امداد غیبی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امداد غیبی است. "امداد غیبی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امداد غیبی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

امداد غیبی به معنای خصوص کمک غیر عادی خداوند و یا عموم مددی است که از جهان غیب سرچشمه می‌گیرد. بنابر این، مراد از امداد غیبی می‌تواند ویژه دخالت‌های غیبی الهی در زندگی بشر باشد و همچنین در برخی کاربری‌ها، شامل: جهان و نظم، حیات و نشاط، اموال و فرزندان و همه نعمت‌های الهی‌ای که از عالم غیب و با تفضل الهی به انسان داده شده است باشد.

در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امداد غیبی (پرسش) قابل دسترسی هستند.

واژه شناسی لغوی

  • امداد غیبی تعبیری مرکب از دو واژه "امداد" و "غیب" است[۱].
  • ریشه "امداد" کلمه «م ـ د ـ د» است که معنای انبساط و امتداد دارد[۲]. «مدّت» نیز که برای زمان مستمر به‌کار می‌رود از همین باب است [۳]. این واژه بر زیاد شدن هم دلالت دارد، چنان‌که زمان مدّ آب رودخانه، بر آب آن افزوده می‌شود [۴]. «امداد» یاری کردن دیگری است، و بیشتر در موارد دوست‌داشتنی به‌کار می‌رود، بر خلاف "مدّ" که در موارد ناپسند استعمال می‌شود[۵]. امداد منحصر به چیزهای مادی نیست و در معنویات هم به‌کار می‌رود [۶][۷].
  • "غیب" چیزی است که از انسان پوشیده و مخفی است، گرچه به معنای شک نیز به‌کار رفته است [۸]، زیرا شک معمولا در امر مخفی حاصل می‌شود. برخی واژه‌پژوهان آن را به معنای پوشیده از چشم گرفته‌اند [۹][۱۰].
  • با توجه به معنای امداد و غیب معلوم می‌شود که امدادهای غیبی به معنای مددهایی است که از غیب سرچشمه می‌گیرد، هر چند با عنایت به معنای لغوی واژه مزبور می‌توان جهان و نظم، حیات و نشاط و همه نعمتهای موجود در آن را مدد گرفته از عالم غیب و از مصادیق امدادهای غیبی دانست [۱۱]، چنان‌که قرآن، اموال و فرزندان را از امدادهای الهی دانسته است [۱۲]؛ ولی این ترکیب اصطلاحاً به معنای مددهای غیبی ویژه در زندگی بشر است[۱۳][۱۴].
  • با توجه به اینکه کمکهای ویژه الهی به‌رغم غیر عادی بودن، به اسباب طبیعی مستند است و از سوی دیگر معجزات و کرامات نیز مستند به سببهای طبیعی غیر عادی است [۱۵] مناسب است تفاوت آنها روشن شود. به نظر می‌رسد مهم‌ترین ویژگیِ جداکننده معجزات پیغمبران و کرامات اولیا از امدادهای غیبی این است که گرچه هردو به اذن خدا و وساطت نیروهای غیبی و اسباب طبیعی غیر عادی انجام می‌گیرد؛ ولی در معجزه و کرامت خود شخص نقش اصلی دارد؛ اما در امداد غیبی شخص چنین نقشی ندارد و در حالی که امیدش از همه‌جا قطع شده مدد الهی از او دستگیری می‌کند[۱۶].

امداد غیبی در قرآن

  • تعبیر "امداد غیبی" در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی آیات متعددی به امدادهای غیبی الهی اشاره کرده است؛ مانند: فرستادن سپاه نامرئی ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۱۷]، یاری با فرشتگان ﴿إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ [۱۸]، ایجاد آرامش در دلهای مؤمنان ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَکٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۱۹]، ایجاد هراس در دلهای دشمنان ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ[۲۰]، فرستادن بادهای ویرانگر ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۲۱]، کم جلوه دادن لشکر دشمن ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[۲۲]، فرستادن لشکر پرندگان ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ[۲۳]، برهم زدن نقشه‌های دشمنان ﴿ذَٰلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ[۲۴] و ... [۲۵].
  • از مهم‌ترین مصداقهای امداد غیبی کمکهای ویژه پنهانی است که از طرف خدا در جنگهای صدر اسلام به پیامبر اکرم(ص) و مؤمنان رسیده است، به طوری که ۴۰ آیه بدان اختصاص یافته است [۲۶] آیات دیگری نیز این کمکها را در قالب «هدایت‌بخشی»، «حکمت‌افکنی»، «توفیق‌یابی»، «حفظ و نگهداری از گناه» و غیر آنها مطرح کرده است[۲۷].

سنت بودن امداد غیبی

  • گروهی از آیات قرآن که به کمک‌های ویژه خدا اشاره کرده است به عنوان وعده تخلف‌ناپذیر الهی بر وقوع حتمی آنها تأکید می‌کند[۲۸]﴿وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ [۲۹]. برخی گفته‌اند: ظاهر آیه، یاری شدن مؤمنان در دنیاست؛ ولی این گفته صحیح نیست، زیرا: اولاً چیزی ظاهر آیه را مقید نمی‌سازد. و ثانیاً برخی از روایات عمومیت آن را نسبت به دنیا و آخرت تأیید می‌کند [۳۰] آیه ۵۱ غافر از حمایت مؤکد خدا از پیامبران خویش و پیروان آنها سخن می‌گوید: ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ[۳۱] و خداوند در سوره صافّات یاری کردن رسولان از جانب خودش را قطعی دانسته: ﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمۡ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ[۳۲] و آن را به صورتهای گوناگون تأکید کرده است؛ مانند: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي[۳۳][۳۴].
  • در اثبات امدادهای غیبی و سنت بودن آن و پیروزی پیامبران توجه به انواع عذابهایی که خدا بر مکذبان رسولانش در گذشته فرو فرستاده، کفایت می‌کند[۳۵]، ﴿ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا کُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ[۳۶][۳۷].
  • تقاضای پیامبران الهی نسبت به این‌گونه امدادها هم بر اهمیت تأثیر کمکهای ویژه خدا گواهی می‌دهد، و هم بر وجود آنها دلالت دارد. قرآن این درخواست را از زبان نوح(ع)،لوط(ع) طالوت و یارانش و همچنین رسول اکرم(ص) و مؤمنان نقل می‌کند. در سوره انفال، درخواست کمک از سوی پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر را نقل می‌کند: ﴿إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ[۳۸] در پاره‌ای از روایات آمده است که پیامبر(ص) نیز با مسلمانان در یاری خواستن از خدا همصدا بود و می‌گفت: پروردگارا! وعده‌ای را که به من داده‌ای تحقق بخش. خدایا، اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد [۳۹]. در بقره این درخواست را روش مستمر تاریخی پیغمبران الهی و امتهای آنان می‌شناساند: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[۴۰] گویا این یک سنت الهی و رمز تربیت و تکامل است که همه امتها باید در کوره سخت حوادث قرار گرفته و آبدیده شوند و همچون فولاد از کوره به درآیند، و برای حوادث مهم‌تر و دشوارتر آماده شوند [۴۱]مشکلات، چنان امتهای پیامبران پیشین را احاطه می‌کرده که پیامبران با آنها هم‌صدا شده، می‌گفتند: پس یاری خدا کجاست؟![۴۲]. جمله ﴿أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ سخن خدا [۴۳]و بدین معناست که خدا به وعده‌اش جامه عمل می‌پوشاند و آنها را از کمکهای ویژه خویش بهره‌مند می‌سازد، چنان‌که خواسته پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان را در جنگ بدر اجابت کرد و فرشتگان امدادگر را به یاریشان فرستاد[۴۴].
  • گفتنی است که گرچه امدادهای غیبی سنتی الهی است، ولی سنّت دیگر خدا بر جریان داشتن کارها براساس علل و اسباب طبیعی عادی است: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب»؛ همچنین سنّت خدا بر این قرار گرفته که جز در موارد استثنایی و خاص، عوامل غیر عادی را جایگزین اسباب عادی نکند. مؤمنان رزمنده بدون بهره‌مندی از تجهیزات نظامی و بدون جنگیدن در میدان نبرد پیروز نمی‌شوند: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ[۴۵]؛ ولی در عین حال ممکن است عوامل مادی و عادی نتواند چنان که باید کارساز شود، یا به تنهایی برای شکست جبهه باطل کافی نباشند، و پیروزی دشمن هم برای دین و مسلمانان خطرات جدّی و فراوان داشته باشد. در چنین مواردی معمولاً امدادهای غیبی بهره آدمیان می‌شود[۴۶].
  • بر اساس آیه ۲۱۴ سوره بقره جمعی می‌پنداشتند عامل اصلیِ ورود به بهشت فقط اظهار ایمان به خداست، آن هم بدون رنج و ناراحتی و دشمنان را هم خدا نابود خواهد ساخت: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[۴۷] قرآن در برابر این پندار باطل به سنّت دائمی خدا اشاره کرده است که پیشینیان نیز به سختیهای فراوانی دچار شدند، به طوری که پیامبر و آنها که بدو گرویده بودند گفتند: پس یاری خدا کی خواهد رسید؟ جمله ﴿مَتَى نَصْرُ اللَّهِ از سوی پیامبران و گروندگان به آنها زمانی گفته می‌شد که سختیها به آخرین درجه می‌رسید، و به معنای اعتراض یا تردید درباره کمک الهی نیست، بلکه تقاضا و انتظار است، ازاین‌رو به دنبال آن خداوند به آنها بشارت می‌داد که: ﴿إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[۴۸][۴۹].
  • افزون بر این، معمولا هنگامِ هجوم سختیها و یورش دشمنان است که مؤمنان آزموده می‌شوند. "خباب بن ارت" گوید: از آزار مشرکان به پیامبر شکایت بردم. فرمود: امّتهایی که پیش از شما بودند، در فشار انواع گرفتاریها قرار می‌گرفتند، تا آنجا که بعضی از آنها را با ارّه دو نیم می‌کردند؛ ولی این فشارها هرگز آنها را از دین خدا منصرف نمی‌کرد[۵۰]

براساس آیه‌ای دیگر آن‌قدر گروههای سرکش مخالفت خود با پیامبرانشان را ادامه می‌دادند که از ایمان آوردن آنها نومید می‌گشتند، حتی گمان می‌کردند که گروه اندک مؤمنان نیز به آنها دروغ گفته‌اند، و چنین احساسی بدانها دست می‌داد که در مسیر دعوتشان تنها هستند[۵۱]: ﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاء وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ[۵۲] در این هنگام که امیدشان از همه جا بریده می‌شد یاری خدا و پیروزی فرا می‌رسید[۵۳].

مصادیق امداد غیبی

  • بسیاری از آیات قرآن بیانگر این مطلب است که امدادهای غیبی بیشتر در جنگ ظهور و تجلی کرده است. در قرآن به مصادیق گوناگونی از امداد غیبی اشاره شده است[۵۴]:

فرستادن سپاه دیده نشدنی

  • قرآن در سه مورد از فرستادن لشکرهایی نامرئی یاد می‌کند و آنها را یاری دهندگان سپاه توحید می‌داند﴿وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا[۵۵] [۵۶][۵۷].
  • تعبیر قرآن در دو مورد ﴿جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَاو در یک مورد ﴿بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا است. جنود جمع "جند" به معنای "گروه و جمع فشرده و سخت" است، که از "جَنَد" به معنای زمین سختِ دارای سنگ گرفته شده و سپاه را به سبب فشرده بودن "جُند" گفته‌اند [۵۸]. برخی هم گفته‌اند که بر تجمّع و یاری دلالت دارد [۵۹][۶۰].
  • آیه ۴۰ توبه به وضع مخاطره‌آمیز پیامبر در غار ثور که دشمن در یک قدمی او بود اشاره کرده و یاری وی را با سپاه دیده نشدنی یادآور شده است: ﴿إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا [۶۱] برخی از مفسران سپاه دیده نشدنی را در این آیه "فرشتگان" دانسته‌اند [۶۲]؛ ولی در تعیین مصداق فرشتگان بین آنها اختلاف است؛ برخی آنها را فرشتگان مأمور نگهداری از آن حضرت در سفر هجرت دانسته‌اند [۶۳] . برخی دیگر گفته‌اند: منظور فرشتگان یاری دهنده پیامبر و مسلمانان در جنگهای پس از هجرت است [۶۴] طبرسی نیز از بعضی نقل کرده که آنها، فرشتگانِ مأمور به دعا برای حضرت بوده‌اند [۶۵][۶۶].
  • بعضی سپاه دیده نشدنی را شامل غیر فرشتگان نیز دانسته، و نیروهایی را که از حسّ بشر بیرون است به آن افزوده‌اند [۶۷][۶۸].
  • در روایتی آمده است: به فرمان خداوند درختی در دهانه غار رویید، به طوری که چهره رسول‌اکرم(ص) را پوشانید. عنکبوتی نیز مأمور شد تا در جلو دَرِ غار تارهایی بدواند و سرانجام، کبوترانی وحشی بر تخم گذاردن در قسمت جلوی غار مأمور شدند[۶۹]. مجموع این عوامل، دشمن را که در یک قدمی دستگیری حضرت بود، از ورود به غار منصرف کرد، با آنکه مطمئن بودند که تا آنجا آمده و به جای دیگری نرفته است[۷۰].
  • در جنگ احزاب دشمنان اسلام اعم از مشرکان، یهود و سایر نیروها یک ماه شهر مدینه را محاصره کردند، به طوری که مسلمانان ناچار به ماندن در شهر و کندن خندق در اطراف آن شدند. تعبیر قرآن از این موقعیّت خطرناک و آزمون دشوار ابتلا و تزلزل شدید است: ﴿هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِيدًا[۷۱] در چنین حالی که چشمهای رزمندگان مسلمان خیره و جانشان به گلوگاه رسیده و گمانهای خاصی درباره خدا پیدا کرده بودند، رسول‌اکرم(ص) از خداوند کمک خواست [۷۲] در پی آن امدادهای غیبی به یاری آنان آمد که از مهم‌ترین آنها لشکرهای نامرئی بود: ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا[۷۳][۷۴].
  • در جنگ حنین دشمن به پیروزی موقّت رسیده و مسلمانان جنگجو از گرد پیامبر پراکنده شدند، و نزدیک بود که دستاوردهای چند ساله نبی اکرم(ص) و مسلمانان بر باد رود؛ لکن باز هم امدادهای غیبی و از جمله آنها سپاه نامرئی، آنان را نجات بخشید [۷۵]: ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ [۷۶][۷۷].

