اذن در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مصادیق و احکام اذن از دیدگاه امام رضا (ع)

اذن از ریشه «اذن» در لغت به معنای علم و آگاهی، اباحه، رخصت و اجازه آمده است[۱]. برخی معنای اصل این ماده را اطلاع داشتن مشروط به رضایت و موافقت شخص درباره چیزی یا کاری داشته‌اند، اعم از اینکه از آن شخص در آن مورد فرمانی صادر شده یا نشده باشد[۲]. اذن در اصطلاح فقه به معنای مباح نمودن یا برداشتن ممنوعیت و اجازه تصرف در چیزی که ممنوع بوده است[۳].

برخی اذن را رخصت به انجام کاری قبل از تحقق آن کار دانسته‌اند[۴] و برخی دیگر آن را رخصت مالک یا کسی که در حکم مالک است در تصرف در چیزی و اثبات سلطه بر آن دانسته‌اند[۵]. به کسی که اذن از جانب او صادر گردیده «آذن» و به فردی که اذن برای او انجام شده «مأذون» یا «مأذون‌له» و به موردی که اذن درباه آن واقع گردیده «مأذون‌فیه» و به الفاظ یا اموری که اذن به وسیله آنها محقق می‌شود «صیغه اذن» اطلاق می‌گردد که به این امور ارکان اذن نیز گفته می‌شود[۶].

اذن نخست به اذن تشریعی و اذن تکوینی تقسیم شده است. اذن تکوینی به قدرت تفویض شده از جانب خداوند یا اجازه الهی با رفع مانع میان اسباب و مسببات[۷] اطلاق می‌گردد. اذن تشریعی به مباح بودن عمل و عدم ممنوعیت آن از جانب شرع گفته می‌شود[۸]. اذن تشریعی از جهات مختلف به اقسام گوناگونی تقسیم گردیده است. اذن به اعتبار اذن دهنده به اذن شرعی و اذن مالکی یا اذن قانونی و اذن اشخاص تقسیم می‌شود. اگر اذن‌دهنده شارع باشد به آن اذن شرعی یا اذن قانونی اطلاق می‌گردد مانند جواز نماز در صحراها و زمین‌های وسیع[۹]، و اگر اذن‌دهنده مالک یا کسی در حکم مالک باشد، به آن اذن مالکی یا اذن اشخاص گفته می‌شود[۱۰].

اذن از جهت مأذون و مأذون فیه به اذن عام و اذن خاص تقسیم شده است. اذن عام آن است که صیغه و اجازه عام بوده، به گونه‌ای که تصرف برای شخص را در جمیع اموالش مجاز می‌شمارد یا همه افراد را شامل شود. اذن خاص آن است که صیغه اذن تنها شامل شخص خاص و مورد مخصوص شود[۱۱]. همچنین اذن از جهت صراحت بیان و چگونگی تحقق به اذن صریح، اذن فحوا و اذن شاهد حال تقسیم می‌گردد. اذن صریح آن است که مدلول لفظ یا کتابت به گونه مطابقت با تضمن بر آن دلالت داشته باشد. اذن فحوا آن است که از الفاظ اذن به التزام عقلی یا عرفی یا عادی استفاده شود. اذن شاهد حال آن است که قرائن حالیه همچون قرابت یا دوستی و مانند آنها بر رضایت مالک به تصوف در چیزی دلالت نماید[۱۲]. همچنین اذن از آن جهت که در ضمن عقد بوده یا نبوده، به اذن مجرد و اذن عقدی تقسیم شده است. اذن مجرد که به آن اذن ابتدایی نیز گفته شده آن است که مالک در ابتدا و بدون وجود عقدی به شخص یا اشخاص اجازه تصرف در اموالش را بدهد. اذن عقدی آن است که مالک در ضمن عقدی همچون عاریه، وکالت و ودیعه اجازه تصرف در اموالش را به دیگران بدهد که به این عقود، عقود اذنیه نیز اطلاق می‌گردد[۱۳].

اذن با اصطلاحاتی دیگر همچون اجازه و رضایت، در اباحه و رخصت در عمل یا چیزی اشتراک دارد، اما تفاوت‌هایی با هر یک از این واژه‌ها دارد. تفاوت اذن با اجازه آن است که اذن رخصت در عمل قبل از انجام عمل است و اجازه رخصت در انجام عمل پس از تحقق آن است[۱۴]. از این‌رو گاه از اجازه به امضا تعبیر می‌شود[۱۵]. تفاوت اذن با رضایت نیز در آن است که رضایت امری باطنی است که وقتی ابراز شود به آن اذن یا اجازه اطلاق می‌گردد[۱۶]. تفاوت دیگر آنکه اذن اعلام ارتفاع مانع از جانب اذن‌دهنده است، ولی رضایت میل قلبی شخص به انجام فعل و ممتنع نبودن تصرف در آن است. از این‌رو، گاه اذن بدون رضایت و میل قلبی محقق می‌شود، اما رضایت بدون اذن فعلی یا بالقوه محقق نمی‌شود[۱۷].

