سریه زید بن حارثه (ابهامزدایی)
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سریه زید بن حارثه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- "زید بن حارثه بن شُرحبیل بن کعب بن عبدالعُزّی ابن امرئ القیس الکَلبی" پسر خوانده پیامبر(ص) است. مادر زید، "سَعدی"، دختر "ثعلبه بن عبد عامر بن أفلت بن سلسله" و از قبیله "بنیمُعِن" از قبیله "طِیّ" است.
- در اینکه زید چگونه به مکه آمد و به محضر پیامبر(ص) رسید اقوالی ذکر شده است. نوشتهاند که سَعدی، مادر زید بن حارثه او را همراه خود برای دیدار قومش برد؛ ولی در بین راه، عدهای به آنان حمله کردند و زید بن حارثه را به اسارت بردند و در بازار عکّاظ به فروش گذاشتند. حکیم بن حَزّام، برادرزاده خدیجه در سفری که از شام برمیگشت او را به همراه چند تن دیگر خرید و به مکه آورد. پس از آنکه خدیجه به دیدن "حکیم بن حزّام" آمد، او زید بن حارثه را به خدیجه بخشید و خدیجه نیز وی را به رسول خدا(ص) هدیه داد. سرانجام زید بن حارثه در جنگ "مُوته" به شهادت رسید[۱][۲].
علت وقوع سریه
- در سال ششم هجرت، زید بن حارثه برای تجارت، به سوی شام حرکت کرد. مقداری طلا و نقره از اصحاب رسول خدا(ص) همراه او بود. او دو پوست بز را دباغی کرد و مال خود را در آنها جای داد و با قافله به راه افتاد. هنگامی که به نزدیکی وادی القُری رسید، گروهی از بنیبدر که جزء قبیله فزاره هستند، به آنها حملهور شدند و به شدت کتک زدند، به حدّی که گمان کردند که آنها کشتهاند. سپس تمام کالاهایشان را به غارت بردند[۳]. زید بن حارثه به مدینه و خدمت پیامبر(ص) رفت و ماجرای حمله به کاروان و یارانش را به حضرت گزارش داد[۴].
- علاوه بر این، دلیل دیگری که برای حمله مسلمانان به قبیله بنیبدر و "أمقرفه" ذکر شده، آن است که امقرفه، چهل نفر را مأمور کرده بود تا به مدینه بروند و حضرت محمد(ص) را به قتل برسانند[۵]. امّقرفه، فاطمه، دختر ربیعه بن زید است[۶][۷].
اعزام زید بن حارثه
- حمله به کاروان مسلمانان و اقدام و برنامهریزی برای قتل پیامبر(ص) و به طور کلی نابودی دین اسلام، رسول خدا(ص) را بر آن داشت تا برای حفظ آیین توحیدی اسلام چارهای بیندیشد. ایشان در رمضان سال ششم هجری[۸]، زید بن حارثه را به فرماندهی این سریّه انتخاب و اعزام کرد. رسول خدا(ص) به آنها فرمود که روزها را کمین و شبها حرکت کنند تا دشمن از حرکت آنها آگاه نشود[۹]. آنان به سوی بنیبدر به راه افتادند[۱۰][۱۱].
آگاهی بنیبدر از حرکت مسلمانان
- قبیله بنیبدر که از حرکت مسلمانان آگاهی شده بود، از ترس، روزها، دیدهبانی را روی کوهی که مشرف بر راه بود، میگماشتند تا آنان را از رسیدن مسلمانان آگاه کند[۱۲][۱۳].
آغاز حمله مسلمانان
- هنگامی که سپاه زید بن حارثه به مسافت یک روز مانده به بنیبدر رسید، راهنما راه را گم کرد و اشتباه رفت. شبهنگام، مسلمانان متوجه اشتباه خود شدند و شبانه، راه را پیدا کردند و ابتدای صبح به نزدیکی قبیله بنیبدر رسیدند. زید بن حارثه، اصحاب خود را از تعقیب فراریان منع کرد و دستور داد که پراکنده نشوند. او از یارانش خواست که همراه او تکبیر بگویند. مسلمانان، دشمن را محاصره کردند. زید بن حارثه تکبیر میگفت و یارانش هم پس از او تکبیر میگفتند. در این هنگام سلمة بن أکوع برای جنگ بیرون آمد و مردی از بنیبدر را کشت. زید بن حارثه و یارانش نیز، جاریه، دختر مالک بن حذیفه و مادر او را که معروف به امّقرفه بود در یکی از خانهها به اسارت گرفتند. پس از آن امقرفه به دست یکی از مسلمانان کشته شد[۱۴]. دختر امقرفه به مدینه آورده شد و رسول خدا(ص) او را به حون بن ابی وهب بخشید[۱۵][۱۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۴۳-۵۴۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۱۲۹؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۴۹۴-۴۹۵.
- ↑ اکبری، هادی، سریه زید بن حارثه برای کشتن امقرفه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۴۴۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص؛۵۶۴ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۹؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۱۵۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۱۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۱۵۱؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۱.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۵؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۱.
- ↑ اکبری، هادی، سریه زید بن حارثه برای کشتن امقرفه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۴۴۱-۴۴۲.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۴۳.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۹؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۱؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، ص۹۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۴.
- ↑ اکبری، هادی، سریه زید بن حارثه برای کشتن امقرفه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۴۴۲.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۴.
- ↑ اکبری، هادی، سریه زید بن حارثه برای کشتن امقرفه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۴۴۲-۴۴۳.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۴۳؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۱؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۱۷.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۱۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۴۳؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶ ص۱۰۰.
- ↑ اکبری، هادی، سریه زید بن حارثه برای کشتن امقرفه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۴۴۳.