یاری با فرشتگان

  • روشن‌ترین و مهم‌ترین مصداق کمکهای ویژه الهی آمدن فرشتگان امدادگر به یاری پیامبر و مسلمانان در جنگهای صدر اسلام است. گرچه خدا در جنگهای فراوانی مسلمانان را یاری کرد: ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ [۷۸]؛ ولی در آیاتی به حضور فرشتگان امدادگر تصریح کرده است و اگر در مورد عبارت ﴿جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا جای تفسیر آن به همه نیروهای پنهان هستی باشد؛ لکن مراد از ﴿الْمَلائِكَةِ بی‌تردید فقط فرشتگان است. به گفته بیشتر مفسران، یاری فرشتگان که در آیات آمده، مربوط به بدر و اُحُد است؛ لکن اگر آیات مربوط به لشکرهای نامرئی را هم به آنها بیفزاییم، نبردهای احزاب، حنین و جنگ با یهود بنی‌قریظه را نیز در برمی‌گیرد[۷۹].
  • آیات ۱۲۳ ـ ۱۲۵ آل‌عمران به نصرت سپاهیان اسلام در نبرد بدر به وسیله فرشتگان تصریح کرده است: ﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشکرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ[۸۰] این آیات پس از شکستِ مسلمانان در اُحُد نازل شد. آنجا که دشمن مشرک خواست با تهاجمی دوباره اساس حکومت پیامبر(ص) در مدینه را ویران کند [۸۱]. در آن لحظات سخت با نزول آیات فوق و ابتکار بی‌نظیر رسول اکرم(ص)«فرمان عمومی به آماده شدن همه نیروها حتی مجروحان برای پیکار با دشمن و حرکت از مدینه» [۸۲] مسلمانان روحیه و نیرویی تازه گرفته و مجدّداً آماده پیکار با مشرکان شدند. دشمنان نیز با مشاهده این حرکت به وحشت افتاده و به تصور اینکه لشکری تازه‌نفس از مدینه عازم جنگ شده وادار به عقب‌نشینی و بازگشت به شهر خود شدند[۸۳]. آیات سوره آل‌عمران اصل ماجرا را بیان کرده؛ لکن چگونگی و شرح فرود آمدن فرشتگان یاری‌بخش را آیات ۷ ـ ۱۵ سوره انفال عهده‌دار است. آیه نهم این سوره استغاثه به خداوند و اجابت آن را از سوی خدا به صورت امداد فرشتگان در جنگ بدر یادآور شده است: ﴿إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ[۸۴] این درگیری، اولین درگیری مسلمانان با کافران بود و به سبب عواملی مانند عدم توازن نیروها و چند برابر بودن دشمن، اصرار آنان بر نجات، اموالی که در کاروان ابوسفیان داشتند و کینه‌های عمیق آنان نسبت به پیامبر و اسلام، مرحله سختی پیش آمده بود، ازاین‌رو در آیه بالا لفظ «استغاثه» به‌کار رفته است . این واژه معمولا در جایی به‌کار می‌رود که خطرِ گرفتار شدن در چنگ دشمن احساس شود. پیامبر دست به دعا برداشت و گفت: خدایا اگر مسلمانان کشته شوند کسی که در زمین تو را بندگی کند نخواهد ماند [۸۵].
  • در این هنگام خداوند دعای آن حضرت را مستجاب کرده و فرمود: شما را به ۱۰۰۰ فرشته یاری می‌کنم؛ فرشتگانی که به وصف "مُرْدِف" از آنها یاد می‌کند. آنها فرشتگانی بودند که فرشتگان دیگر را در ردیف خویش سوار کرده بودند [۸۶]. برای این وصف معانی دیگری نیز در تفاسیر آمده است: فرشته‌هایی که پی در پی به یاری مسلمانان شتافتند [۸۷] یا فرشتگانی که فرمانده و فرمانبر بودند که فرماندهان را "مُرْدِف" و فرمانبرداران را "مُرْدَف" گویند. البته ظاهر لفظ "مردف" همان معنای نخست است که بسیاری از مفسران[۸۸] و نیز اهل لغت آورده‌اند [۸۹] و براساس آن، به این پرسش نیز پاسخ داده می‌شود که چرا در سوره آل‌عمران شمار فرشتگان امدادگر ۳۰۰۰ ولی در این آیات ۱۰۰۰ نفر آمده است، زیرا مردِفین ۱۰۰۰ نفر بودند و ۲۰۰۰ فرشته دیگر پشت سر آنان قرار داشتند[۹۰].
  • برخی معتقدند که این فرشتگان همراه پیامبر در جنگ شرکت داشته‌اند [۹۱]؛ ولی به نظر می‌رسد که آنان فقط برای تقویت روحی مسلمانان و تضعیف مشرکان آمده بودند [۹۲]، زیرا اولا از آیات قرآن نیز همین نظر استفاده می‌شود: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ[۹۳] ثانیاً اگر فرشتگان، جنگاوران دشمن را کشته باشند فضیلتی برای لشکر اسلام در این باره نمی‌ماند. ثالثاً کتب تاریخی شمار کشته‌های بدر و کشندگان آنها را ثبت کرده و هیچ نامی از کشنده ناشناخته‌ای نیامده است. این حقیقت وقتی آشکارتر می‌گردد که به قدرت فرشته‌ها نیز توجه کنیم و بدانیم که یکی از آنان برای نابود کردن دنیا کفایت می‌کند، چنان‌که جبرئیل(ع) با پری از بالهای خویش شهرهای قوم لوط را نابود کرد [۹۴][۹۵].

آرام کردن دلهای مؤمنان

  • واژه "سکینه" در آرامش قلب به‌کار می رود و بر عدم اضطراب و تشویشِ انسان در کارها و ایستادگی در برابر حوادث پیچیده و مشکل دلالت دارد[۹۶] سکینه یک حالت فوق العاده روحی و موهبتی الهی است، که انسان در پرتو آن مشکل‌ترین حوادث را هضم، و با وجود مشکلات، در خود احساس آرامش می‌کند. این آرامش ممکن است جنبه عقیدتی داشته و تزلزل اعتقاد را برطرف سازد یا جنبه عملی داشته باشد و به انسان شکیبایی و ثبات قدم بخشد[۹۷]. خداوند در لحظات حساس جنگ ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ[۹۸] یا زمان مخفی شدن رسول اکرم(ص) در غار و احتمال برخورد وی با دشمنانی که به قصد کشتن وی آمده و تا مرز دستگیری او پیش رفته بودند و بدین جهت نیز همراه یا همراهان وی به شدّت دچار هراس شده بودند، با ایجاد آرامش کامل در قلب آن حضرت، او را یاری کرد. نه تنها پیامبر اسلام، بلکه همه پیغمبران خدا از این موهبت الهی برخوردار بوده‌اند [۹۹][۱۰۰].
  • مؤمنان نیز، به لحاظ بهره‌مندی از گوهر ایمان در میدانهای پرخطری همچون صحنه‌های کارزار بدان یاری می‌شدند ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا[۱۰۱]، ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ[۱۰۲]، ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۱۰۳] و بالاتر اینکه قرآن سبب پیروزی اهل ایمان و شکست دشمنان را فرستادن آرامش بر قلب آنها دانسته است [۱۰۴]، چنان‌که در بنی‌اسرائیل تابوت را وسیله سکینه و آرامش آنها قرار داده و همراه داشتن آن را در جنگها سبب غلبه آنان بر دشمنانشان دانسته است: ﴿إِنَّ آيَةَ مُلْکه أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ[۱۰۵][۱۰۶][۱۰۷].
  • از مهم‌ترین میدانهای کارزار که مسلمانان در آن تا آستانه شکست پیش رفتند و خطر بزرگی متوجه آنان شد، جنگ حنین بود که جز اندکی سایر مجاهدان از گِرد آن حضرت پراکنده شدند و از میدان گریختند. در این برهه خطرناک بود که خداوند با ایجاد آرامش در قلب پیامبر و مؤمنان، بدانان روحیه‌ای دوباره بخشید و آنان را نجات داد: ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ[۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰].

خواب کوتاه و سبک

  • برخی از آیات قرآن امدادهای غیبی الهی را در قالب خوابهای کوتاه‌مدت و سبک بیان می‌کند: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ[۱۱۱] برخی مفسران گفته‌اند: قرآن کریم ضمن بیان این‌گونه امدادها آن را سبب امن و آسایش و از بین رفتن ترس مسلمانان می‌داند، زیرا تا هنگامی که در خواب هستند اثر ترس از ایشان منتفی است و چون بیدار شوند شادابی و نشاطی دارند که به صاحبش شجاعت بخشیده و فکر ترس را از سر وی بیرون می‌کند. آیه مذکور بیانگر این امداد الهی در جنگ بدر است که شامل حال همه مسلمانان شده است [۱۱۲] همین امداد در جنگ احد نیز درباره برخی از یاران پیامبر(ص) آمده است: ﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِّنكُمْ[۱۱۳][۱۱۴].
  • برخی گفته‌اند: گرچه هر خوابی از جانب خداست؛ ولی تفاوت این خواب و تأکید بر آن بدین جهت است که از یک سو مسلمانان از جهات گوناگونی از جمله کمی شمار آنان و فراوانی دشمن، ابزار و ادوات جنگی گسترده مشرکان، تشنگی زیاد و ... دچار ترس شده بودند و از سویی دیگر هرگز خواب به چشمان انسان هراسناک نمی‌آید؛ ولی اگر بخوابد ترس او از بین می‌رود، بنابراین، خداوند این خواب را بر مسلمانان غالب کرد تا ترس آنان از بین رفته و اطمینان قلب یابند، به ویژه اینکه این خواب یکباره و برای همه مسلمانان حاصل شده که نشان خارق العاده بودن آن است و همین از عوامل پیروزی مسلمانان در جنگ بدر شد [۱۱۵][۱۱۶].

نزول باران

  • از دیگر امدادهای غیبی الهی که در جنگ بدر به یاری مسلمانان آمد نزول باران بود: ﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ[۱۱۷] به گفته مفسران در جنگ بدر لشکر قریش قبل از مسلمانان به چاههای بدر رسیده، آنجا را تصرف کردند، به طوری که مسلمانان ناگزیر شدند در سرزمینی خشک فرود آیند که شنهای روان مانع از حرکت آنان می‌شد. در چنین حالی از یک سو ترس از کثرت دشمنان و فراوانی ادوات و تجهیزات جنگی آنان و از سوی دیگر مشکلات حرکت در چنین سرزمینی همراه با گرد و غبارهایی که ازآن ایجاد می‌شد و نیز تشنگی باعث شده بود که مسلمانان در تنگنا قرار بگیرند. شیطان نیز در فرصت پیش آمده به وسوسه آنان پرداخته، آنان را بیم نابودی داد. در این هنگام امدادهای الهی به سراغشان آمد و با نزول باران راه نفوذ وسوسه‌های شیطان بسته شد. از برکات باران این بود که شنهای روان در زیر پای آنان محکم شده و برکه‌های آب پدید آمد که با آن رفع تشنگی و تطهیر کردند. از دیگر برکاتش این بود که دلهای مؤمنان را به همدیگر پیوند داد و آنها را به یکدیگر نزدیک ساخت و ثابت قدم گردانید[۱۱۸][۱۱۹].

