نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
اصطلاحی است برگرفته از قرآن[۱] و به معنای وسیلهای است که کتابت و ثبت مقدرات جهان، از گذر آن صورت میپذیرد. بنابر روایات، خداوند، نخست قلم را آفرید و آن گاه بدو فرمود که بنویسد و بدین سان، قلم، هر آنچه را تا قیامت پیش میآید، بازنوشت[۲]. قلم، صادر اول و نخستین تعین از تعینات ذات اقدس الهی است[۳]. قلم مخلوق اول است و از این رو، مرتبهای از مراتب هستی است که موجودات به نحو اجمال و بساطت در آن تحقق دارند. قلم، حقایق جهان آفرینش را به صورت تفصیلی به لوحافاضه میکند[۴][۵].
برخی دیگر از روایات، مخلوق اول را عقل یا گوهر دانستهاند. مفسران این دو دسته روایات را جمع کرده و بر آن رفتهاند که قلم و عقل شیئی یگانهاند[۶]. وجود مفاهیمی غیبی همچون قلم و لوح در متون دینی، نشان میدهد که خداوند، برای جاری ساختن اراده و مشیت خویش در جهان آفرینش، نظامیمعنوی آفریده است[۷]. بدین سان، آشکار میشود که نظامعلت و معلول منحصر به علت و معلول مادی نیست؛ بلکه نظامی دیگر نیز وجود دارد که غیر مادی است و به اذنپروردگار، فیض الهی را در جهان جاری و ساری میکند[۸][۹].
عرفا گفتهاند که حقیقت قلم همان است که در همه موجودات جاری است و به واسطه قلم و لوح است که خداوندعلم به هستی در هنگام فعل دارد[۱۴]. با وجود این اختلافات، همه پذیرفتهاند که قلم از مجردات است[۱۵]. از نظریههای مختلف درباره قلم بر میآید که هر چند در وجودش شکی نیست، عقل انسان به ویژگیهای تفصیلی و جزئی آن راه ندارد[۱۶].