زید بن اسلم عدوی مدنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

«ابوعبدالله»[۱] زید بن اسلم عدوی مدنی[۲] از مفسران تابعی است؛ زیرا بخشی از عمر وی در عصر صحابه بوده است و برخی از صحابه را دیده و از آنها روایت کرده است. ذهبی و داوودی گفته‌اند: از جابر بن عبد الله، انس بن مالک و عبد الله بن عمر روایت کرده...[۳] و مفسر است؛ زیرا:

  1. روایات و آرای تفسیر فراوانی از وی در کتاب‌های تفسیری شیعه و سنی نقل شده است[۴].
  2. رجال‌شناسان و کتاب‌شناسان خبر داده‌اند که وی کتاب تفسیری داشته است، هر چند کتاب وی به دست ما نرسیده است، و برخی گواهی داده‌اند که وی عالم به تفسیر بوده است. به گفتۀ ذهبی، برای زید تفسیری است که پسرش عبدالرحمان بن زید بن اسلم عدوی مدنی از او روایت کرده است[۵]. ابن ندیم نیز با عبارت "كتاب التفسير عن زيد بن اسلم بخط‍ السكري به کتاب تفسیری وی اشاره کرده است[۶]. داوودی او را در طبقات المفسرین آورده[۷] و اسماعیل پاشا نیز با عبارت "له تفسير القرآن" از کتاب تفسیری وی خبر داده است[۸]. ابن حجر از یعقوب بن شیبه نقل کرده که دربارۀ وی گفته است: ثقه، اهل فقه و علم و آگاه به تفسیر قرآن بوده است.

از عبیدالله بن عمر روایت کرده که گفته است: در او اشکالی نمی‌بینم جز اینکه قرآن را با رأیش تفسیر می‌کند[۹]. برای آشنا شدن با وضعیت مذهب، وثاقت، استاد وی در تفسیر و ویژگی آرای تفسیری‌اش به مکاتب تفسیری رجوع شود[۱۰].[۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. برخی کنیه او را ابو اسامه نیز گفته‌اند (ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۴۱).
  2. (... - ۱۳۶ ه‍‌.ق) این تاریخ وفات از پسر وی (عبد الرحمان)، خلیفه و برخی دیگر نقل شده است (ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۶؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۴۲) ولی اسماعیل پاشا وفات او را در سال ۱۳۳ گفته است (ر.ک: بغدادی، هدیة العارفین...، ج۵، ص۳۷۶).
  3. ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۶؛ بغدادی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۷۶.
  4. براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی، موارد ذکر زید بن اسلم در تفاسیر اهل تسنن ۱۰۸۳ مورد در ۱۰۰ جلد و در تفاسیر شیعه ۸۴ مورد در ۴۲ جلد و در خصوص تفسیر جامع البیان طبری ۱۲۵ مورد و در تفسیر تبیان طوسی، ۲۱ مورد و در مجمع البیان طبرسی ۲۳ مورد و در الدر المنثور سیوطی ۱۷۶ مورد است.
  5. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۶.
  6. ابن ندیم، الفهرست، ص۳۶.
  7. ر.ک: داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۷۶.
  8. بغدادی، هدیة العارفین اسماء المؤلّفین و آثار المصنفین من کشف الظنون، ج۵، ص۳۷۶.
  9. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۴۲.
  10. بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۴۵-۲۵۳.
  11. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰۸-۲۰۹.