ایجاد هراس در دلهای دشمنان

  • ایجاد هراس و رعب در دل دشمنان از کمکهای ویژه خداست که ۴ بار در قرآن از آن یاد شده است و همه آنها درباره شرایط دشوار جنگ و جهاد است. منظور از رعب این است که بر اثر شدت ترس، انسان ناامید شود و احساس کند که راه رهایی از گرفتاری که به آن دچار گشته وجود ندارد [۱۲۰]. برخی نیز رعب را حالتی دانسته‌اند که بر اثر آن آرامش به طور کلّی از انسان گرفته می‌شود [۱۲۱] قرآن در بیان نجات معجزه‌گونه مسلمانان پس از شکست آنها در احد از افکندن رعب در دل کافران خبر داده است: ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ[۱۲۲] اگر در آن شرایط دشوار این هراس بر دل دشمنان افکنده نمی‌شد، آنها به مدینه هجوم آورده، نظام اسلامی را با خطری جدّی روبه‌رو می‌کردند؛ لکن در حالی که چنین تصمیمی داشتند، ناگهان هراس عجیبی در دلهایشان افتاد که باعث شد به صورت لشکری شکست خورده به مکه باز گردند [۱۲۳]. به عقیده برخی مفاد این آیه وعده‌ای نیکو از جانب خداست به اینکه مسلمانان را با لشکر ترس یاری می‌کند[۱۲۴] و خدا این وعده را قطعی ساخته، بدان جامه عمل پوشانید [۱۲۵][۱۲۶].
  • در جنگ بدر نیز خداوند براساس وعده خویش سپاه ترس را یک باره و ناگهانی بر قلب دشمن چیره ساخت [۱۲۷]: ﴿سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ[۱۲۸]، به‌گونه‌ای که ارتش انبوه و نیرومند قریش روحیه خویش را باخته و گروهی از آنان از درگیری با مسلمانان وحشت داشتند. بی‌تردید این هراس‌افکنی در دل دشمن از اسباب مهم پیروزی سپاه اسلام بود[۱۲۹]. همین امر در جنگ با یهود بنی‌قریظه نیز باعث تسلیم و شکست آنها شد: ﴿وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ [۱۳۰] [۱۳۱] در جنگ با یهود بنی‌نضیر نیز خداوند چنان ترسی بر قلبهای دشمنان افکند که فرصت هرگونه حرکت را از آنان گرفت و خانه‌های خود را با دست خود ویران می‌کردند [۱۳۲]: ﴿وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ[۱۳۳] آنان از رسول اکرم(ص) می‌خواستند که به دور ساختن آنها از وطن اکتفا کند و آنان را نکشد. بدون شک این، امدادی الهی برای پیامبر و مؤمنان رزمنده بود [۱۳۴][۱۳۵].
  • در روایاتی پیامبر اکرم(ص) برای خود چند ویژگی برشمرده که از جمله آنها یاری شدن به وسیله هراس‌افکنی خدا در دل دشمنان است [۱۳۶][۱۳۷].

فرستادن بادهای ویرانگر

  • برخی از آیات قرآن به بادهایی اشاره دارد که در بعضی جنگها، مؤمنان به آن یاری شده و در شکست دشمنان مؤثر افتاده است. آیه ۹ سوره احزاب ضمن برشمردن باد به عنوان امدادگر ویژه غیبی، به مؤمنان فرمان می‌دهد که به یاد نعمتهای خدا باشند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا[۱۳۸] این آیه درباره برهه حسّاس جنگ خندق است که طوفانی سهمگین و ناگهانی به یاری مسلمانان شتافت و خیمه و خرگاه دشمن را درهم ریخت [۱۳۹][۱۴۰].
  • سرعت این باد به اندازه‌ای بود که دیگهای غذایشان را سرنگون و طنابهای خیمه‌ها را پاره می‌کرد. برخی مفسران از این باد ویرانگر که خدا به کمک لشکر اسلام فرستاد، به "باد صبا" تعبیر کرده‌اند[۱۴۱][۱۴۲].
  • به نقلی پیامبر فرمودند: " نُصِرت بالصبا ..."[۱۴۳]. نکته‌ای که به خوبی ثابت می‌کند که وزیدن این باد مانند بادهای عادی نبوده، بلکه امداد غیبی محسوب می‌شود، این است که در محل وزیدن آن لشکر اسلام نیز حضور داشت، و بین آنها و لشکر دشمن به جز یک خندق فاصله‌ای نبود، با این حال، طوفان فقط به لشکر احزاب لطمه وارد ساخت و کمترین آسیبی به مسلمانان وارد نشد. شدّت و سرعت باد به قدری بود که ترس بر دشمن چیره شد و وادار به فرار شدند [۱۴۴]. پس از وزش این باد سرکرده مشرکان، ابوسفیان به آنها گفت: این باد هیچ چیزی را برای ما نمی‌گذارد [۱۴۵][۱۴۶].
  • طوفانی که در جنگ احزاب به یاری مسلمانان آمد، هم تند بود و هم سرد، آن هم در شبی سرد و هوایی زمستانی، و بدین جهت نه اسباب جنگ آنها باقی ماند، و نه خود می‌توانستند در آنجا بمانند[۱۴۷][۱۴۸].
  • برخی گفته‌اند که بادهای ویرانگری که در این آیه آمده، قسمتی از لشکر خداست که دیده می‌شود، چنان‌که لشکرهایی نیز دارد که دیده نمی‌شود و ازاین‌رو در آیه، ﴿جُنودًا لَم تَرَوها را بر جمله ﴿فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحـًا عطف کرده است [۱۴۹][۱۵۰].

کم جلوه دادن لشکر دشمن

  • از چیزهایی که در تقویت روحی جنگجویان در میدان جنگ اثر به سزایی دارد، احساس کم‌شمار بودن نیروی دشمن است. در اولین جهاد تهاجمی مسلمانان در جنگ بدر همین عامل، به یاری مسلمانان آمد و آنها که شمارشان فقط ۳۱۳ نفر بود و از ابزار و آلات جنگی محدودی برخوردار بودند، توانستند با روحیه‌ای بالا بر دشمن انبوه خویش بتازند و آنان را شکست دهند. آیات ۴۳ ـ ۴۴ سوره انفال به این مهم پرداخته و از این کمک ویژه الهی خبر می‌دهد. در آغاز خداوند در عالم رؤیا دشمنان را به پیامبر(ص) کم نشان داد: ﴿إِذْ يُرِيکهمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاکهمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولاً وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ[۱۵۱]به‌گونه‌ای که اگر آنها را با همان شمار فراوان برای آن حضرت جلوه‌گر می‌ساخت، سپاه اسلام به سستی و سپس اختلاف می‌گرایید: ﴿وَلَوْ أَرَاکهمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ پیامبر اسلام این رؤیا را برای لشکر باز گفت و این کار باعث بالا رفتن روحیه آنها شد [۱۵۲] این رؤیا نعمتی الهی بود تا هراس مسلمانان را بزداید و آنان را در برابر دشمن شجاع گرداند [۱۵۳][۱۵۴].
  • برخی بر این اعتقادند که نه در خواب بلکه در بیداری دشمن را در دیدگاه پیامبر کم نشان داد؛ ولی حق آن است که هم در خواب و هم در بیداری آنان را کم جلوه‌گر ساخت [۱۵۵]، زیرا آیه بعد به کم جلوه دادن به هنگام درگیری تصریح کرده است: ﴿وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً و این مسئله سبب تجدید روحیه مسلمانان و آمادگی بیشتر آنها برای کارزار شد[۱۵۶].
  • نشانه‌هایی وجود دارد که دست‌کم گروهی از مسلمانان، اگر از کم و کیف واقعی دشمن باخبر بودند، تن به درگیری نمی‌دادند؛ ولی چون خدا اراده کرده بود تا این جهاد رقم بخورد و مسلمانان به پیروزی رسند، دشمن را در خواب و بیداری به رسول اکرم(ص) و مسلمانان کم نشان داد [۱۵۷] از سوی دیگر، دشمن که با تصرف خداوند، مسلمانان را کم‌شمار می‌دید و از روحیه بالا و ایمان آنان آگاه نبود لشکر اسلام را دست‌کم گرفت، چنان‌که ابوجهل می‌گفت: یاران محمد(ص) به اندازه خوراک یک شترند، بدین جهت نه از مکه کمک خواستند و نه از همه نیروی خویش برای رویارویی با مسلمانان بهره بردند: ﴿وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولاً پایان این ماجرا نیز جز پیروزی مسلمانان و شکست و فرار مشرکان نبود [۱۵۸][۱۵۹].

فرستادن لشکر پرندگان

  • قصه اصحاب فیل که در قرآن سوره‌ای را به خود اختصاص داده، بیانگر مصداق دیگری از کمکهای ویژه الهی در قالب لشکری از پرندگان است که با سنگ‌ریزه‌هایی که با خود حمل می‌کردند سپاه بزرگ ابرهه را نابود ساختند. آنگاه که ارتش ابرهه با فیل سواران خود، به قصد نابودی کعبه به مکه آمدند، عبدالمطلب دست در حلقه خانه کعبه برد و از خدای خانه در برابر هجوم آنان یاری طلبید و در حالی که مردم مکه از ترس به کوهها پناه برده بودند ناگهان فرزندش به وی نزدیک شده و گفت: ابری سیاه از سوی دریای سرخ به سوی مکه می‌آید. عبدالمطلب با خرسندی گفت: ای قریشیان، به خانه‌های خویش باز گردید که یاری خدا بهره شما شده است. در این هنگام پرندگانی همانند پرستو به طرف مکه آمده و با سنگ‌ریزه‌ها لشکر بزرگ ابرهه را نابود ساختند و خانه خدا از آسیب آنها در امان ماند: ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ[۱۶۰] بر اثر اهمیت این حادثه سال وقوع آن را "سال فیل" نامیدند و سرآغازِ تاریخ عرب شناخته شد[۱۶۱][۱۶۲].

بازداشتن از گناه

  • امداد غیبی خدا گاهی به شکل نجات انسان از ورطه گناه، محقق می‌شود، آن هم در لحظات حساسی که همه زمینه‌ها و اسباب [۱۶۳] برای گرفتار آمدن در دام گناه فراهم شده است، چنان‌که این امداد درباره حضرت یوسف(ع) تحقق یافت: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ [۱۶۴] برهان رب در آیه چندگونه تفسیر شده است؛ از جمله اینکه مقصود از آن یک نوع کمک خدایی بود که در پاسخ به شایستگیهای آن حضرت بهره وی شد و او را از گناه رهایی بخشید [۱۶۵]. پس از این آیه باز هم خداوند نجات یوسف(ع) را از گناهکاری، به خویش نسبت می‌دهد: ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ[۱۶۶] عبارت ﴿إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ[۱۶۷] بیانگر این است که این‌گونه کمکهای ویژه الهی که در لحظات طوفانی گناه بهره انسانها می‌شود، ویژه یوسف(ع) نیست و هرکس که در زمره بندگان خالص خدا قرار گیرد شایسته چنین لطف و موهبتی خواهد بود [۱۶۸][۱۶۹].

تقویت دل

  • هنگامی که جاسوسان فرعون در پی یافتن نوزاد مادر موسی(ع) و کشتن او بودند، و او مأموریت یافت تا آن طفل شیرخوار را به امواج نیل سپارد، در بحرانی روحی هر لحظه بیم آن می‌رفت که فریادی زند، و آنان را از وجود موسی(ع) خبردارسازد، لکن خداوند دل وی را محکم ساخت: ﴿لَوْلا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۷۰][۱۷۱].
  • منظور از ربط قلب در این آیه، تقویت دل مادر موسی(ع)است تا به وحی الهی ایمان داشته و این حادثه بزرگ را تحمل کند، و بداند که وعده خدا در زمینه نگهداری و بازگرداندن موسی(ع) به وی حق است [۱۷۲][۱۷۳].
  • این تعبیر درباره اصحاب کهف نیز آمده است. آنان در جامعه‌ای می‌زیستند که بر ابراز عقاید توحیدی خود قادر نبودند: ﴿وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ[۱۷۴] خداوند دلهایشان را استحکام بخشید، و در نتیجه با قدرت و شهامت برپا خاستند و ندای توحید سر دادند. [۱۷۵] در شرایط دشوار جنگ بدر نیز خداوند با فرستادن باران در زمانی که لشکر اسلام سخت به آن نیاز داشت، دلهای آنان را محکم ساخت: ﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ[۱۷۶][۱۷۷][۱۷۸].

