اذن در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

إِذنْ: علم و دانستن، کاری را به إذن کسی انجام‌ دادن یعنی با اطلاع و آگاهی وی کاری را به‌ انجام‌ رساندن [۱]، اجازه‌ دادن، فرمان‌ دادن[۲].

فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ[۳].

در چارچوب قدرت، کسی صاحب اِذن (من له الاذن) است که از نظر قدرتِ عرفی، قانونی و شرعی، فرادستِ افراد دیگر باشد. اِذن به جعل تکوینی به خدای تعالی إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ[۴] و به جعل تشریعی و اعتبار شرعی، برای رسول خدا به عنوان امام و رهبر جامعه وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ[۵] و مؤمنان به عناوین مختلف تعلق گرفته است؛ از جمله اذن ولیّ در ازدواج، اذن صاحب‌خانه برای دخول در حریم شخصی او، اذن به جنگ در دفاع از جان و مال و سرزمین و...[۶][۷].

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۲۰۰.
  2. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۴.
  3. «پس چون برای کاری از تو اجازه خواستند به هر یک از آنان که خواستی اجازه بده» سوره نور، آیه ۶۲.
  4. «مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.
  5. «و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمی‌روند» سوره نور، آیه ۶۲.
  6. محمود سرمدی، "اذن"، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۸۴.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۴-۶۵.