موضوع اذن علاوه بر طرح در آیات متعددی از قرآن کریم[۱۸] و احادیث امامان معصوم (ع)[۱۹] در روایت‌ها و متون متعدد منسوب به امام رضا (ع) مطرح شده است. در این روایت‌ها و متون موضوع بیشتر با واژه «اذن» و مشتقات آن آمده است.

در منابع فقهی امامیه و اهل سنت نیز از همان آغاز تدوین فقه تاکنون نیز این موضوع مطرح شده است، اما فقیهان عنوان و باب مستقلی را به این موضوع اختصاص نداده‌اند، بلکه از آن در اثنای مباحث مربوط به موضوعات دیگر سخن گفته‌اند که این موضوعات بسیار گسترده است و غالب ابواب و موضوعات فقهی را شامل می‌شود از جمله مهم‌ترین این موضوعات می‌توان از مباحث طهارت، نماز، زکات، خمس، روزه، حج، جهاد، تجارت، قرض، رهن، حجر، صلح، شرکت، مضاربه، مزارعه و مساقات، ودیعه و عاریه، اجاره، وکالت، وقف، وصیت، ازدواج، طلاق و خلع، نذر، سوگند، اطعمه و اشربه، غضب، شفعه، احیای موات، لقطه، ارث، قضاوت، قصاص و دیات یاد نمود[۲۰].

مناصب و افراد حقیقی و حقوقی متعددی در اسلام دارای جایگاه اذن هستند که می‌توانند در امور کلی و عام یا موارد خاص اجازه تصرف در برخی امور را به دیگران بدهند یا دیگران وظیفه دارند در انجام برخی اعمال و تصرفات از آنان اجازه بگیرند. عمده‌ترین این افراد یا مناصب که در احادیث و کلمات منسوب به امام رضا (ع) آمده به شرح ذیل است:

اولین دارنده حق اذن خداوند و شارع است که حق تشریع احکام و امر و نهی در امور اختصاص به او دارد و می‌تواند به انسان‌ها اذن در این امور یا منع آن را اعطا نماید[۲۱]. اذن خداوند بر دو قسم است. قسم نخست اذن تکوینی است که گستره وسیعی دارد و همه مخلوقات عالم را در بر می‌گیرد. به این بیان که هیچ موجودی در عالم دارای اثر و نفوذی بدون اراده و اذن الهی نخواهد بود، چنان‌که در روایت‌های متعددی از امام رضا (ع) به برخی از مصادیق آن اشاره گردیده است. از جمله در حدیثی آن حضرت سحر را از اموری می‌شمرد که به اذن الهی می‌تواند به دیگران ضرر وارد نماید[۲۲]. در نقلی دیگر آن حضرت فرمود: حضرت عیسی (ع) به اذن الهی مردگان را زنده می‌گردانید[۲۳]. در حدیثی دیگر، حضرت خاک قبر امام حسین (ع) را به اذن الهی سبب امان از آفات شمره است[۲۴]. (: به اذن الهی)

قسم دیگر اذن تشریعی است که بر اساس آیاتی از قرآن اختصاص به خداوند دارد[۲۵] و دیگران از تشریع احکام شرعی بدون اذن او نهی گردیده‌اند[۲۶]. در روایت‌های متعددی از امام رضا (ع) از اذن تشریعی خداوند یاد شده است. از جمله حضرت در روایتی فرمود: خداوند اذن داده است تا فردی را که قصد تفرقه‌انداختن میان امت دارد و بدون مشورت می‌خواهد بر آنان حکم براند به قتل رسانند[۲۷]. در حدیث دیگری فرمود: خداوند تبارک و تعالی به مردان اذن دوبار طلاق دادن زنان را داده، آنجا که می‌فرماید: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ[۲۸]. پس از طلاق سوم اجازه ازدواج با آن زن را ندارد تا مردی دیگر با او ازدواج نماید[۲۹]. مالکان نیز تصرف در ملک خویش را به دیگران دارند[۳۰]. در احادیث متعدد از امام رضا (ع) نقل شده است که برده بدون اجازه مالک حق انجام هیچ کاری را ندارد[۳۱] و دیگران نیز بدون اجازه مالک حق تصرف در ملک وی از جمله ازدواج با بردگان را ندارند[۳۲].