الهام

  • القای مطالبی از جانب خدا بر قلب انسان که او را به انجام دادن یا ترک کاری برمی‌انگیزد الهام است [۱۷۹][۱۸۰][۱۸۱].
  • در مواردی الهام به لفظ "وحی" در قرآن آمده است، چنان که مادر موسی(ع) در لحظاتی بحرانی و ترسناک که از کشته شدن فرزند خویش بیمناک و قدرت تصمیم‌گیری او کاهش یافته بود، "الهام قلبی" به یاریش آمد. شرح صدری که او را به‌ کاری خطرناک فرا می‌خواند؛ ولی با این همه احساس آرامش می‌کرد، زیرا به وی الهام می‌شد که نترس و اندوهگین نباش. ما حتماً موسی(ع) را به تو باز می‌گردانیم [۱۸۲]: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ[۱۸۳][۱۸۴][۱۸۵].
  • درباره حواریان عیسی(ع) نیز لفظ وحی به‌کار رفته است: ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ[۱۸۶] امام باقر(ع) در تفسیر این آیه مراد از وحی را الهامی دانسته‌اند که به حواریان شد [۱۸۷] و مفادش این بود که به خدا و رسول او ایمان آورند. آنان نیز به این دعوت پاسخ مثبت دادند [۱۸۸][۱۸۹][۱۹۰].
  • درباره حضرت یوسف می‌فرماید: هنگامی که برادران وی تصمیم گرفتند او را در چاه قرار دهند ما به او وحی کردیم که تو آنها را از این امر آگاه خواهی ساخت: ﴿فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ[۱۹۱] گرچه برخی از اهل تفسیر وحی را در این آیه همان وحیِ نبوت گرفته‌اند [۱۹۲]؛ امّا به قرینه آیه ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا [۱۹۳] باید گفت که مراد از آن الهامی بوده که در آن شرایط بحرانی و در تنهایی و ژرفای چاه به یوسف شد تا بداند تنها نیست و نگهداری دارد، ازاین‌رو نور امید بر دلش تابید، و تاریکیهای نومیدی را از جان وی زدود [۱۹۴] در موارد دیگری نیز واژه وحی به معنای الهام به‌کار رفته است؛ مانند: ﴿وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءَهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَؤُلاء شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ[۱۹۵]، ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا[۱۹۶][۱۹۷][۱۹۸].
  • برخی محققان بر این باورند که منشأ اکتشافات بزرگ تاریخ، و نیز نظریه‌های علمی تحول آفرین در دنیای علم، الهاماتی است که به صاحبان این نظریه‌ها و اکتشافات می‌شود، و این را از مصادیق امدادهای غیبی دانسته‌اند[۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱].

جاری ساختن حکمت بر دل لقمان

  • خداوند به لقمان حکمت عطا کرد: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ[۲۰۲] حکمت چندگونه تفسیر شده است؛ از جمله شناخت‌رازهای جهان هستی و آگاهی از حقایق [۲۰۳] برخی از مفسّران در ضمن آوردن روایتی طولانی به تبیین چگونگی اعطای حکمت لقمان حکیم پرداخته‌اند [۲۰۴][۲۰۵][۲۰۶].

توفیق انجام دادن نیکی‌ها

  • آیه ۷۳ سوره انبیاء ضمن بر شمردن برخی از ویژگیهای گروهی از پیامبران می‌فرماید: انجام دادن کارهای نیک را به آنها وحی کردیم: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ[۲۰۷] برخی گفته‌اند: مراد از وحی در این آیه ممکن است وحی تشریعی و همچنین وحی تکوینی به معنای توفیق انجام دادن کارهای نیک باشد [۲۰۸]. برخی دیگر اعتقاد دارند این وحی، نوعی امداد غیبی بود که آنان را به سوی کارهای شایسته می‌کشاند [۲۰۹][۲۱۰][۲۱۱].

فرود آمدن سفره آسمانی و غذا یا میوه بهشتی

  • دست کم در ۴ مورد قرآن به این حقیقت پرداخته شده است[۲۱۲]:
  1. درباره مریم(س) می‌فرماید: هرگاه زکریا در محراب بر مریم(س) وارد می‌شد رزقی را نزد او می‌یافت. حضرت مریم(س) در پاسخ این سؤال که این رزق از کجاست می‌گفت از نزد خداست: ﴿كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ[۲۱۳] درباره منظور از رزق در این آیه اختلاف است؛ برخی آن را غذایی ویژه می‌دانند که بوی خوشی از آن استشمام می‌شد [۲۱۴]بعضی هم آن را انواع غذاهایی دانسته‌اند که در آن زمان یافت نمی‌شد [۲۱۵] برخی اعتقاد دارند که میوه‌های تابستانی در فصل زمستان و عکس آن بوده است [۲۱۶][۲۱۷]روایات فراوانی مراد از رزق را در آیه بالا، نوعی میوه بهشتی می‌داند که در غیر فصل آن، نزد مریم(س) حاضر می‌شده و این به لطف خدا و امداد غیبی بوده است. شواهدی در خود آیه، این تفسیر را تقویت می‌کند؛ مانند نکره آوردن واژه "رزق" و پاسخ مریم(س) به زکریا که این روزی از سوی خداست، و نیز شگفتی زکریا(ع)از دیدن این حادثه و تقاضای فرزند در همان لحظه از خداوند[۲۱۸]برخی مفسران نیز این واقعه را دلیل بر سر زدن کرامت از اولیا دانسته و مریم(س) را از جمله این انسانها دانسته‌اند که از این قاعده مستثنا نیست [۲۱۹][۲۲۰][۲۲۱].
  2. بهره‌مندی بنی‌اسرائیل از غذایی آسمانی که آیات: ﴿وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۲۲۲]، ﴿وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۲۲۳]، ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى[۲۲۴]از آن خبر می‌دهد. آنان در دوران سرگردانی در صحرای سینا: ﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الأَرْضِ [۲۲۵] از گناه و نافرمانی خدا، پشیمان گشته و از خداوند خواستند تا بار دیگر نعمتهای خود را بر آنان ارزانی دارد. خداوند در این باره می‌فرماید: "منّ" و "سلوی" بر شما نازل کردیم: ﴿وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى [۲۲۶] درباره مراد از "منّ" و "سلوی" در بین مفسران اختلاف است؛ برخی ۶ معنا برای آن ذکر کرده‌اند؛ از جمله اینکه "منّ" نوعی خوردنی شبیه برف بوده که از آسمان بر بنی اسرائیل فرود می‌آمده است [۲۲۷][۲۲۸] این نکته هم شایان توجه است که، فروفرستادن این غذا، به مدت ۴۰ سال، آن هم در بیابان و به مقدار کافی برای آنها، امری غیر عادی است.[۲۲۹][۲۳۰].
  3. فرود آمدن غذای آسمانی، بر یاران نزدیک حضرت عیسی(ع) که در آیات ۱۱۲ ـ ۱۱۵ سوره مائده آمده است. حواریان آن را از عیسی(ع) درخواست کردند، و عیسی(ع) هم آن را از خدای خویش تقاضا کرد. این تقاضا پذیرفته شد و آنها از سفره غذای آسمانی بهره‌مند گشتند. البته در این مورد گرچه لطف خدا و امداد غیبی او در فرود آمدن سفره آسمانی نقش داشته؛ ولی می‌توان این را معجزه‌ای از حضرت عیسی(ع) دانست، بر خلاف دو مورد پیشگفته که فرود آمدن غذاهای آسمانی با واسطه و درخواست پیامبری صورت نگرفته است[۲۳۱][۲۳۲].
  4. باردار شدن مریم(س)؛ آنگاه که مریم(س)به لحاظ شرایط دشوار جسمی و روحی آرزوی مرگ کرد: ﴿یَا لَيیْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا[۲۳۳] چنین ندا آمد: ﴿أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا[۲۳۴] اینکه با تکان دادن درخت خشکیده خرما، خرمایی تازه از آن فرو ریزد امری غیر عادی است که جز با امداد الهی امکان‌پذیر نیست. گرچه مفسّران در اینجا اختلاف کرده‌اند و عدّه‌ای آن را معجزه زکریا(ع) [۲۳۵] و گروهی نیز آن را از "ارهاصات" یا معجزات مقدّماتی و پیش درآمد نبوت حضرت عیسی(ع) دانسته‌اند؛ لکن حقیقت آن است که این کار غیر عادی با کمک ویژه الهی محقّق شده است [۲۳۶]، افزون بر این جوی آبی نیز که براساس برخی روایات ناگهان برای مریم(س) ایجاد شد: ﴿قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا از امور غیر عادی است که با امداد غیبی، تحقق یافته است.[۲۳۷][۲۳۸].

روح القدس ایمان

  • از موهبتهای بزرگ الهی که با لطف خاص او نصیب انسان می‌شود، شرح صدر یا توسعه روح انسان [۲۳۹] و به تعبیری دیگر توسعه ظرفیت معنوی انسان است. شرح صدر مقابل "ضیق صدر" است، که در آیه ۹۷ سوره حجر آمده است: ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ[۲۴۰] هیچ پیامبر یا رهبر بزرگی بدون این ویژگی توان تحمل سختیها را نخواهد داشت و آن‌کس که رسالتش از همه بزرگ‌تر است "مانند نبی اکرم(ص)" باید از شرح صدری افزون‌تر از دیگران هم برخوردار باشد و خداوند این هدیه معنوی را به وی ارزانی داشت: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ[۲۴۱] و این بزرگ‌ترین هدیه الهی به آن حضرت بود [۲۴۲]. حالات و رفتارهای پیامبر اکرم(ص) در برخورد با مشکلات و حوادث پیچیده دوران حیاتش نشان می‌دهد که ظرفیت معنوی و قدرت تحمل وی نه امری عادی، بلکه تأییدی الهی و ربّانی بوده است [۲۴۳]. برخی مفسران این آیه را به معنای ظاهری آن گرفته و گفته‌اند که در کودکی قلب پیامبر(ص) توسط فرشته‌ها با شکافتن سینه وی بیرون آورده و شست و شو داده شد و سپس با علم و رأفت و رحمت پُر گشت [۲۴۴]. برخی دیگر گفته‌اند: منظور، قلب جسمانی نیست، بلکه اشاره به امدادهای الهی، از نظر روحی و تقویت عزم و اراده آن رسول خدا و پاکسازی وی از هرگونه نقص اخلاقی و وسوسه شیطانی است [۲۴۵]. این مطلب را روایتی از پیامبر اکرم(ص) تأیید می‌کند [۲۴۶][۲۴۷].

تأیید به روح القدس

  • برخی از پیامبران، به وسیله روح القدس تأیید و یاری شده و کارهایی بزرگ و گاه خارق عادت از آنها سر می‌زده است، چنان که عیسی‌ابن مریم(ع) با تأیید روح‌القدس در گهواره با مردم سخن گفته است: ﴿إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ[۲۴۸][۲۴۹].

رهایی بخشیدن از گرفتاری و عذاب

  • این‌گونه کمکهای ویژه الهی را در مورد پیامبرانی همچون موسی، ابراهیم، یونس و برخی دیگر از پیام‌آوران آسمانی(ع) به ویژه پیامبر خاتم(ص) می‌یابیم. در این رابطه قرآن بیشتر با واژگانی برگرفته از لفظ "نجات" سخن گفته است، چنان‌که درباره رهایی موسی بن عمران(ع) از میان امواج سهمگین و خروشان نیل می‌فرماید: ﴿وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِينَ[۲۵۰][۲۵۱].
  • یونس(ع) نیز بر اثر رها کردن قوم خویش در دریا گرفتار نهنگی بزرگ شد که وی را بلعید. او در آن زندان ترسناک و در آن تاریکیهای متراکم، خدا را خواند و تقاضای فریادرسی کرد. خداوند نیز با کمک ویژه خود، او را از آن وضعیت خطرناک نجات بخشیده و اندوه وی را زدود: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ[۲۵۲][۲۵۳].
  • آیه ۵۸ سوره هود هم درباره رها ساختن حضرت هود(ع) است: ﴿وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ[۲۵۴]هنگام فرود آمدن عذاب سخت الهی بر گروهی که هود(ع) مأمور هدایتشان بود، خداوند خود و مؤمنان همراه او را به مکان امن و آرامی برد، چنان‌که پیش از فرا رسیدن طوفان، کشتی نجات نوح آماده بود و پیش از آنکه شهرهای لوط(ع) درهم کوبیده شود، شب هنگام، لوط پیامبر و شمار اندکی از یاران با ایمان وی به فرمان خدا آن شهر را ترک کردند [۲۵۵] با تعبیری نزدیک به آنچه در آیه پیشگفته آمده در آیات ﴿وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۲۵۶] و ﴿وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۲۵۷] از نجات حضرت صالح(ع) و دیگری حضرت شعیب(ع) نیز سخن رفته است[۲۵۸].
  • افزون بر اینها، برخی از آیات، رهایی مردم حجاز را از وضع نابسامان و خطرناکی که داشتند، بیان کرده و کمکهای خدا در این زمینه و نعمت بزرگ اسلام و رسول اکرم(ص) را به آنان یادآوری می‌کند: ﴿وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَیَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا[۲۵۹][۲۶۰].
  • خدای سبحان در این آیه، الفت دادن دلهای آنان را به خود نسبت داده و با این تعبیر به معجزه اجتماعی دین خدا اشاره کرده است؛ یعنی ایجاد دوستی و برادری میان مردمی که به اندک بهانه‌ای سالها به جنگ و خونریزی می‌پرداختند از راههای عادی ممکن نبود؛ ولی در سایه لطف خدا و یاری او در سالهایی اندک، ممکن شد [۲۶۱][۲۶۲].

