ستاره
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ستاره (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
ستاره واژهای است فارسی که به اجرام و کرات آسمانیای گفته میشود که به حالت گازی بوده و با نور خود میدرخشند.[۱] معادل ستاره در زبان عربی دو لفظ "نجم" و "کوکب" است. نجم در لغت به معنای ظهور و طلوع است [۲] و ستاره را از آنرو که طلوع میکند نجم گفتهاند.[۳] کوکب که در لغت عبری، سریانی و آرامی ریشه دارد،[۴] در اصل به مجموعه چیزهایی گفته میشود که از لحاظ نور، بزرگی یا زیبایی ظهور دارند [۵] و به ستاره هنگام ظهور، کوکب گفته میشود.[۶] در تفاوت کوکب و نجم گفته شده: کوکب به ستارههای بزرگ و ثابت و نجم به ستارههایی که از خود نور داشته و دارای طلوع و غروب هستند، اعم از بزرگ و کوچک، گفته میشود.[۷] فرق ستاره با سیاره نیز در این است که سیاره بر خلاف ستاره از خود نور ندارد و نور خود را از ستاره میگیرد و به دور ستاره و خورشید میگردد و دارای دو حرکت وضعی و انتقالی است،[۸] از همین رو به ستارهها "ثوابت" هم گفته میشود.[۹]
ستاره در قرآن
آفرینش ستاره
نقش ستارگان در نظام آفرینش
جهت یابی
زینت آسمان
حفظ آسمان از حضور شیاطین
تشبیه به ستاره
سوگند به ستاره
قسم به ستاره درخشان
قسم به ستاره فرود آینده
قسم به جایگاه ستارگان
یاد خدا هنگام ناپدید شدن ستارگان
سجده ستاره
نابودی ستاره در قیامت
ناشایستگی ستاره برای پرستش
ستارهشناسی
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ گیتاشناسی، ص۷۶؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۸۳۰، "ستاره".
- ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۰۳۹؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۶۸، "نجم".
- ↑ مفردات، ص۷۹۱، "نجم".
- ↑ التحقیق، ج۱۰، ص۱۳۵، "کوکب".
- ↑ التحقیق، ج۱۰، ص۱۳۵-۱۳۶.
- ↑ مفردات، ص۶۹۵، "کب".
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۹.
- ↑ فرهنگ گیتاشناسی، ص۲۲۰؛ فرهنگ سخن، ج۵، ص۴۳۴۳، "سیاره".
- ↑ فرهنگ گیتاشناسی، ص۷۶.