ولی و قیم نیز از دیگر صاحبان حق اذن‌اند[۳۳] که در روایت‌هایی از امام رضا (ع) به حق آنان در این‌باره اشاره شده است. از جمله در حدیثی از آن حضرت از عدم جواز ازدواج موقت بدون اذن پدر سخن به میان آمده است[۳۴]. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت به حج‌رفتن زنان بدون اولیای آنان جایز شمرده است[۳۵]. شریک با دیگری در اموال یا اموری دیگر از جمله صاحبان حق اذن‌اند که تصرف هر یک از آنان در مورد شرکت بدون اذن دیگری جایز نیست. در روایتی از امام رضا (ع) از عدم تصرف هر یک از دو شریک بدون اذن دیگری سخن به میان آمده است[۳۶].

از دیگر افراد دارای حق اذن، صاحبان حقوق‌اند[۳۷] که در حیطه حق خود اجازه دادن اذن به دیگران را دارند که در احادیث متعددی از امام رضا (ع) به برخی از مصادیق این امور اشاره گردیده است. مثلاً همه انسان‌ها حق اجازه دادن به دیگران در ملاقات با خود یا منع آنان از این امر را دارند که در روایت‌هایی از امام رضا (ع) از اذن آن حضرت در این مورد[۳۸] یا عدم اذن آن حضرت در اجازه ملاقات به دیگران یاد شده است[۳۹]. همچنین روزه مستحبی زن بر اساس حدیثی دیگر از امام رضا (ع) جز با اجازه شوهر صحیح نیست[۴۰]. هر یک از صاحبان حقوق مذکور مصادیق متعدد دیگری نیز دارد که در ادامه به عمده‌ترین آنها که در احادیث و کلمات منسوب به امام رضا (ع) آمده اشاره می‌گردد.[۴۱]

اسلام برای افراد حقیقی و حقوقی در موارد متعدد حق اذن را تشریع نموده است که آنان می‌توانند در این موارد با شرایطی خاص به دیگران اجازه تصرف در آن مورد را بدهند یا دیگران وظیفه دارند با اذن افراد حقیقی و حقوقی مذکور در هر یک از این مصادیق تصرف نمایند. عمده‌ترین مصادیق اذن مطرح در روایت‌ها و متون منسوب به امام رضا (ع) عبارت است از:

اذن در ازدواج

از جمله موارد لزوم اذن، اجازه گرفتن در ازدواج زنان است که با توجه به نوع ازدواج و سن زن، دارای مصادیق و احکام مختلفی است. مورد نخست ازدواج دختر و پسر صغیر و غیربالغ است که به نظر فقیهان پدر و جد بر دختر و پسر صغیر ولایت دارند و می‌توانند بدون اذن دختر او را به نکاح دیگری در آورند[۴۲]. دلیل این امر روایت‌های منقول از اهل بیت (ع) از جمله احادیث امام رضا (ع) است. از جمله در روایتی از امام رضا (ع) در مورد ازدواج دختر و پسر سه ساله سؤال شد و اینکه آیا دختر در صورت عدم رضایت پس از بلوغ می‌تواند این ازدواج را فسخ کند که امام در پاسخ فرمود: چنین ازدواجی در صورت رضایت و اذن پدر یا ولیّ طفل جایز و نافذ است[۴۳]. از جمله در روایتی از آن حضرت سؤال شد: ولی دختر او را قبل از بلوغ به ازدواج دیگری در می‌آورد و سپس از دنیا می‌رود و دختر قبل از آنکه دخول صورت گیرد بالغ می‌گردد. آیا این ازدواج نافذ است یا منوط به اذن دختر می‌باشد؟ امام در پاسخ فرمود: ازدواج مذکور نافذ است[۴۴].