خنثا کردن نقشه‌های دشمنان

  • خداوند در پاره‌ای ازموارد، برهم زدن نقشه‌های دقیق و حیله گرانه دشمنان راه حق را به خود نسبت می‌دهد، و در شکست دادن آنها دست غیبی را مؤثر می‌داند: ﴿وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا [۲۶۳][۲۶۴].
  • کید دشمنان پیامبر همان نقشه‌های آنها برای مبارزه با آن حضرت و آیین اوست؛ مانند تبلیغات بر ضدّ قرآن، محاصره اقتصادی، تهمتها و سخنان ناشایست درباره وی و قرآن، و شکنجه و آزار مسلمانان [۲۶۵] خداوند فرموده است: من هم در برابر حیله‌گریهای آنان چاره‌جویی می‌کنم. گفته شده که مراد از کید خدا در این آیه، همان لطفهایی است که شامل حال رسول خدا(ص) و مؤمنان کرده، و دشمنان را غافلگیر و در نتیجه، کوشش آنان را بی‌ثمر کرد و توطئه‌هایشان را درهم شکست [۲۶۶][۲۶۷].
  • درباره نقشه‌های نمرودیان برضدّ ابراهیم(ع) نیز فرمود: آنها می‌خواستند تا با نقشه‌ای خطرناک وی را نابود کنند؛ لکن با یاری خدا که نتیجه‌اش سالم ماندن آن پیامبر بزرگ در کام امواج آتش بود، کارهای آنان در جهت خاموش ساختن نور حق به زیان خودشان و به نفع ابراهیم(ع) تمام شد [۲۶۸]: ﴿وَأَرَادُوا بِهِ كَيدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَخْسَرِينَ[۲۶۹] برخی مفسّران گفته‌اند: مردم ۴۰ روز برای برافروختن آتش هیزم تهیّه می‌کردند، به طوری که وقتی آنها را به آتش کشیدند خود نیز توان نزدیک شدن به آن را نداشتند و ناگزیر ابراهیم را با منجنیق به سوی آن پرتاپ کردند [۲۷۰]؛ ولی به فرمان خدا آتش سرد و سلامت شد: ﴿قُلْنَا يا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ[۲۷۱][۲۷۲].
  • آیه ۱۸ سوره انفال نیز کمکهای ویژه غیبی به مسلمانان و شکست دشمنان در جنگ بدر را یادآوری می‌کند: ﴿ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ[۲۷۳] در دو جای دیگر قرآن هم آمده است که تکذیب کنندگان را فرصت می‌دهم، زیرا تدبیر من سخت استوار است. ﴿وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ[۲۷۴]، ﴿وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ[۲۷۵] پیامبری که شاید بیش از دیگر پیامبران با یاریهای ویژه الهی، جانش حفظ شد، رسول‌اکرم(ص)است. در آیه ۹ سوره یس آمده است که در پیش رو و در پشت سر کافران سدّی قرار دادیم و چشمانشان را پوشاندیم، ازاین‌رو نمی‌بینند: ﴿وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ[۲۷۶] جمعی از مفسّران گفته‌اند: آیه بالا در مورد ابوجهل یا مردی از طایفه بنی‌مخزوم یا قریش نازل شده که چندین بار قصد جان پیامبر را کردند؛ ولی خداوند هر بار به صورتی غیر عادی وی را از گزند دشمنان نگه داشت و در آن لحظه حساسی که آنها مشرف بر کشتن وی می‌شدند، چشمانشان نمی‌دید یا قدرت حرکت از آنان گرفته می‌شد [۲۷۷]. در روایاتی آمده است که زمانی که گروهی از قریش عزم نابودی پیامبر(ص) را داشتند، وقتی نزدیک او شدند، خداوند با ایجاد تاریکی از پشت سر و نیز پیش روی آنها باعث شد که آن حضرت را نبینند [۲۷۸][۲۷۹].
  • در آیه ۲۷ سوره جنّ هم به گماشته شدن مراقبانی برای رسولان الهی تصریح کرده است: ﴿فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا[۲۸۰] گروهی از مفسّران بر این عقیده‌اند که مراد از رصد، فرشتگان مأمور حفظ جان رسول خدا(ص) از بدیها و نقشه‌های دشمنان است [۲۸۱]؛ ولی برخی دیگر گفته‌اند: رصد به افراد گروه نگهبان گفته می‌شود و مراد از آن در آیه بالا فرشته هایی است که خداوند بدانها مأموریت داده که اصالت وحی را پس از تحقق آن، از اسبابی که آن‌را خدشه‌دار می‌کند نگهبانی کنند [۲۸۲][۲۸۳].
  • برخی نوشته‌اند: یکی از مشرکان چون پیغمبراکرم(ص) را تنها یافت بر وی مسلط شد و با شمشیر قصد جان او کرد؛ امّا خداوند با کمک خویش و به صورتی غیر عادی او را حفظ کرد[۲۸۴] آیه ۱۱ سوره مائده به این واقعه مربوط دانسته شده است: ﴿یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۲۸۵][۲۸۶].
  • در شأن نزول آیه ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى عَبْدًا إِذَا صَلَّى [۲۸۷] نیز آورده‌اند که ابوجهل در حالی که پیامبر در سجده بود قصد کشتن وی را داشت؛ لکن در همان لحظاتی که به وی نزدیک شده بود، ناگهان عقب نشست و با دستش گویا چیزی را از خود دور می‌کرد. و چون سبب را از وی پرسیدند گفت: ناگهان میان خودم و محمد(ص) خندقی از آتش دیدم و پر و بالهایی مشاهده کردم. پیامبر(ص) هم در این مورد فرمودند: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست اگر به من نزدیک شده بود، فرشتگان خدا بدنش را پاره‌پاره می‌کردند [۲۸۸][۲۸۹].

فرزنددار شدن

  • فرزنددار شدن زکریای پیامبر در دوران کهولت در حالی که همسر وی نیز در دوران پیری به سر می‌برد و در جوانی نیز نازا بود، از امدادهای غیبی است، ازاین‌رو هنگامی که به زکریا(ع) بشارت فرزندی به نام یحیی داده شد، با شگفتی گفت: من چگونه صاحب فرزند خواهم شد، در حالی که پیری به سراغ من آمده و همسرم نازاست: ﴿أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ[۲۹۰] و پاسخ شنید که بدین‌گونه خداوند هر کاری بخواهد می‌کند: ﴿كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاء [۲۹۱] و بدین سان زکریا(ع) که اسباب عادی را برای رسیدن به فرزند مساعد نمی‌دید با لطف خدا و کمک ویژه او به آن دست یافت. درباره تولد عیسی(ع) نیز آمده است که فرشتگان به مریم(ع) بشارت فرزندی به نام عیسی(ع) دادند. وی شگفت زده پرسید: من چگونه صاحب فرزند خواهم شد، در حالی که بشری با من تماس نداشته است: ﴿رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ [۲۹۲] آنها پاسخ دادند: خداوند این‌گونه هرچه را بخواهد می‌آفریند؛ هنگامی که چیزی را مقرر بدارد فقط به آن می‌گوید: باش، آن نیز فوراً موجود می‌شود: ﴿كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ [۲۹۳][۲۹۴].
  • شگفتی مریم(ع) طبیعی بود، زیرا هر موجودی با علل و اسباب عادی خود، پا به عرصه وجود می‌گذارد؛ لکن خداوند با بیان اینکه، "کار پروردگار چنین است، او هرچه بخواهد می‌آفریند. چون به‌کاری فرمان دهد فقط می‌گوید: باش، پس می‌شود" به شگفتی مریم(ع) پایان داد[۲۹۵] زیرا نظام جهان را خود پدید آورده و محکوم فرمان اوست و هرگاه بخواهد می‌تواند آن را دگرگون ساخته و به وسیله اسباب غیر عادی موجودی بیافریند[۲۹۶].
  • در قصه ابراهیم(ع) نیز وقتی فرشته‌ها وی و همسر پیر او را به آمدن فرزندی به نام «اسحاق» بشارت دادند، ساره که با توجه به سنّ زیاد خویش از این پیشامد نومید بود با لحنی همراه با شگفتی گفت: آیا من دارای فرزند می‌شوم، در حالی که زنی پیر هستم و شوهرم مردی پیر و این چیز عجیبی است: ﴿يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ [۲۹۷]، ﴿قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ [۲۹۸][۲۹۹][۳۰۰].
  • موارد یاد شده گزارشی قرآنی از پاره‌ای از امدادهای غیبی بود که به مرحله وقوع رسیده است؛ ولی از برخی آیات که متضمن وعده مشروط خدا نسبت به امدادهای خاص اوست می‌توان وقوع امدادهای غیبی را در شرایط ویژه‌ای برای گروههای خاصی استفاده کرد، چنان که در مورد مؤمنان و صالحان وعده داده شده است که خداوند محبت آنها را در دل دیگران قرار می‌دهد: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا [۳۰۱]آیه ۳۹ سوره طه همین نوع امداد غیبی را وسیله‌ای برای حفاظت موسیپارسایی(ع)معرفی می‌کند [۳۰۲]: ﴿وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي [۳۰۳] روایاتی نیز این مطلب را طرح کرده است [۳۰۴][۳۰۵].
  • نمونه دیگر تأیید مؤمنان به وسیله روحی از جانب خداست [۳۰۶]: ﴿أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ [۳۰۷] روایاتی نیز این مطلب را طرح کرده است. به نظر برخی از مفسران، مؤمنان روحی دیگر افزون بر روح بشر دارند که زندگی دیگری از آن حاصل می‌شود و قدرت و شعوری جدید می‌آورد. این نوع زندگی خاص که آثار ویژه‌ای دارد ملازم با خوشبختی ابدی انسان، و منشأ آن هم ویژه و آن روح ایمان است[۳۰۸]. در روایاتی نیز این معنا تأیید شده است [۳۰۹][۳۱۰].
  • استوار کردن گامهای اهل جهاد از آشکارترین مصادیق امدادهای غیبی و از ابزارهای مهم پیروزی‌بخش است [۳۱۱]: ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ[۳۱۲] این تثبیت، کنایه از دمیده شدن روح شجاعت و تقویت قلبهای اهل جهاد است [۳۱۳] بر این اساس است که یاران اندک طالوت در برابر انبوه بی‌شمار دشمن این‌گونه دعا کردند: پروردگارا، شکیبایی را بر ما فرو ریز و قدمهای ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان: ﴿رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۳۱۴] گاهی دستگیری و کمک خداوند این‌گونه شامل حال انسان می‌شود که راههای نیک‌بختی و خیر در دنیا و آخرت [۳۱۵]و راه رسیدن به خشنودی خود [۳۱۶] را به او نشان می‌دهد: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [۳۱۷] بیشتر مفسران جهاد در این آیه را عام و شامل کارزار با دشمنان و مبارزه با شیطان و هوای نفس دانسته‌اند [۳۱۸][۳۱۹].
  • نمونه دیگر، بشارتهای ویژه فرشتگان به مؤمنان است: ﴿وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ[۳۲۰] در آیه‌ای ضمن وصف کردن اولیای خدا می‌فرماید: برای آنان در دنیا و آخرت بشارت است: ﴿لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۳۲۱] ظاهر دو آیه فوق این است که ظرف این خبرهای خوش، زندگی دنیا و نیز جهان آخرت است [۳۲۲]؛ اما برخی مفسران براساس برخی روایات این امر را به وقت مردن اختصاص داده‌اند [۳۲۳] ﴿وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ[۳۲۴][۳۲۵].
  • محتوای بشارتها اموری است که باعث استمرار پایداری و نیز آرامش آنها در اوج مشکلات می‌شود و ازاین‌رو قرآن درباره این مؤمنان می‌فرماید: از هیچ ستم و کاستنی (کاستن پاداش و کردار) نترسند: ﴿وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخَافُ ظُلْمًا وَلا هَضْمًا [۳۲۶][۳۲۷][۳۲۸].
  • از دیگر امدادهای غیبی خدا توفیق تشخیص حق از باطل است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۳۲۹] فرقان چیزی است که حق و باطل را از یکدیگر جدا می‌سازد [۳۳۰] و چون این روشن‌بینی بر اثر تقوا به مؤمن بخشیده می‌شود [۳۳۱] می‌توان آن‌را از امدادهای غیبی دانست. از آیه ۲۸۲ سوره بقره نیز برمی‌آید که پرواپیشگی، اثری عمیق در فزونی علم و روشن‌بینی انسان دارد: ﴿وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ[۳۳۲] همچنین مؤمنان در سایه پارسایی و کارهای خوب، از کمکهای ویژه خدا برخوردار شده و توفیق کارهای خوب بیشتری را می‌یابند: ﴿فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى [۳۳۳][۳۳۴].
  • در آیاتی از قرآن به تقواپیشگان و مؤمنان وعده رهایی از تنگناها داده شده است: ﴿وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا[۳۳۵] براساس این آیات زمانی که اهل تقوا در تنگنا قرار گیرند به طوری که راه خروجی برایشان نماند خداوند به صورت غیر عادی راه خروج و رهایی را برایشان فراهم می‌سازد [۳۳۶][۳۳۷].
  • برخی از مفسران با توجه به روایات، رهایی از تنگناها و مشکلات معنوی مانند گرفتار آمدن در امور شبهه‌ناک و نیز دشواریهای هنگام مرگ و روز قیامت را هم مشمول این آیه دانسته‌اند [۳۳۸][۳۳۹].
  • یکی از امدادهای غیبی الهی گشایش درهای برکات و رحمتهاست که با ایمان و تقوا بر انسان فرستاده می‌شود: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ[۳۴۰] و ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا[۳۴۱] برخی گفته‌اند: منظور از برکتهای آسمانی، برکتهای معنوی مانند اجابت دعا و از برکتهای زمینی، برکتهای مادی مانند باران است [۳۴۲]همین معنا درباره اهل کتاب نیز بیان شده است﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ[۳۴۳][۳۴۴].
  • گاهی خداوند مؤمنان را با دلیل و برهان یاری می‌کند: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ [۳۴۵] به اعتقاد برخی از مفسران، گستره غلبه و پیروزی شامل پیروزی از جهت برهان و از زاویه تأیید غیبی است [۳۴۶] برخی نیز یاری خداوند را در آیه ﴿وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ[۳۴۷] از نظر برهان دانسته‌اند[۳۴۸][۳۴۹].

