تکلیفآور بودن علم امام
دیدگاه آیت الله جوادی درباره رخصتمند یا تکلیفآور بودن علم امام
آخرین ویژگی از ویژگیهای علم امام که به بررسی آن پرداخته میشود، تکلیفآور یا رخصتمندبودن علم امام است؛ به این معنا که آیا ائمه مجاز بودهاند از علم و دانش غیبی که ابزار امامت و لازمه رهبری و دفاع از دین بوده است، در امور شخصی نیز استفاده کنند یا نه؟ پس از اثبات علم الهی و موهوبی امام از منظر علامه جوادی آملی، اینک جای این پرسش باقی میماند که آیا علامه، عمل بر اساس علم موهوبی را بر امام لازم میداند یانه؟ آیا امام در برابر علم خاص خود تکلیفی ندارد؟ مثلاً اگر فرد عادی، زمان امتحانش را بداند، خود را برای آن آماده و مطابق علم خویش عمل خواهد کرد. با این بیان، اگر امام معصوم بر اساس علم غیب خود از زمان شهادتش یا نتیجه جنگ و یا حیله دشمن آگاه باشد و قاتلش را نیز بشناسد، آیا باید بر اساس علم خود عمل نماید و در محل شهادتش حضور یابد؟ با وجود این که حفظ جان واجب است، تکلیف او چیست؟
از نظر علامه جوادی آملی، پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) دو علم دارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیرعادی و نامتعارف حاصل میشود. اگر علم از راه عادی به دست آمد و شرایط حجت شرعی تمام شد، تکلیفآور است، ولی علم غیب از راه عادی به دست نمیآید و علم به قضا و قدر و لوح محفوظ است و بنابراین امرونهی و تکلیف به ارمغان نمیآورد. علم غیب امام مثل علمی است که فرشتگان دارند، ولی تکلیف به آن تعلق نمیگیرد. حکمت الهی بر این تعلق گرفته است که معصومان نیز مانند انسانهای دیگر آزموده شوند. از این رو حضرات معصومین نیز مانند سایر مردم، مکلف به تکالیف الهی بودند و باید طبق علم عادی رفتار میکردند. آنان در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، برای حفظ و عزت دین از علم غیب نیز استفاده میکردند، ولی اصل بر این است که در جریان امور ظاهری از علوم عادی بهره گیرند[۱].
بنابراین، آگاهی ائمه از سرنوشت غیبیشان تکلیفآور نبود و از این جهت از آن علم استفاده نمیکردند، مگر در موارد خاص که از سوی خداوند متعال مأمور به استفاده از آن میشدند وگرنه معیار تکلیف، علم عادی بود، نه علم ناعادی. از این رو اگر از راههای عادی به نقشه دشمن پی میبردند و شرایطشان مانند شرایط امام حسین(ع) نمیبود، حتماً برای خنثاکردنش اقدام میکردند[۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۸۶.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۸۶.
- ↑ یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی، ص ۱۴۷.