در مورد فسخ این ازدواج پس از رسیدن به سن بلوغ سؤال شد که امام در پاسخ فرمود: طفل پس از بلوغ چنین حقی ندارد[۴۵]. در مورد اذن ولی در ازدواج دختر بالغ و رشید رأی فقیهان مختلف است. از جمله اینکه برخی آن را ثابت دانسته و برخی آن را لازم ندانسته‌اند و برخی ولی و دختر را مشترک در اذن شمرده‌اند و برخی آن را در ازدواج دائم و برخی تنها در ازدواج موقت لازم شمرده‌اند[۴۶]. روایت‌های منقول از امام رضا (ع) مؤید قول نخست است. از جمله در حدیثی شخصی از آن حضرت سؤال نمود: زنی بدون اذن پدر با من ازدواج نمود و خدا و ملائکه الهی را بر این عمل شاهد گرفت، ولی پس از آن ولیّ او بدون اذن وی او را به نکاح دیگری در آورد. امام در پاسخ نوشت که ازدواج دائم جز با اجازه ولی و حضور شاهد جایز نیست[۴۷]. در حدیثی دیگر نیز آن حضرت سؤال شد: که مردی با دختری بکر بدون اذن پدر یاهیچ‌یک از خویشاوندان ازدواج می‌کند و زن در این مورد تنها وکیل را انتخاب می‌کند که او را بدون آگاهی اولیا به تزویج دیگری در آورد. آیا چنین اجازه‌ای دارد؟ امام در پاسخ فرمود: چنین اجازه‌ای ندارد[۴۸]. در نقلی دیگر از آن حضرت در مورد ازدواج موقّت نیز آمده است که دختر باکره تنها باید با اجازه پدر با دیگری ازدواج موقت نماید[۴۹].

اما زنان بالغ و رشید بیوه احتیاج به اذن ولی ندارد و بدون اجازه می‌توانند ازدواج کنند[۵۰]. در حدیثی امام رضا (ع) فرمود که اختیار ازدواج زنان بیوه به دست خودشان است[۵۱]. در مقابل، در روایتی دیگر از آن حضرت سؤال شد: آیا ازدواج بکر و ثیب با انتخاب وکیل و بدون اذن و آگاهی ولیّ جایز است؟ امام فرمود: چنین حقی ندارند[۵۲]. برخی با توجه به تناقض مضمون این روایت با احادیث دیگر و اجماع فقهای شیعه گفته‌اند که مراد حضرت از نداشتن حقّ ازدواج در این روایت، تنها زنان بکر هستند؛ زیرا این امر مرسوم است که آگاهی از دو موضوع از امامان سؤال می‌شد و آنان به جهت مصالحی به یکی از آن دو موضوع پاسخ می‌دادند یا پاسخ مورد دیگر را موکول به دیگر احادیثی می‌کردند که از آنان یا از اجدادشان صادر شده بود. نیز احتمال دارد که این حدیث به جهت تقیّه صادر شده باشد[۵۳][۵۴]

اذن در روزه

مورد دیگر لزوم اذن از دیگری موضوع روزه است که در روایت‌های اهل بیت (ع) از جمله متون منسوب به امام رضا (ع) از آن با عنوان روزه اذن «وَ أَمَّا صَوْمُ‏ الْإِذْنِ‏» یاد گردیده است[۵۵]. از جمله مصادیق روزه اذن، روزه مستحبی میهمان بدون اذن میزبان است. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که میهمان بدون اذن صاحب‌خانه روزه نگیرد، زیرا رسول خدا (ص) فرمود: کسی که بر قومی وارد می‌شود بدون اجازه آنان روزه مستحبی نگیرد[۵۶]. این مضمون در روایت‌هایی دیگر از امامان معصوم (ع) نیز آمده است[۵۷] که ظهور در تحریم روزه میهمان بدون اذن صاحب‌خانه دارد[۵۸]. بر این اساس برخی از فقیهان گفته‌اند در این صورت روزه میهمان منعقد نمی‌گردد یا روزه او صحیح نیست[۵۹]، اما مشهور فقیهان با توجه به روایت‌های مذکور و روایت‌هایی دیگر، روزه میهمان بدون اجازه میزبان را مکروه شمرده‌اند[۶۰].

مصداق دیگر روزه اذن، روزه زن است که به اتفاق فقیهان باید با اذن همسر باشد[۶۱]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) از روزه زن بدون اجازه شوهر منع گردیده است[۶۲]. این مضمون در روایت‌های دیگر امامان معصوم (ع) نیز آمده است[۶۳]. همچنین از دیگر مصادیق روزه اذن، روزه بوده است که به نظر مشهور و بلکه به اتفاق فقیهان بدون اذن مولی جایز نیست[۶۴]. مستند این حکم نقل منسوب به امام رضا (ع) و احادیثی از دیگر امامان معصوم (ع) است[۶۵]. اما در مقابل برخی از فقیهان با استناد به روایت‌هایی دیگر این امر را مکروه شمرده‌اند[۶۶][۶۷]