شرایط برخورداری از امدادهای غیبی

  • گرچه مضمون بعضی آیات قرآن این است که خداوند به هرکس بخواهد یاری می‌دهد: ﴿وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء[۳۵۰]، ﴿جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاء [۳۵۱]، ﴿بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاء[۳۵۲]؛ لکن با توجه به اینکه خواست خدا حکیمانه است [۳۵۳] ضوابط و شرایطی برای برخورداری از کمکهای ویژه الهی وجود دارد، چنان که در قرآن به طور آشکار شرایطی را برای آن آورده است. شایان گفتن است که هر آنچه شرط امداد دانسته شده، شرط هر امداد غیبی نیست، بلکه برخی از آنها متعلق به امداد خاصی است. شاید بتوان حدود ۲۰ شرط برای امدادهای غیبی برشمرده که مهم‌ترین آنها بدین شرح است[۳۵۴]:

ایمان

  • نخستین شرط برخورداری از امدادهای الهی ایمان است. بدین لحاظ در چند جای قرآن وقتی از یاری و دستگیری خدا و نجات‌بخشی او سخن رفته مؤمنان را مشمول این لطف خاص دانسته است: ﴿وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ [۳۵۵]، ﴿ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُواْ كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ[۳۵۶]، ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا[۳۵۷] این وعده‌ای به نوع مؤمنان است [۳۵۸]. آنجا هم که سخن از تهدید و مجازات است، برای اینکه چنین توهم نشود که خشک و تر با هم می‌سوزند، به نجات دادن مؤمنان تصریح شده است: ﴿فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُواْ كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ [۳۵۹][۳۶۰][۳۶۱].
  • درباره امداد غیبی در قالب آرامش بخشی نیز می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ [۳۶۲] و نیز شرط گشایش رحمتها و برکات الهی ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ [۳۶۳]، تقویت و تأیيد با روحی از جانب خدا ﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [۳۶۴] و القای محبت شخص در دل دیگران ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا [۳۶۵] را ایمان قرار می‌دهد، همان‌طور که در کمک دادن به وسیله سپاه نامرئی ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ [۳۶۶] و دل محکمی ﴿وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ [۳۶۷] و بشارت دادن ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ [۳۶۸] هم بر صفت «ایمان» تکیه می‌کند[۳۶۹].

پارسایی

  • ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ [۳۷۰] فرو فرستادن فرشتگان در جنگها ﴿إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ [۳۷۱]، جاری ساختن حکمت بر دلها ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْا أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُواْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [۳۷۲]، خارج کردن انسان از تنگناهای دنیوی و اخروی ﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [۳۷۳]، بشارتهای فرشتگان ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ [۳۷۴] و بالاخره توفیق یابی در انجام نیکیها ﴿فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى[۳۷۵] امدادهای الهی است که با وجود این شرط جامه تحقق می‌پوشد. در آیه ﴿بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ [۳۷۶] که مربوط به جنگ احد است، شرطهایی را ذکر کرده که از جمله آنها پارسایی است؛ لکن چون این شرطها محقق نشد، امداد غیبی خدا به ۵۰۰۰ فرشته نیز شامل حال مسلمانان نگشت [۳۷۷]. اگر فرشتگان به کمک آنها می‌آمدند، قسمت عمده لشکر پیامبر در این نبرد، شکست نمی‌خوردند [۳۷۸] برخی مفسران این آیه را درباره بدر دانسته‌اند؛ لکن در مفاد آن که مشروط کردن امداد غیبی در قالب فرود ۵۰۰۰ فرشته به سه شرط و از جمله پروا پیشگی است تردیدی ندارند[۳۷۹] در بخشیدن میزان شناخت حق از باطل ﴿يَا أَيُهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ [۳۸۰] نیز عنصر تقوا مطرح شده و تحقق آنها را بدان مشروط کرده است[۳۸۱].

پایداری

  • امدد غیبی در قالب فرود آمدن ۵۰۰۰ فرشته که در آیه ۱۲۵ سوره آل‌عمران آمده، مشروط به اموری و از جمله پایداری است: ﴿بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ [۳۸۲] در آیه ۳۴ سوره انعام روی سخن با پیامبر اسلام(ص) است و مقصود این است که ایشان نیز در برابر رد کنندگان رسالت و آزار و هجوم دشمنان لجوج و سرسخت، پایدار باشد و بداند که براساس همین سنّت، از امدادهای الهی و الطاف بی‌کران او بهره‌مند و سرانجام بر همه آنها پیروز خواهد شد [۳۸۳]: ﴿وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ [۳۸۴][۳۸۵].
  • دو آیه قرآن، استقامت را شرط برخورداری از امدادهای غیبی دانسته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ [۳۸۶] استقامت، چنان که راغب گفته، پیمودن راه راست بدون انحراف به چپ و راست است [۳۸۷][۳۸۸].
  • برخی نیز آن را به معنای اعتدال دانسته‌اند[۳۸۹]، بنابراین، تفاوت آن با صبر به خوبی روشن می‌شود و اگر در روایاتی آن را به روش ولایتی شیعه تفسير کرده‌اند ازاین‌روست که پذیرش ولایت و رهبری امامان(ع) ضامن بقا بر خطّ توحید و روش اصیل اسلام و ادامه عمل صالح است [۳۹۰] در آیه ۱۶ سوره جنّ نیز استقامت را شرط افزایش نعمتهای مادّی، همچون باران دانسته است[۳۹۱]: ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا[۳۹۲][۳۹۳].

جهاد

  • تلاش و کوششی که انسان را به زحمت زیاد اندازد "جهاد"، راه رسیدن به هدایت الهی است: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [۳۹۴] جهاد شامل مبارزه با دشمنان حق در میدان کارزار، جنگ با هوا و هوس در میدان جهاد با نفس، و جهاد و تلاش در راه کسب علم و معرفت می‌شود. بدون شک مجاهدان در این عرصه‌ها، مشمول امدادهای غیبی در لباس "هدایت بخشی" خواهند شد[۳۹۵]. در جایی دیگر قرآن شرط بهره‌مندی از امداد غیبی را یاری خداوند (یاری دین) دانسته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [۳۹۶][۳۹۷]شایان ذکر است که از جمله شرایط جهاد پاکی انگیزه‌هاست: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [۳۹۸][۳۹۹].

مخلَص بودن

  • قرآن کریم نجات یوسف(ع) را از دام گناه خطرناکی که همسر عزیز مصر برایش گسترده بود، در سایه برگزیدگی می‌داند: ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ[۴۰۰] و این نشانه آن است که خداوند بندگان خالص شده خویش را در این بحرانها تنها نمی‌گذارد، بلکه با امدادهای غیبی نجات می‌دهد [۴۰۱]؛ عبارت اخیر آیه در مقام تعلیل برای این مدد الهی است [۴۰۲][۴۰۳].

هدف از امدادهای غیبی

  • بدون تردید، کمکهای ویژه الهی هدف‌هایی دارد، زیرا هیچ کار خدای حکیم بی‌هدف نیست. تقویت آیين حق و دین خدا ﴿ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُواْ كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ[۴۰۴]، سرافکنده ساختن دشمنان حق و قطع ریشه آنها: ﴿وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى [۴۰۵]، یادآوری نعمتهای خدا و شکرگزاری در برابر آنها ﴿وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا[۴۰۶]، توجّه به قدرت خدا و در نتیجه، رسیدن به آرامش روحی و اطمینان خاطر ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ [۴۰۷] و ﴿وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى [۴۰۸] و نیز آزمایش مردم ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[۴۰۹] از اهداف امدادهاى غیبی است. برخی در تفسیر آیه ﴿لْيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَائِبِينَ [۴۱۰] گفته‌اند: منظور این آیه، بیان علت نهایی این‌گونه کمکهاست، که عبارت از تفرقه و جدایی میان دشمنان است، حال یا ایمان می‌آورند یا سرکوب و سرافکنده شده و تهیدست و نومید به عقب باز می‌گردند، و با این امدادها توحید در دنیای شرک و کفر راه باز کرده و جای می‌گیرد [۴۱۱] . برخی نیز درباره اصحاب فیل می‌نویسند: در فرستادن سپاه پرندگان که با سنگ ریزه‌های خود لشکر بزرگ ابرهه و پیل سواران را نابود می‌ساختند، یادآوری بزرگی و قدرت خداوند و حقانیت آیين او مورد توجه بوده است [۴۱۲]؛ چنان‌که خداوند در مورد جنگ بدر و رویارویی مسلمانان با سپاه مشرکان فرموده است: اراده خداوند احقاق حق و قطع دنباله کافران است: ﴿وَيُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ [۴۱۳] و به شکلی روشن‌تر در آیه ۴۰ سوره توبه، که سخن از یاری پیامبر اکرم(ص) در غار ثور است می‌فرماید: پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهی که آنها را نمی‌دیدید تأیيد کرد و سخن آنها را که کافر گشتند پست‌تر گردانید و سخن خداست که برتر است و خدا شکست‌ناپذیر و استوار کار است: ﴿فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۱۴][۴۱۵].

