیه السلام) نقل شده است: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا»؛[۵۴] سنّت الهی بر این قرار گرفته تا مردم خود نخواهند و حرکت نکنند و آماده مبارزه با ظلم و پذیرش دولت حق نباشند خدا نیز آنرا نخواهد داد.[۵۵]
در مقاطع مختلف تاریخ امامان(علیهم السلام)، این حقیقت مشاهده میشود که مردم، آمادگی لازم برای استفاده بهتر از حضور امام را نداشتند. آنان در زمانهای گوناگون فیض محضر معصوم را قدر ندانستند و از زمزم جاری هدایتهای او آنچنان که بایسته بوده بهره نبردند. خداوند متعال آخرین حجّت حق را پنهان کرد تا هر زمان که آمادگی عمومی برای پذیرش او فراهم شد، ظاهر و همگان را از سرچشمه معارف الهی سیراب سازد. بنابراین وجود آمادگی از شرایط بسیار مهمّ برای ظهور مصلح موعود است و به وسیلۀ آن، حرکت اصلاحی آن حضرت به نتیجه مطلوب خواهد رسید. پس امر ظهور، زمانی است که همه از عمق جان خواهان عدالت اجتماعی، امنیّت اخلاقی و روانی و رشد و شکوفایی معنوی باشند. وقتی مردم از بیعدالتیها و تبعیضها خسته شوند و ببینند که آشکارا حقوق ضعیفان به وسیله صاحبان قدرت و ثروت پایمال میگردد و امکانات مادی در انحصار عدهای معدود است، عطش عدالت خواهی به اوج میرسد. زمانی که فساد اخلاقی در انواع مختلف رواج پیدا کند و افراد در انجام کارهای ضد اخلاقی بر یکدیگر سبقت بگیرند، اشتیاق به ظهور پیشوایی که حاکمیت او، امنیّت و سلامتی اخلاقی و روانی را به بشریت هدیه خواهد کرد، فراوان میشود. بدیهی است شوق درک حضور امام، زمانی به اوج میرسد که بشریت با تجربه کردن دولتها و نظامهای مختلف بشری به این حقیقت برسد که تنها نجات دهندۀ عالم از فساد و تباهی، خلیفه و جانشین خدا در زمین حضرت مهدی(علیه السلام) است و یگانه برنامهای که حیات پاک و طیبه را برای انسانها به ارمغان میآورد، قوانین الهی است؛ بنابراین با همۀ وجود نیاز به امام را درک میکنند و به دنبال این درک، برای فراهم شدن زمینههای ظهور او میکوشند و موانع را از سر راه او بر میدارند. در این زمان است که فرج و گشایش فرا میرسد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در توصیف آخرالزمان و دوران پیش از ظهور فرمود: «زمانی میرسد که انسان مؤمن هیچ پناهگاهی نمییابد که از شرّ ظلم و تباهی به آن پناه برد، در آن زمان خداوند عزوجل مردی از خاندان مرا بر میانگیزد.»[۵۶]
از آیات و احادیث و نیز سخنان دانشمندان مسلمان، استفاده میشود، یکی از مهمترین رازهای غیبت امام مهدی(علیه السلام) نبود آمادگی در جامعه انسانی است. قطع استمرار حضور ظاهری سفیران الهی و غیبت ولی غایب، به خاطر عدم آمادگی و جهالت مردم پیش آمد. در مردم آمادگی های مختلفی باید ایجاد شود تا منجر به ظهور شود، آمادگی هایی مانند:
آمادگی فکری و فرهنگی: یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلا مسئلۀ نژاد یا مناطق مختلف جغرافیایی مسئلۀ قابل توجهی در زندگی بشر نیست. تعصبهای قبیلهای و گروهی باید برای همیشه بمیرد.[۵۷]
آمادگی اجتماعی: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، و تلخی این زندگی مادّی و یک بعدی را احساس کنند.[۵۸]
آمادگی تکنولوژی و ارتباطی: برخلاف آنچه بعضی میپندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، حتما همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال است[۵۹].[۶۰]
از میان شروط، شرط اول با بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) محقق شده و شرط دوم با تولد امام زمان(علیه السلام) و این شرط سوم و چهارم است که باید محقق شود؛ برای تحقق این دو شرط باید در جهت تربیت نفوس خویش و دیگران کوشید.[۶۱]
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص 12؛ موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32
↑ر.ک. موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32
↑ر.ک. رجالی تهرانی، عایرضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص 168
↑ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص 223 ـ 226
↑ر.ک. بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص 209 ـ 210؛ بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص 495 ـ 502؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص 223 ـ 226
↑ر.ک. موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32؛ بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص 495 ـ 502؛ موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید 5، ج 2، 253 ـ 255؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص 223 ـ 226؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص 209 ـ 210؛ نویسندگان کتاب آفتاب مهر، ج 1، ص 187 ـ 191؛ بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ج ۱، باب ۲۴، ح ۱۰
↑ر.ک. بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید 5، ج 2، 253 ـ 255؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص 223 ـ 226؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص 209 ـ 210؛ بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید 5، ج 2، 253 ـ 255
↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲
↑ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید 5، ج 2، 253 ـ 255؛ نویسندگان کتاب آفتاب مهر، ج 1، ص 187 ـ 191
↑ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید 5، ج 2، 253 ـ 255
↑ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص 495 ـ 502؛ بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 156 ـ 165
↑ر.ک. موسوی نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج 2، ص 31 و 32؛ رجالی تهرانی، عایرضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص 168؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص 223 ـ 226؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص 209 ـ 210؛ نویسندگان کتاب آفتاب مهر، ج 1، ص 187 ـ 191