اذن والدین و فرزند در تصرف در اموال یکدیگر

مورد دیگر لزوم یا عدم لزوم اذن، اجازه والدین و فرزند در تصرف در اموال یکدیگر است. در مورد تصرف پدر در اموال فرزند بالغ بدون اذن او در روایتی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که برای پدر جایز است بدون اذن فرزند در اموالش تصرف کند. نیز فرمود: هرگاه بر ذمه شخص دینی باشد و خودش اموالی نداشته باشد و لکن فرزند دارای اموالی باشد، می‌تواند از اموال فرزند بردارد و دین خود را ادا کند[۶۸]. در حدیثی دیگر، حضرت در مورد فلسفه جواز تصرف بدون اذن پدر در اموال فرزند فرمود: سبب این امر آن است که بر اساس آیه ﴿يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ[۶۹] فرزند به پدر بخشیده شده یا اینکه مخارج او چه کوچک یا بزرگ باشد بر پدر است یا بدان جهت است که فرزند منسوب به پدر می‌باشد. چنان‌که قرآن در آیه ﴿ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ[۷۰] به این امر اشاره کرده است. جهت دیگر، این سخن پیامبر (ص) است که به فرزند فرمود: تو و مال تو ملک پدرت هستید[۷۱]. این مضمون در روایت‌هایی دیگر از امامان معصوم (ع) نیز آمده است[۷۲]. در مقابل، روایت‌هایی از دیگر معصومان (ع) نقل شده است که تصرف پدر در مال فرزند را بدون اجازه جایز ندانسته‌اند[۷۳].

برخی از فقیهان امامیه بر اساس روایت‌های نخست تصرف پدر در اموال فرزند بدون اذن را جایز شمرده‌اند[۷۴]. اما در مقابل، مشهور فقیهان روایت‌های دسته دوم را ترجیح داده و تصرف پدر در اموال فرزند را بدون اذن جایز ندانسته‌اند[۷۵] و روایت‌های دسته نخست را یا بر مورد نفقه[۷۶] پدر یا موردی که پدر به اموال مذکور محتاج باشد حمل کرده‌اند[۷۷] و برخی نیز این اخبار را حمل بر تقیه کرده‌اند[۷۸]. اما تصرف فرزند در اموال پدر بدون اذن او به اتفاق فقیهان جایز نیست[۷۹]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که فرزندان بدون اذن پدر حقّ تصرف در اموال او را ندارند[۸۰]. در حدیثی دیگر از آن حضرت نیز این حق از فرزند نفی شده است[۸۱]. این مضمون در روایت‌های دیگر معصومان‌(ع) نیز آمده است[۸۲]. همچنین مادر و فرزند نمی‌توانند بدون اذن در اموال یکدیگر تصرف نمایند. در حدیثی از امام رضا (ع) نقل شده است که مادر حق تصرف در اموال فرزند را جز با اجازه او یا اجازه پدر ندارد، زیرا پدر متکفل نفقه فرزند است، در حالی‌که مادر چنین وظیفه‌ای را درباره نفقه فرزند ندارد[۸۳]. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت نیز آمده است که مادر حقّ تصرف و برداشت اموال فرزند را ندارد مگر اینکه قصد بازگرداندن آن اموال را داشته باشد[۸۴][۸۵]

اذن زوجین به یکدیگر در تصرف در حقوق و اموال دیگری

از دیگر مصادیق اذن، اذن هر یک از زن و شوهر در تصرف‌نمودن در حق دیگری است. از جمله این موارد خروج زن از خانه است که به نظر فقیهان خروج وی بدون اذن شوهر حرام است[۸۶]. دلیل این امر روایت‌های منقول از اهل بیت (ع) است. از جمله در روایتی از امام رضا (ع) آمده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: در شب معراج زنانی را دیدم که از پاهای خود در آتش آویزان بودند و اینان زنانی هستند که از خانه بدون اذن شوهر خارج می‌گردند[۸۷]. ولی زن می‌تواند برای برخی اعمال واجب از جمله سفر حج بدون اذن زوج از خانه خارج شود[۸۸]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که در صورت امتناع ولی زن از خروج او برای حج واجب، می‌تواند بدون اذن وی از خانه خارج شود و در این صورت اولیای زن حق منع او را ندارند و او نیز نباید از خروج از منزل در صورت عدم اذن امتناع ورزد[۸۹]. این مضمون در روایت‌هایی از امامان معصوم (ع) دیگر نیز آمده است[۹۰]. همچنین نذر زن بدون اذن شوهر جایز نیست[۹۱]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که برای زن سوگند و نذری با وجود همسر منعقد نمی‌شود[۹۲]. برخی از فقیهان با استناد به روایت‌هایی دیگر این امر را مقید به نذر در امور مستحبی کرده‌اند[۹۳].

