عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
«اَلسَّلاَمُ عَلَى عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ عَقِيلٍ لَعَنَ اَللَّهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِيَهُ عُثْمَانَ بْنَ خَالِدِ بْنِ أَشْيَمَ اَلْجُهَنِيَّ»[۱]
درود بر عبدالرحمن بن عقیل؛ نفرین خدا بر قاتل و تیرزننده او عثمان بن خالد بن اشیم جهنی باد.
عبدالرحمن فرزند عقیل بن ابی طالب[۲] و مادرش «امولد» است[۳] و چون بلند قامت بود او را «رمح عقیلی» (نیزه عقیلی) میگفتند[۴].
عبدالرحمن با خدیجه دختر امام علیS ازدواج کرد[۵] و از او دارای دو فرزند به نامهای سعید و عقیل شد[۶].
وی در روز عاشورا پس از برادرش جعفر به میدان رفت و چنین رجز خواند:
أَبِي عَقِيلٌ فَاعْرِفُوا مَكَانِي | مِنْ هَاشِمٍ وَ هَاشِمٌ إِخْوَانِي | |
كُهُولُ صِدْقٍ سَادَةُ الْأَقْرَانِ | هَذَا حُسَيْنٌ شَامِخُ الْبُنْيَانِ | |
وَ سَيِّدُ الشُّيَّبِ مَعَ الشُّبَّان |
- پدرم عقیل، از نسل هاشم، و بنی هاشم برادرانمنند. پس جایگاهم را بشناسید، آنان، پیران راست کردار و هم طراز بزرگاناند. این حسین، بلند مرتبه، و سرور کهنسالان و جوانان میباشد.
عبدالرحمن، هفده سواره نظام را به هلاکت رساند[۷]. سرانجام به دست عثمان بن خالد جهنی و بشر بن سوط همدانی به شهادت رسید، و به نقل زیارت ناحیه وی به دست عثمان بن خالد بن اشیم جهنی تیر خورد و به فیض شهادت نایل گشت[۸] در بعضی مدارک عُمر شریف او را در هنگام شهادت ۳۵ سال نوشتهاند.
در افتخار او همین بس که در زیارت ناحیه مقدسه بر او سلام و درود فرستاده شده است.[۹]
جستارهای وابسته
- عثمان بن خالد جهنی (قاتل)
- عمر بن خالد جهنی (قاتل)
- عبدالله بن عروه خثعمی (قاتل)
منابع
پانویس
- ↑ زیارت ناحیه مقدسه، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۶۸.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص۶۹؛ المجدی، ص۳۰۷، ۳۰۸.
- ↑ مقاتل الطالبین، ص۶۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۹؛ ابصارالعین، ص۸۵.
- ↑ لباب الالقاب، ج۱، ص۲۶۰.
- ↑ نسب قریش، ص۴۵، ۴۶؛ المعارف، ص۲۰۵.
- ↑ نسب قریش، ص۴۵، ۴۶، برخی نیز برای او یک فرزند به نام سعید یا حمیدة ذکر کردهاند. (المعارف، ص۲۰۵؛ لباب الانساب، ج۱، ص۳۳۴.)
- ↑ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۸؛ ابصارالعین، ص۸۶.
- ↑ نشر بن شوطه و بشیر بن حوط گفتهاند. مقاتل الطالبیین، ص۶۱. برخی از مورخان نیز قاتل او را عبیدالله بن عروه خثعمی نامیدهاند. (الأخبار الطوال، ص۲۵۷؛ روضة الواعظین، ص۲۱۴).
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۱۸۵-۱۸۶.