نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
واژه "اذن" در لغت به معانى گوناگون مانند اجازه و رخصت براى انجام دادن فعلى[۱]، امر[۲]، علم[۳] و اراده[۴] آمده است.
واژه "اُذُن" بهمعناى گوش[۵] و "اَذَن" بهمعناى گوش دادن[۶] نیز از همین ریشه است. برخى گفتهاند: ریشه اصلى مشتقّات این واژه، اُذُن (گوش) است؛ سپس از آن، فعل اَذِن له (گوش خود را بهسوى او مایل ساخت یا به سخن او گوش داد) مشتق شده؛ آنگاه از این فعل، اِذن (خطاب به کسى براى اباحه فعلى و رخصت در آن) اشتقاق یافته که معنایى مجازى به علاقه ملازمه است؛ زیرا گوش دادن به کسى، مستلزم رو کردن به وى و برآوردن خواسته او است. پس از آن، معناى اخیر بسیار شایع شده؛ سپس این واژه در معانى مشابه آن نیز بهکار رفته است؛ مانند: مشیّت و تکوین اسباب حوادث یا تمکین براى انجام دادن فعلى و تیسیر و آسان کردن آن[۷].
برخى گفتهاند: اصل واحد در این ریشه، معناى اطلاع با قید رضایت و موافقت است؛ خواه امرى نیز صادر بشود یا نه، و این معنا، در تمام موارد کاربرد ریشه اِذن وجود دارد[۸].
برخى نیز ریشه اِذن را داراى دو اصل (گوش و علم) دانسته و گفتهاند: تمام معانى دیگر به این دو معنا بر مىگردند و بین این ۲ نیز نزدیکى وجود دارد؛ زیرا علم به هر مسموعى با گوش حاصل مىشود[۹]. بعضى، این مطلب را که اِذن بهمعناى علم باشد، رد کرده و گفتهاند: اذن ملازم با علم است، نهخودآن[۱۰].
اذن الهى در اصطلاح، یکى از صفات فعلیه است (صفاتى که انتزاع آنها بر فرض کردن چیزى غیر از ذات الهى متوقّف بوده، از مقام فعل خدا انتزاع مىشوند)[۱۱]، و به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم مىشود.
اذنتکوینی، از رابطهاى حقیقى بین حوادث و ارادهالهی حکایت دارد ؛ یعنى هیچ حادثهاى در عالم، بدون استناد تکوینی به خدا، تحقّق نمىیابد[۱۲]. هم وجود اشیا و هم آثارشان به خداوند مستند است ؛ ولى اذنتشریعی مربوط به اعمال اختیارى، و به این معنا است که خداوند، از نظر شرعی، انجام دادن عملى را اجازه دهد که نتیجهاش حرام نبودن آن عمل است[۱۳].
از آنجا که حقیقتاذن، شنیدن درخواست کسى و بر آوردن آن است، همیشه، پیش از اذن باید درخواست و طلبى وجود داشته باشد ؛ بنابراین، اذنتکوینیخداوند به اشیا براى وجود یافتن که با کلمه وجودى "کن" تحقّق مىیابد، به این صورت است که ماهیّات و اعیان ثابته اشیا در مرتبه علم ربوبى، با زبان استعداد از خداوند مىخواهند که به آنها وجود عینى ببخشد و خداوند با فیضمقدّس، این درخواست را بر آورده مىسازد[۱۴].
درباره آثار موجودات نیز آنان اقتضاى ظاهر کردن آثار خاصّى را دارند و با زبان استعداد از خدا مىخواهند که آثار خویش را ظاهر سازند. اذنتکوینیالهی در این باره به این معنا است که اگر بین موجودى و اثر آن، مانعى وجود داشته باشد، خداوند آن را برطرف سازد و اگر مانعى وجود نداشته باشد، آن مانع را ایجاد نکند[۱۵].
اذنتشریعیخداوند نیز همین گونه است ؛ زیرا انسانها بهطور طبیعى خواستههاى گوناگونى دارند و ازجمله، خواهان انجام اعمالى هستند که در عالم آخرت به مصلحت آنها باشد و اذن الهى براى انجام دادن برخى اعمال، بر آوردن همین درخواست است.