آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محسن اراکی
آیت الله محسن اراکی، در کتاب «نگاهی به رسالت و امامت» در این‌باره گفته است:
«بدون تردید، مقصود از انتظار، صرفاً انتظار قلبی نیست، بلکه مراد انتظار عملی است. البته انتظار قلبی نیز لازم است، ولی نه به عنوان مقصود اصلی، بلکه به عنوان مقدمه انتظار عملی که مقصود اصلی است. انتظار قلبی صرف، یعنی اینکه انسان صرفاً اعتقاد به ظهور امام زمان و برپایی حکومت عدل جهانی داشته باشد بدون آنکه این اعتقاد قلبی در صحنه عمل ظاهر شود، که بنا بر دلایل قطعی زیر، مقصود از انتظار فرج چنین انتظاری نیست:
برای روشن شدن موضوع باید گفت که مطالعه در آیات و روایات بسیار، این حقیقت انکارناپذیر را منتج می‌شود که اعمال بسیاری وجود دارند که قطعاً از انتظار قلبی مجرد، افضل و بالاترند در حالی که عبارتی که در روایت "أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ" به کار رفته است[۲] آن‏چنان در دلالت بر افضلیت انتظار فرج، صریح و محکم است که جایی برای توجیه عبارت و حمل آن بر اراده معنای دیگر باقی نمی‌ماند.
بنابراین، چنانچه مراد از این روایت، صرف انتظار قلبی باشد با آن آیات و روایات مسلم و قطعی معارض خواهد شد و نتیجه، سقوط این روایت از اعتبار است؛ در حالی که اگر مقصود از این روایت، انتظار عملی باشد با تمام آن روایات و آیات، هماهنگ و موافق خواهد شد و هیچ تعارضی بین آنها نخواهد بود. این، خود قرینه و دلیل روشنی است بر این حقیقت که مراد از انتظار فرج در روایات، انتظار عملی است نه مجرد انتظار قلبی.
در اینجا به چند نمونه از آیات اشاره می‌کنیم که اجمالاً بر این معنی متفقند که اعمال بسیاری وجود دارند که از صرف انتظار قلبی، افضلند.
  1. ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللّٰهِ أَتْقَاكُمْ }}[۳].
  2. ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ }}[۴].
  3. ﴿وَفَضَّلَ اللّٰهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا }}[۵].
  4. ﴿ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ }}[۶].
  5. ﴿وَضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}[۷].
آنچه به طور خلاصه از این آیات به دست می‌آید، این است که تقوی و عمل صالح و امر به معروف ونهی از منکر، از اعتقاد قلبی صرف، برتر و بالاتر است؛ همچنین معیار و ملاک برتری، تنها ایمان و اعتقاد قلبی نیست، بلکه اضافه بر آن، عمل صالح که همان ادای تکالیف و انجام وظائف عملی الهی است، لازم است؛ بنابراین، اعتقاد و ایمان قلبی صرف که انتظار قلبی نیز از مصادیق آن است به هیچ وجه بر ایمان همراه با عمل صالح برتری ندارد، بلکه ایمان و عمل صالح است که ملاک برتری و تقرب به سوی حق تعالی است. در روایات وارده از معصومین نیز نمونه‌های بی‏شماری وجود دارد که برای اجتناب از تطویل از ذکر آنها صرف‌نظر می‌شود»[۸].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مگر اینکه لفظ عمل، مجازاً به معنی انتظار قلبی به کار رود که آن هم احتیاج به قرینه و دلیل دارد؛ زیرا مجاز، برخلاف اصل است.
  2. زیرا افعل التفضیل و جمع مضاف به امت است که به منزله تصریح به عموم است و جایی برای احتمال تخصیص نمی‌گذارد.
  3. «در حقیقت گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست» حجرات، آیه ۱۳.
  4. «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید به کارهای پسندیده فرمان می‌دهید و از کارهای ناشایست باز می‌دارید» آل‌عمران، آیه ۱۱۰.
  5. «خدا مجاهدان را بر خانه‌نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است» نساء، آیه ۹۵.
  6. «و خدا مثلی می‌زند: بنده‌ای است زرخرید که هیچ کاری از او برنمی‌آید آیا او با کسی که به وی از جانب خود روزی داده‌ایم و او از آن در نهان و آشکار انفاق می‌کند یکسان است» نحل، آیه ۷۵.
  7. «و خدا مثلی دیگر می‌زند: دو مردند که یکی از آنها لال است و هیچ کاری از او برنمی‌آید و او سربار صاحبش می‌باشد هرجا که او را می‌فرستد خیری به همراه نمی‌آورد. آیا او با کسی که به عدالت فرمان می‌دهد و خود بر راه راست است یکسان است؟» نحل، آیه ۷۶.
  8. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹-۹۲.