منابع

پانویس

  1. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  2. التحقیق، ج ۱۱، ص ۵۲، «مدّ».
  3. مفردات، ص ۷۶۳، «مدّ».
  4. النهایه،ج۴،ص۳۰۷؛ لسان‌العرب، ج۱۳، ص۵۰ـ۵۱، «مدد»؛ قاموس قرآن، ج ۶، ص ۲۴۲.
  5. مفردات، ص ۷۶۳، «مدّ».
  6. التحقیق، ج ۱۱، ص ۵۲ ، «مدّ».
  7. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  8. لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۵۱، «غیب».
  9. مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۴۰۳، «غیب».
  10. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  11. مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۴۴، «امدادهای غیبی در زندگی بشر».
  12. (وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ)
  13. مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۴۴، «امدادهای غیبی در زندگی بشر».
  14. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  15. المیزان، ج ۱، ص ۸۲.
  16. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  17. ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر سر آنان بادی و نیز سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست؛ سوره احزاب، آیه ۹.
  18. یاد کن آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده از سوی خود شما را یاری رساند؟ چرا؛ بی‌گمان بسنده است و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۲۴ - ۱۲۵.
  19. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  20. به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که خداوند حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد جایگاهی است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  21. ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر سر آنان بادی و نیز سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست؛ سوره احزاب، آیه ۹.
  22. و آنگاه را یاد کن که آنان را- چون رویاروی شدید- به چشمتان اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان، اندک نشان داد تا خداوند کاری انجام یافتنی را به پایان برد و کارها به خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره انفال، آیه ۴۴.
  23. و بر سر ایشان پرندگانی دسته‌دسته فرستاد؛ سوره فیل، آیه ۳.
  24. چنین است؛ و خداوند نیرنگ کافران را بیرنگ می‌کند؛ سوره انفال، آیه ۱۸.
  25. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  26. جهاد در قرآن، ص ۱۲۹.
  27. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  28. مجمع‌البیان، ج ۸ ، ص ۴۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۴۳؛ نمونه، ج ۱۶، ص ۴۶۷ ـ ۴۶۸.
  29. و یاری مؤمنان بر ما واجب است؛ سوره روم، آیه ۴۷.
  30. روح المعانی، مج ۱۲، ج ۲۱، ص ۷۹.
  31. ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم؛ سوره غافر، آیه ۵۱.
  32. و درباره بندگانی که فرستاده‌ایم، از سوی ما از پیش سخن رفته است که آنان یاری شده‌اند؛ سوره صافات، آیه ۱۷۱-۱۷۲.
  33. خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ سوره مجادله، آیه ۲۱.
  34. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  35. المیزان، ج ۱۵، ص ۳۴.
  36. سپس پیامبران خویش را پی‌درپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر به هلاکت آوردیم و با نابود کردنشان آنها را موضوع افسانه‌ها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمی‌آورند نفرین باد!؛ سوره مومنون، آیه ۴۴.
  37. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  38. یاد کن آنگاه را که از پروردگارتان فریادخواهی می‌کردید و به شما پاسخ داد که من با هزار فرشته پیاپی امدادگر شما خواهم بود؛ سوره انفال، آیه ۹.
  39. مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۷؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۳.
  40. آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما در گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  41. نمونه، ج ۲، ص ۱۰۲.
  42. نمونه، ج ۲، ص ۱۰۲.
  43. نمونه، ج ۲، ص ۱۰۱.
  44. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  45. و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید؛ سوره انفال، آیه ۶۰.
  46. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  47. آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما در گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  48. نمونه، ج ۲، ص ۱۰۱.
  49. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  50. التفسیر الکبیر، ج ۶ ، ص ۲۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۵۸۴؛ نمونه، ج ۲، ص ۱۰۲.
  51. نمونه، ج ۱۰، ص ۹۸.
  52. تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که مردم در وعده پشتیبانی به آنان دروغ گفته‌اند، ناگهان یاری ما به آنان رسید و هر کس را که می‌خواستیم رهایی یافت و عذاب ما از گروه گنهکاران بازگردانده نمی‌شود؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۰.
  53. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  54. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  55. و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد؛ سوره توبه، آیه ۲۶ و ۴۰؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.
  56. المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۳۳۹.
  57. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  58. مفردات، ص ۲۰۷؛ التحقیق، ج ۲، ص ۱۲۰، "جند".
  59. مقاییس اللغة، ج ۱، ص ۴۸۵، «جند».
  60. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  61. اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد؛ فرود آورد؛ سوره توبه، آیه ۴۰.
  62. جامع البیان، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۱۷۷؛ تفسر قرطبی، ج ۸ ، ص ۹۵.
  63. روح المعانی، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۱۴۲.
  64. نمونه، ج ۷، ص ۴۲۰.
  65. مجمع البیان، ج ۵ ، ص ۴۹.
  66. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۳۰۲ - ۳۰۳
  67. من وحی القرآن، ج ۱۱، ص ۱۱۸.
  68. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  69. المیزان، ج ۹، ص ۲۹۲.
  70. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  71. در آنجا مؤمنان را آزمودند و سخت لرزاندند؛ سوره احزاب، آیه ۱۱.
  72. نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۵۴.
  73. و ما بر سر آنان بادی و نیز سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم؛ سوره احزاب، آیه ۹.
  74. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  75. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۵۷.
  76. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  77. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴. - ۳۰۴.
  78. بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز جنگ شما را یاری کرده است؛ سوره توبه، آیه ۲۵.
  79. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  80. و بی‌گمان خداوند در بدر شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید یاد کن آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده از سوی خود شما را یاری رساند؟ چرا؛ بی‌گمان بسنده است و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۲۳- ۱۲۵.
  81. نمونه، ج ۳، ص ۷۸.
  82. فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۷۷؛ تاریخ پیامبر اسلام، ص ۳۱۸؛ نبردهای محمد۹، ص ۱۳۴.
  83. نمونه، ج ۳، ص ۷۸.
  84. یاد کن آنگاه را که از پروردگارتان فریادخواهی می‌کردید و به شما پاسخ داد که من با هزار فرشته پیاپی امدادگر شما خواهم بود؛ سوره انفال، آیه ۹.
  85. المیزان، ج ۹، ص ۲۳؛ نمونه، ج ۷، ص ۹۸.
  86. روح المعانی، مج‌۶، ج‌۹، ص‌۲۵۱.
  87. المیزان، ج۹،ص۲۰ـ۲۱؛ نمونه، ج۷، ص۱۰۳ـ۱۰۴.
  88. جوامع الجامع، ج ۲، ص ۶؛ المیزان، ج ۹، ص ۲۰؛ راهنما، ج ۶ ، ص ۴۲۸.
  89. مفردات، ص ۳۴۹، "ردف".
  90. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴. - ۳۰۵.
  91. تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۲۴.
  92. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۱۳۰؛ پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳۲۵؛ نمونه، ج ۳، ص ۸۰ .
  93. و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و آنان را فرستاد تا دل‌هاتان بدان آرام یابد؛ سوره آل عمران، آیه ۱۲۶ و سوره انفال آیه ۱۰.
  94. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۱۳۰.
  95. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  96. المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.
  97. نمونه، ج ۲۲، ص ۲۷.
  98. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  99. البرهان، ج ۲، ص ۷۵۶.
  100. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  101. به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد؛ سوره فتح، آیه ۱۸.
  102. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  103. یاد کن آنگاه را که کافران به ننگ دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره فتح، آیه ۲۶.
  104. جهاد در قرآن، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۶.
  105. نشانه پادشاهی او این است که تابوت عهد نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان نهفته است؛ سوره بقره، آیه ۲۴۸.
  106. جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۸۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۴۴؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۲۵۸.
  107. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  108. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  109. نمونه، ج ۷، ص ۳۴۶ ـ ۳۴۷.
  110. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  111. یاد کن آنگاه را که خداوند خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی برای شما باشد؛ سوره انفال، آیه ۱۱.
  112. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۳۲؛ التحریر والتنویر، ج۹، ص ۲۷۸؛ تفسیر المنار، ج ۹، ص ۶۱۰ .
  113. آنگاه، خداوند پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی دیگر که در اندیشه جان خود بودند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  114. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  115. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۱۳۲.
  116. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  117. و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌هایتان را بدان استوار دارد؛ سوره انفال، آیه ۱۱.
  118. التحریر والتنویر، ج ۹، ص ۲۸۰.
  119. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  120. مفردات، ص ۳۵۶، «رعب»؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۰۵.
  121. التحقیق، ج ۴، ص ۱۳۸، «رعب».
  122. به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  123. نمونه، ج ۳، ص ۱۲۵.
  124. المیزان، ج ۴، ص ۴۳.
  125. تفسیر المنار، ج ۴، ص ۱۷۸.
  126. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  127. تفسیر المنار،، ج ۹، ص ۶۱۲ .
  128. من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، با شمشیر بر فراز گردن‌هاشان بزنید و دستشان را کوتاه کنید؛ سوره انفال، آیه ۱۲.
  129. نمونه، ج ۷، ص ۱۰۷.
  130. و در دل‌هاشان هراس افکند؛ سوره احزاب، آیه ۲۶.
  131. البصائر، ج ۳۲، ص ۲۸۴.
  132. نمونه، ج ۲۳، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.
  133. و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!؛ سوره حشر، آیه ۲.
  134. الفرقان، ج ۲۷، ص ۲۳۰.
  135. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  136. الامالی، ص ۲۸۵؛ بحار الانوار، ج ۸ ، ص ۳۸؛ ج ۱۶، ص ۳۱۳.
  137. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  138. ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر سر آنان بادی و نیز سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست؛ سوره احزاب، آیه ۹.
  139. نمونه، ج ۷، ص ۲۱۶ ـ ۲۲۲.
  140. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  141. جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۵۴.
  142. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  143. تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۹۵.
  144. تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۹۵.
  145. مجمع البیان، ج ۸ ، ص ۵۴۰ .
  146. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  147. من وحی القرآن، ج ۱۸، ص ۲۷۱.
  148. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  149. غزوة الاحزاب فی ضوء القرآن، ص ۱۶۳.
  150. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  151. یاد کن آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت اندک نشان داد و اگر آنان را بسیار نشان داده بود سست می‌شدید و در کار جنگ اختلاف می‌یافتید ولی خداوند شما را در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست و آنگاه را یاد کن که آنان را چون رویاروی شدید به چشمتان اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان، اندک نشان داد تا خداوند کاری انجام یافتنی را به پایان برد و کارها به خداوند باز گردانده می‌شود؛ سوره انفال، آیه ۴۳ - ۴۴.
  152. نمونه، ج ۷، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰.
  153. جامع البیان، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۱۸؛ روح المعانی، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۱۲.
  154. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  155. جامع البیان، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۱۸؛ المیزان، ج ۹، ص ۹۳.
  156. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  157. نمونه، ج ۷، ص ۱۸۹.
  158. روح المعانی، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۱۳؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۹۱.
  159. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  160. و بر سر ایشان پرندگانی دسته‌دسته فرستاد که بر آنان سنگریزه‌هایی از گلسنگ فرو می‌افکندند پس خداوند آنها را چون کاهبرگی نیم جویده کرد؛ سوره فیل، آیه ۳ - ۵.
  161. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۸ ـ ۶۲؛ بحارالانوار، ج ۱۵، ص۱۳۰.
  162. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  163. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۲۶ ـ ۱۳۰.
  164. و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه ۲۴.
  165. فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۱۹۸۱؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۱۲۶ ـ ۱۳۰.
  166. بدین گونه بر آن بودیم تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم؛ سوره یوسف، آیه ۲۴.
  167. او از بندگان ناب ما بود؛ سوره یوسف، آیه ۲۴.
  168. نمونه، ج ۹، ص ۳۷۳ ـ ۳۷۸.
  169. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  170. اگر دلش را استوار نمی‌داشتیم تا از باورکنندگان باشد به راستی نزدیک بود که آن راز را فاش کند؛ سوره قصص، آیه ۱۰.
  171. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  172. نمونه، ج ۱۶، ص ۳۲ ـ ۳۳.
  173. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  174. و دل‌هایشان را استوار داشتیم؛ سوره کهف، آیه ۱۴.
  175. نمونه، ج ۱۶، ص ۳۲ ـ ۳۳.
  176. و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها یتان را بدان استوار دارد؛ سوره انفال، آیه ۱۱.
  177. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  178. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  179. لسان العرب، ج ۱۲، ۳۴۶؛ المنجد، ص ۷۳۷، «لهم».
  180. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  181. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  182. نمونه، ج ۱۶، ص ۲۳ ـ ۲۵.
  183. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر جان او ترسیدی او را در صندوقی بنه و به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.
  184. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  185. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  186. و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.
  187. تفسیر عیاشی، ج۲، ص ۸۵؛ البرهان، ج۱، ص ۳۸۱.
  188. نمونه، ج ۵ ، ص ۱۲۷.
  189. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  190. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  191. پس چون او را بردند و همدل شدند که وی را در نهانگاه چاه نهند چنین کردند و ما به او وحی کردیم که روزی آنان را از این کارشان آگاه می‌کنی، در حالی که آنان درنیابند؛ سوره یوسف، آیه ۱۵.
  192. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۰۰.
  193. و چون به برنایی خویش رسید بدو نیروی داوری و دانش بخشیدیم؛ سوره یوسف، آیه ۲۲.
  194. نمونه، ج ۹، ص ۳۴۳.
  195. و چون مشرکان شریک‌هایشان را که برای خداوند می‌پنداشتند ببینند می‌گویند: پروردگارا! اینانند شریک‌هایی که ما به جای تو به پرستش می‌خواندیم آنگاه آن شریکان به آنان پاسخ می‌دهند که: بی‌گمان شما دروغگویید؛ سوره نحل، آیه ۸۶.
  196. زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزال، آیه ۵.
  197. المیزان، ج ۶ ، ص ۲۲۳.
  198. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  199. مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۵۱، "امدادهای غیبی در زندگی بشر"؛ منشور جاوید، ج ۸ ، ص ۲۹۷ ـ ۳۰۶.
  200. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  201. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  202. و به راستی ما به لقمان فرزانگی داده‌ایم؛ سوره لقمان، آیه ۱۲.
  203. نمونه، ج‌۱۷، ص‌۳۶.
  204. مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۹۴.
  205. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  206. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  207. و به آنها انجام کارهای نیک وحی کردیم؛ سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  208. نمونه، ج ۱۳، ص ۴۵۶.
  209. منشور جاوید، ج ۱۰، ص ۹۱ ـ ۹۳.