افزون بر این، زن بدون اذن شوهر اجازه برداشتن اموال شوهر یا انفاق آنها جز در طعام و غذا را ندارد[۹۴]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که زن می‌تواند بدون اذن شوهر تنها از طعام منزل انفاق کند[۹۵]. این مضمون در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است[۹۶]. البته برخی از فقیهان با استناد به روایت‌های دیگر این امر را در صورتی جایز دانسته‌اند که سبب اسراف یا وارد شدن ضرر به شوهر نشود که در این‌صورت جایز نیست[۹۷].

در برابر شوهر نیز حقّ تصرف در اموال زن[۹۸] یا تضییع حقوق او را بدون اذن وی ندارد. از جمله حقوق زن آن است که مرد نباید بیش از چهار ماه آمیزش با زن را ترک نماید مگر اینکه زن اجازه دهد. در روایتی از امام رضا (ع) سؤال شد: که آیا مرد می‌تواند بدون اینکه قصد اضرار به همسر را داشته باشد آمیزش با زن را برای مدت چند ماه یا یک سال ترک کند؟ و آیا در صورت ارتکاب این عمل گناه‌کار است؟ امام در پاسخ فرمود: در صورتی که بیش از چهار ماه ترک نماید گناه‌کار است مگر اینکه زن اذن دهد[۹۹][۱۰۰]

اذن در تصرف اموال دیگران

تصرف انسان در اموال دیگران بدون اذن و رضایت آنان جایز نیست[۱۰۱]. در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است که خوردن و تصرف مال دیگران هر چند از مخالفان و دشمنان باشند جایز نیست[۱۰۲]. اما در چند مورد تصرف در اموال دیگران بدون اذن جایز شمرده شده است که از جمله آنها خوردن طعام خویشاوندان و دوستان است. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که انسان می‌تواند از خانه پدر، برادر، مادر، خواهر و دوست خودش از خوردنی‌هایی که در همان روز فاسد می‌شود، همچون سبزی‌ها، میوه‌ها و مانند آنها، بدون اذن آنان استفاده کند[۱۰۳]. البته فقیهان با استناد به آیه ۶۱ سوره نور[۱۰۴] و روایت‌های دیگر امامان معصوم این امر را در مطلق خوردنی‌های خانه‌های افراد مذکور، اعم از خوردنی‌های فاسدشدنی، به جز در موارد علم به عدم رضایت آنان جایز و حلال دانسته‌اند[۱۰۵].

همچنین به نظر مشهور فقیهان، خوردن انسان از میوه‌های باغ دیگران که در کنار راه‌ها قرار دارد بدون اذن صاحبان آنها جایز است[۱۰۶]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که هرگاه از کنار باغی عبور کردید، ایرادی ندارد که از میوه‌های آن بدون اذن صاحب آن بخورید و حقّ بردن چیزی از میوه‌ها را ندارید[۱۰۷]. این مضمون در روایت‌هایی از دیگر امامان معصوم (ع) نیز نقل شده است[۱۰۸]. در مقابل در روایت‌هایی دیگر از خوردن میوه‌های باغ‌های دیگران بدون اذن آنان منع شده است[۱۰۹]. از جمله در روایتی راوی از امام رضا (ع) سؤال نمود: مردی از کنار زراعت یا نخلستان با تاکستان یا باغ یا زمین‌هایی مانند آنها عبور می‌کند. آیا برای وی خوردن از محصول و میوه‌های دیگران بدون اذن صاحبان آنها جایز است؟ و در صورت جواز تا چه مقدار می‌تواند از میوه‌ها بخورد؟ امام در پاسخ فرمود: برای وی خوردن از محصولات زمین‌های دیگران حلال نیست[۱۱۰]. برخی از فقیهان با استناد به این روایت‌ها خوردن از زراعت و میوه‌های دیگران برای رهگذران را بدون اذن مالکان جایز ندانسته‌اند[۱۱۱]، اما پیروان دیدگاه مشهور این روایت‌ها را حمل بر موردی کرده‌اند که صاحب باغ یا زمین رضایت ندارد و دیگران را از خوردن میوه‌ها منع می‌کند یا حمل بر موردی کرده‌اند که شخص به خوردن اکتفا نکند، بلکه میوه‌ها را با خود ببرد[۱۱۲][۱۱۳]

