اخباری‌گری در معارف مهدویت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اخباری‌گری است. "اخباری‌گری" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

  • پیش از امام دوازدهم (ع) (۲۶۰ ه‍‌. ق) وظایف شرعی شیعه از سوی حضرات ائمه (ع)، به صورت شفاهی یا کتبی، مستقیما یا توسط‍‌ یاران و شاگردان ابلاغ می‌گردید و مشکلی در این زمینه وجود نداشت. گذشت زمان و پدید آمدن مسائل جدیده که در عهد ائمه (ع)، محل ابتلاء نبوده، و از سویی جعل احادیث کاذبه توسط‍‌ غرض‌ورزان، گروهی از فقهای شیعه را بر این داشت که از کتاب و سنت، به ضمیمه عقل و اجماع، قواعد کلیه‌ای تنظیم کنند و این مشکل را حل و این کمبود را تأمین کنند. از این‌رو، این‌ها را مجتهد یا اهل اجتهاد خواندند و چون امتیاز آن به اصول -یعنی قواعد کلیه فقهیه- بود به اصولی نیز موسوم گشتند. مؤسس مکتب اخباریه، میرزا محمد امین بن محمد شریف استرآبادی بود.
  • کمال فضل و فتوای استرآبادی سبب شد که تألیفات او در بین فقهای شیعه مرغوب افتد و مشرب اخباریه مورد توجه آنان قرار گیرد. در قرن یازدهم و دوازدهم هجری، این طریقت در بلاد شیعه، مخصوصا عراق عرب و سواحل خلیج‌فارس و ایران توسعه یافت و فاصله بین تشیع و تسنن عمیق‌تر گشت. علمای اخباری مشرب، مجموعه‌های بزرگی از اخبار اهل بیت (ع) را ثبت و تدوین نمودند که اهم آنها کتاب "الوافی" تصنیف ملا محسن فیض کاشانی و کتاب "وسائل الشیعه الی احکام الشریعه" از شیخ حر عاملی بود که مؤلف این دو کتاب، اخباری بودند و کتاب مبسوط "بحارالانوار" تألیف علامه مجلسی که مشرب معتدل اخباری داشت. مکتب اخباری، بعد از میرزا محمّد تقریبا منقرض شد و کربلا و کاظمین که مرکز آن جماعت بود، به دست علمای اصولی افتاد. در عهد قاجاریه با پیشرفت و رواج علوم مثبته عقلی، دوران قبول بی‌چون‌وچرای منقولات سپری شده بود و مراجع شیعه در عراق و ایران، ناگزیر بودند برای حفظ‍‌ محور جامعه خود، احادیث را با دلائل عقلی تطبیق یا تأویل و توجیه کنند وگرنه طرح نمایند تا بتوانند اعتقاد مردم را از انحراف مصون دارند و با استفاده از اجتهاد و حکم عقل، و صدور احکام ثانویه، تشیع را پویا و قابل انطباق با هرعصر و زمان سازند. شاید مهم‌ترین علت خصومت مجتهدان با اخباریان -که منجر به انقراض ایشان شد- آن بود که وساطت مجتهد را بین امام غائب (ع) و شیعیان، و وجوب تقلید عوام را از مجتهد و نیابت مرجع تقلید را از امام غائب (ع) انکار می‌کردند. این یک واقعیت است که شیعیان همواره احساس می‌کنند به وجود رهبری روحانی نیاز دارند که با حضور عینی خود، خلاء غیبت امام (ع) را جبران کند و با استناد به عقل و استفاده از مدارک شرع، بتواند سیستم قانونی و شرعی شیعه را قابل انعطاف و بانیازهای روز متناسب سازد. مکتب اخباری، این نیاز اجتماعی را برنمی‌آورد، از این‌رو محکوم به انقراض گشت[۱][۲].

منابع

پانویس

  1. معارف و معاریف، ج ۱، ص ۶۱۷
  2. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۸.

اخباری‌گری