  210. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  211. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  212. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  213. و هرگاه زکریا در محراب عبادت نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ آری خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب و شمار روزی می‌دهد؛ سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  214. من وحی القرآن، ج ۵ ، ص ۳۴۸.
  215. تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۴۵؛ المنیر، ج ۳، ص ۲۱۴.
  216. تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۷۱.
  217. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  218. المیزان، ج ۳، ص ۱۷۴؛ نمونه، ج ۲، ص ۵۳۰.
  219. تفسیر قاسمی، ج ۴، ص ۹۳.
  220. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  221. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  222. و ابر را سایه‌بان شما کردیم و ترانگبین و بلدرچین برایتان فرو فرستادیم و گفتیم از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم، بخورید. و آنان بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا می‌داشتند؛ سوره بقره، آیه ۵۷.
  223. و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به آن سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایه‌بان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم و گفتیم: از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم می‌کردند؛ سوره اعراف، آیه ۱۶۰.
  224. ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست کوه طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم؛ سوره طه، آیه ۸۰.
  225. خداوند فرمود: که آمدن به این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان می‌شوند؛ سوره مائده، آیه ۲۶.
  226. و ابر را سایه‌بان شما کردیم و ترانگبین و بلدرچین برایتان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه ۵۷.
  227. تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۷۶.
  228. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  229. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  230. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  231. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  232. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  233. کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم؛ سوره مریم، آیه ۲۳.
  234. غمگین مباش، خداوند از بن پای تو جویباری روان کرده است و تنه نخل را به سوی خود بتکان تا خرمایی چیده بر تو فرو ریزد؛ سوره مریم، آیه ۲۴ - ۲۵.
  235. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۰۶.
  236. نمونه، ج ۱۳، ص ۴۵.
  237. نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۱.
  238. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  239. نمونه، ج ۲۷، ص ۱۲۱.
  240. و ما به درستی می‌دانیم که تو از آنچه می‌گویند دلتنگ می‌گردی؛ سوره حجر، آیه ۹۷.
  241. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره حشر، آیه ۱.
  242. نمونه، ج ۲۷، ص ۱۲۲.
  243. نمونه، ج ۲۷، ص ۱۲۳.
  244. التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۲؛ الدرالمنثور، ج ۸ ، ص ۵۴۷ ـ ۵۴۸ .
  245. نمونه، ج ۲۷، ص ۱۲۳.
  246. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۷۰.
  247. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  248. به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  249. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  250. به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی؛ سوره شعراء، آیه ۶۴ - ۶۵.
  251. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  252. آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم؛ سوره انبیاء، آیه ۸۸.
  253. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  254. و چون «امر» ما در رسید هود و مؤمنان همراه او را به بخشایشی از خویش رهاندیم و آنان را از عذابی سخت رهایی بخشیدیم؛ سوره هود، آیه ۵۸.
  255. نمونه، ج ۹، ص ۱۴۱.
  256. و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خویش از پا درافتادند؛ سوره هود، آیه ۶۷.
  257. و چون امر ما در رسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خود از پا در افتادند؛ سوره هود، آیه ۹۴.
  258. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  259. و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  260. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  261. نمونه، ج ۳، ص ۲۹ ـ ۳۰.
  262. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  263. و هزل نیست آنان نیرنگی می‌بازند؛ سوره طارق، آیه ۱۴ - ۱۵.
  264. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  265. نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۵.
  266. نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۶.
  267. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  268. روح‌المعانی، مج۱۰، ج۱۷، ص۱۰۴؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۴۴۷.
  269. و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم؛ سوره انبیاء، آیه ۷۰.
  270. مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۸۷؛ الکامل، ج ۱، ص ۹۸.
  271. گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش؛ سوره انبیاء، آیه ۶۹.
  272. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  273. چنین است؛ و خداوند نیرنگ کافران را بیرنگ می‌کند؛ سوره انفال، آیه ۱۸.
  274. و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است؛ سوره اعراف، آیه ۱۸۳.
  275. و به آنان مهلت می‌دهم، که تدبیر من سنجیده است؛ سوره قلم، آیه ۴۵.
  276. و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و دیدگان آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که چیزی نمی‌بینند؛ سوره یس، آیه ۹.
  277. روح المعانی، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۳۲۳.
  278. الدرالمنثور، ج ۷، ص ۴۳ ـ ۴۵.
  279. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  280. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد؛ سوره جن، آیه ۲۷.
  281. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۶۳ .
  282. نمونه، ج ۲۵، ص ۱۴۱.
  283. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  284. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۶۳؛ مناقب، ج۱، ص۱۰۳؛ نمونه، ج ۴، ص ۳۰۵.
  285. ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دست‌درازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند؛ سوره مائده، آیه۱۱.
  286. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  287. به من بگو آن کس که، بنده‌ای را چون به نماز ایستد باز می‌دارد،؛ سوره علق، آیه ۹ - ۱۰.
  288. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۲.
  289. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  290. چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟؛ سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  291. چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند؛ سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  292. پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟؛ سوره آل عمران، آیه ۴۷.
  293. چنین است، خداوند هر چه را بخواهد می‌آفریند؛ چون کاری را اراده کند تنها بدان می‌فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره آل عمران، آیه ۴۷.
  294. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  295. الفرقان، ج ۳، ص ۱۴۴؛ نمونه، ج ۲، ص ۵۵۱ .
  296. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  297. وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!؛ سوره هود، آیه ۷۲.
  298. گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است؛ سوره هود، آیه ۷۳.
  299. نمونه، ج ۹، ص ۱۷۲ ـ ۱۷۴.
  300. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  301. به زودی خداوند بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، در دل‌ها مهری خواهد نهاد؛ سوره مریم، آیه ۹۶.
  302. مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۰.
  303. و بر تو از خویش مهری افکندم؛ سوره طه، آیه ۳۹.
  304. نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۷۹.
  305. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  306. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۹۶.
  307. آنانند که خداوند ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است؛ سوره مجادله، آیه ۲۲.
  308. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۹۷.
  309. البصائر، ج ۷، ص ۲۹۲؛ نمونه، ج ۲۳، ص ۴۷۵.
  310. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  311. نمونه، ج ۲۱، ص ۴۲۶.
  312. او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد؛ سوره محمد، آیه ۷.
  313. المیزان، ج ۱۸، ص ۲۲۹.
  314. پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان؛ سوره بقره، آیه ۲۵۰.
  315. المنیر، ج‌۲۱، ص‌۳۶ ـ‌ ۳۷.
  316. من وحی القرآن، ج ۱۸، ص ۹۰ ـ ۹۱.
  317. و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  318. من وحی القرآن، ج ۱۸، ص ۹۰ ـ ۹۱.
  319. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  320. و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد! ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم؛ سوره فصلت، آیه ۳۱ - ۳۲.
  321. به من بگو آن کس که، بنده‌ای را چون به نماز ایستد باز می‌دارد،؛ سوره یونس، آیه ۶۴.
  322. روح المعانی، مج ۷، ج ۱۱، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۲.
  323. نمونه، ج ۲۰، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۴.
  324. و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد! ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم؛ سوره فصلت، آیه ۳۱ - ۳۲.
  325. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  326. و هر کس که کارهای شایسته کند در حالی که مؤمن باشد از هیچ ستم یا کاستی نمی‌هراسد؛ سوره طه، آیه ۱۱۲.
  327. البصائر، ج ۳۶، ص ۳۲۶ ، ۳۲۹.
  328. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  329. ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه ۲۹.
  330. مفردات، ص ۶۳۳، «فرق».
  331. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۰۵؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱.
  332. و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  333. امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد، و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم؛ سوره لیل، آیه ۵ - ۷.
  334. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  335. و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید؛ سوره طلاق، آیه ۲.
  336. من وحی القرآن، ج ۲۲، ص ۲۸۷.
  337. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  338. نورالثقلین، ج۵ ، ص۳۵۶؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۳۶.
  339. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  340. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم؛ سوره اعراف، آیه ۹۶.
  341. و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب می‌کنیم؛ سوره جن، آیه ۱۶.
  342. نمونه، ج ۶ ، ص ۲۶۶.
  343. و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه ۶۶.
  344. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  345. خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بی‌گمان خداوند توانایی پیروزمند است؛ سوره مجادله، آیه ۲۱.
  346. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۹۵.
  347. و خداوند حقّ را با کلمات خویش درست می‌دارد هر چند گنهکاران نپسندند؛ سوره یونس، آیه ۸۲.
  348. کشف الاسرار، ج ۴، ص ۳۲۲.
  349. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  350. و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پشتیبانی می‌کند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  351. یاری ما به آنان رسید و هر کس را که می‌خواستیم رهایی یافت؛ سوره یونس، آیه ۱۱۰.
  352. به یاری خداوند که هر کس را بخواهد یاری می‌رساند؛ سوره روم، آیه ۵.
  353. نمونه، ج ۲، ص ۴۵۵.
  354. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  355. و یاری مؤمنان بر ما واجب است؛ سوره روم، آیه ۴۷.
  356. سپس پیامبرانمان و مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ بدین‌گونه بنا به حقّی که بر عهده ماست مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ سوره یونس، آیه ۱۰۳.
  357. ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم؛ سوره غافر، آیه ۵۱.
  358. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۳۷.
  359. پس آیا چشم به راه روزگاری جز همانند روزگاران کسانی هستند که پیش از آنان، در گذشته‌اند؟ بگو: چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم سپس پیامبرانمان و مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ بدین‌گونه بنا به حقّی که بر عهده ماست مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ سوره یونس، آیه ۱۰۲ - ۱۰۳.
  360. نمونه، ج ۸ ، ص ۳۹۴.
  361. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  362. اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد؛ سوره فتح، آیه ۴.
  363. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه ۹۶.
  364. گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه ۲۲.
  365. به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد؛ سوره مریم، آیه ۹۶.
  366. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  367. و دل مادر موسی خالی شد (چندان که) اگر دلش را استوار نمی‌داشتیم تا از باورکنندگان باشد به راستی نزدیک بود که آن (راز) را فاش کند؛ سوره قصص، آیه ۱۰.
  368. فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد! ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه ۳۰ - ۳۱.
  369. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  370. ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه ۲۹.
  371. یاد کن آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده از سوی خود شما را یاری رساند؟ چرا؛ بی‌گمان بسنده است و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۲۴ - ۱۲۵.
  372. ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  373. پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید؛ سوره طلاق، آیه ۲.
  374. فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد! ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه ۳۰ - ۳۱.
  375. امّا آنکه بخشش کند و پرهیزگاری ورزد، و آن وعده نیکوترین (بهشت) را راست بشمارد زودا که او را در راه (خیر و) آسانی قرار دهیم؛ سوره لیل، آیه ۵ - ۷.
  376. چرا؛ بی‌گمان بسنده است و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۲۵.
  377. تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۱۲۵؛ تفسیر الکبیر، ج ۸ ، ص ۲۱۵.
  378. تفسیر مراغی، ج ۴، ص ۵۷ ـ ۵۸ .
  379. المیزان، ج ۴، ص ۸ .
  380. ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است؛ سوره انفال، آیه۲۹.
  381. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  382. چرا؛ (بی‌گمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند؛ سوره آل عمران، آیه۱۲۵.
  383. نمونه، ج ۵ ، ص ۲۱۲.
  384. و به یقین پیش از تو نیز پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و بی‌گمان برخی از خبر های پیامبران به تو رسیده است؛ سوره انعام، آیه۳۴.
  385. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  386. فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!؛ سوره فصلت، آیه۳۰.
  387. مفردات، ص ۶۹۲ ، «قوم».
  388. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  389. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۸۹.
  390. نمونه، ج ۲۰، ص ۲۷۱.
  391. نمونه، ج ۲۵، ص ۱۲۱.
  392. و اینکه به من وحی شده است اگر بر راه حقّ پایداری ورزند آنان را از آبی و رفاهی فراوان سیراب می‌کنیم؛ سوره جن، آیه ۱۶.
  393. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  394. و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است؛ سوره عنکبوت، آیه۶۹.
  395. نمونه، ج ۱۶، ص ۳۴۸ ـ ۳۴۹.
  396. ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد؛ سوره محمد، آیه۷.
  397. الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۹۱ ـ ۹۲.
  398. و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است؛ سوره عنکبوت، آیه۶۹.
  399. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  400. تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود؛ سوره یوسف، آیه۲۴.
  401. نمونه، ج ۹، ص ۳۷۷.
  402. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۳۰.
  403. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.
  404. سپس پیامبرانمان و مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ بدین‌گونه بنا به حقّی که بر عهده ماست مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ سوره یونس، آیه۱۰۳.
  405. سخن کافران را فروتر نهاد؛ سوره توبه، آیه۴۰.
  406. و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  407. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است؛ سوره توبه، آیه ۲۶.
  408. سخن کافران را فروتر نهاد؛ سوره توبه، آیه۴۰.
  409. آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما در گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  410. تا پاره‌ای از کافران را از میان بردارد یا خوار سازد و به نومیدی باز گردند؛ سوره آل عمران، آیه۱۲۷.
  411. پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۳.
  412. نمونه، ج ۲۷، ص ۳۳۸.
  413. اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند؛ سوره انفال، آیه۷.
  414. خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه ۴۰
  415. ناصحی، محمد حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۹۹ - ۳۲۴.

امداد غیبی