اذن در تصرف اموال شراکتی

در صورت شرکت دو نفر در مالی، تصرف هر یک از آنان در آن مال بدون اذن دیگری جایز نیست[۱۱۴]. در نقلی منسوب به امام رضا (ع) آمده است که اگر مردی برای دو نفر نسبت به مالی وصیت کند، هیچ یک از آنان به تنهایی و بدون اذن دیگری حق تصرف در ترکه و اجرای وصیت را ندارند[۱۱۵]. در حدیثی دیگر از آن حضرت نیز آمده است که مردی به شخصی بدهکار است. اما شخص طلبکار از دنیا می‌رود و مالش را برای دو نفر وصیت می‌کند. آیا این شخص بدهکار می‌تواند مال را به یکی از دو وصی پرداخت کند؟ امام فرمود: نمی‌تواند مگر اینکه حاکم مال را تقسیم کند و نصف آن را به یک وصی و نصف دیگر را به وصیّ دیگر بدهد[۱۱۶]. از این روایت نیز عدم استقلال هر یک از دو شریک در تصرف اموال و لزوم اذن از دیگری استفاده می‌شود.[۱۱۷]

منابع

پانویس

  1. معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۷۶؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۱۳.
  2. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۶۲.
  3. القاموس الفقهی، ص۱۹؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة ج۱، ص۱۲۷.
  4. معجم ألفاظ الفقه الجعفری، ص۳۹.
  5. العناوین الفقهیة، ج۲، ص۵۰۶.
  6. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۹۶؛ موسوعة الفقه الإسلامی، ج۸، ص۲۷۹ – ۲۸۲.
  7. الأنوار الإلهیة، ص۸۰.
  8. المیزان، ج۱۹، ص۳۰۳.
  9. المیزان، ج۱۹، ص۳۰۴.
  10. معجم ألفاظ الفقه الجعفری، ص۳۹؛ الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۴۰۱؛ معجم الفروق اللغویة، ص۱۹۱.
  11. معجم ألفاظ الفقه الجعفری، ص۳۹؛ الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۴۰۱؛ معجم الفروق اللغویة، ص۱۹۱.
  12. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۴۰۰- ۴۰۱.
  13. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۴۰۲- ۴۰۳.
  14. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۸ ص۲۷۸.
  15. العناوین الفقهیة، ج۲، ص۵۰۶؛ الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۹۴.
  16. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۹۴.
  17. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۹۴.
  18. ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵؛ ﴿عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ «خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ «ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)‌ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید * پس اگر در آن (خانه)‌ها کسی را نیابید درون آنها در نیایید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گویند: باز گردید! باز گردید، این برایتان پاکیزه‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره نور، آیه ۲۷-۲۸و....
  19. المیزان، ج۱۹، ص۳۹.
  20. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۷۵؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۲۷۲.
  21. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۴۱۸ – ۴۲۲.
  22. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۹۷.
  23. التوحید، ص۴۲۲.
  24. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۴۳.
  25. ﴿قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ «بگو: بی‌گمان من از پروردگارم برهانی (روشن) دارم و شما آن را دروغ شمرده‌اید؛ آنچه آن را شتابناک می‌جویید نزد من نیست؛ داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی می‌گیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷؛ ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰؛ ﴿وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازه‌های گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمی‌توانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.
  26. ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ «بگو: مرا خبر دهید: آنچه را که خداوند از روزی برایتان فرو فرستاده است حلال و (برخی را) حرام گردانیده‌اید، آیا خداوند به شما اجازه داده است یا بر خداوند دروغ می‌بندید؟» سوره یونس، آیه ۵۹.
  27. وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵۲۳.
  28. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  29. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۷.
  30. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۰۲.
  31. الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۹۷.
  32. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۸.
  33. وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۰؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۳۸.
  34. وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۳؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۱۳.
  35. بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۴۸.
  36. مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۲۷.
  37. الکافی، ج۱، ص۹۶؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۴۴؛ ج۴۹، ص۳۸.
  38. بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۵۸؛ ج۱۱۰، ص۱۷.
  39. مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۷، ص۱۲۰؛ الحدائق الناضرة، ج۲۳ ص۲۰۵.
  40. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۸۲.
  41. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص۶۳-۶۶.
  42. الکافی، ج۵، ص۳۹۴.
  43. الکافی، ج۵، ص۳۹۴.
  44. الحدائق الناضرة. ج۲۳، ص۲۱۱؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۷، ص۱۴۳.
  45. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵۵.
  46. وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۳.
  47. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۸۵.
