نیایش سی و هشتم
مقدمه
این نیایش آن حضرت است در پوزش خواستن از خدا بهخاطر تقصیر در ادای حقوق مردم. پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی بخشی از وظایف هر مسلمان متعهد است، بر ماست که در انجام این مسئولیتها و ادای حقوق دیگران کوشا باشیم. کوتاهی در این مورد تقصیری است که باید از آن به پیشگاه الهی اعتذار جست. قرآن کریم کسانی را که به همنوعان خود بیتفاوتاند نکوهش میکند و میفرماید: وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا [۱]. در این دعا امام درباره حقوق مردم اینگونه به خدا عرض میکند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ...»؛ «بارخدایا، از درگاه تو پوزش میطلبم: اگر در محضر من بر ستمدیدهای ستمی رفته و من به یاری او برنخاسته باشم، اگر کسی در حق من نیکی کرده و من سپاسش نگفته باشم، اگر خطاکاری از من عذری خواسته و من عذرش نپذیرفته باشم، اگر بینوایی از من چیزیطلبیده و من بر او ایثار نکرده باشم، اگر مؤمنی را بر من حقی بوده و من به تمامی ادایش نکرده باشم، اگر بر عیب مؤمنی آگاه شدهام و آن را نپوشیده باشم، اگر با گناهی رویاروی شدهام و از آن دوری نگزیده باشم. ای خدای من، از این خطاها و همانند این خطاها، همراه با پشیمانی، از تو عذر میخواهم تا چون بار دیگر چنان خطاهایی پیش آید، مرا واعظی باشد. بارخدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و پشیمانی مرا در آن لغزشها که مرتکب شدهام و عزم مرا بر ترک گناهانی که بر من روی میآورند، توبه من قرار ده؛ توبهای که دوستی تو را سبب شود، ای خدایی که توبهکنندگان را دوست میداری».[۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
- ↑ بهشتی، سید جواد، مقاله «نیایش سی و هفتم»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۹۰.