  48. شرائع الإسلام، ج۲، ص۵۰۲؛ تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۵۸۲.
  49. الکافی، ج۵، ص۳۹۴.
  50. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۸۵.
  51. الاستبصار، ج۳، ص۲۳۴.
  52. کتاب النکاح، خویی، ج۲، ص۳۰۶؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۷۲.
  53. مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۷، ص۱۷۴؛ الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۲۷۷.
  54. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص۶۶.
  55. فقه الرضا (ع)، ص۲۰۲.
  56. فقه الرضا (ع)، ص۲۰۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۹، ص۴۸۷.
  57. الکافی، ج۴، ص۸۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۸۰.
  58. الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۲۰۳.
  59. کتاب السرائر، ج۱، ص۴۲۰؛ الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۲۰۱.
  60. الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۲۰۱؛ مستند الشیعة، ج۱۰، ص۵۰۱؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۱۱۶.
  61. الحدائق الناضرة. ج۱۳، ص۲۰۵؛ مستند الشیعة، ج۱۰، ص۵۰۲.
  62. فقه الرضا (ع)، ص۲۰۲؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۵۵۶.
  63. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۵۵.
  64. الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۲۰۴؛ مستند الشیعة، ج۱۰، ص۵۰۲.
  65. فقه الرضا (ع)، ص۲۰۲.
  66. الکافی، ج۴، ص۸۶.
  67. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص۶۷.
  68. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۷۴.
  69. «به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر می‌بخشد» سوره شوری، آیه ۴۹.
  70. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است» سوره احزاب، آیه ۵.
  71. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۳.
  72. الکافی، ج۵، ص۱۳۵.
  73. الکافی، ج۵، ص۱۳۵.
  74. المقنع، ص۳۰۱؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۱۱، ص۳۰۹.
  75. تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص۱۶۲؛ الحدائق الناضرة، ج۱۴، ص۱۱۵.
  76. الاستبصار، ج۳، ص۴۸.
  77. الحدائق الناضرة، ج۱۴، ص۱۱۵.
  78. تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص۱۶۳؛ کتاب السرائر، ج۳، ص۲۹۳.
  79. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۷۴.
  80. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۳.
  81. الکافی، ج۵، ص۱۳۵.
  82. تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص۱۶۳؛ فوائد القواعد، ص۵۲۴.
  83. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۳.
  84. فقه الرضا (ع)، ص۲۵۵.
  85. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص۶۸.
  86. کتاب الحج، خویی، ج۳، ص۱۹۶.
  87. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۱۳.
  88. مستمسک العروة، ج۱۰، ص۲۲۸؛ فقه الحج، ج۱، ص۳۳۵.
  89. بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۴۸.
  90. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۰۰.
  91. الحدائق الناضرة، ج۱۴، ص۱۹۷.
  92. فقه الرضا (ع)، ص۲۷۳.
  93. جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۵۸؛ جامع المدارک، ج۵، ص۷۰.
  94. النهایة، طوسی، ص۳۶۰؛ مستند الشیعة، ج۱۵، ص۴۶.
  95. فقه الرضا (ع)، ص۲۵۵؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۷۴.
  96. الکافی، ج۵، ص۱۳۷؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۴۶.
  97. النهایة، طوسی، ص۳۶۰؛ المهذب، ج۱، ص۳۴۸.
  98. تحریر الأحکام، ج۲، ص۲۷۴؛ الحدائق الناضرة، ج۱۸، ص۲۸۳.
  99. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۰۵؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۱۹.
  100. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص۶۹.
  101. کتاب السرائر، ج۲، ص۲۰۹؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۴، ص۲۸۴
  102. وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۴۹؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۹۱.
  103. فقه الرضا (ع)، ص۲۵۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۴۲.
  104. ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
  105. الروضة البهیة، ج۷، ص۳۴۱؛ مستند الشیعة، ج۱۵، ص۴۰.
  106. مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۴۲؛ المقنع، ص۳۷۱؛ الحدائق الناضرة ج۱۸، ص۲۸۶.
  107. فقه الرضا (ع)، ص۲۵۵؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۸، ص۱۴۵.
  108. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۹۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۲۲۶.
  109. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۹۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۸، ص۱۴۳.
  110. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۹۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۲۲۸.
  111. الحدائق الناضرة، ج۱۸، ص۲۸۷؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۳، ص۳۷۲.
  112. مختلف الشیعة، ج۸ ص۳۴۵؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۳، ص۳۷۲.
  113. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص۷۰.
  114. قواعد الأحکام، ج۲، ص۳۲۶؛ الحدائق الناضرة، ج۲۱، ص۱۶۶.
  115. فقه الرضا (ع)، ص۲۹۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۲۷.
  116. تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۴۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۳۷۷.
  117. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «اذن»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۷۱.