آیا تک قطبی کردن جهان میتواند نجات بخش بشر باشد؟ (پرسش)
آیا تک قطبی کردن جهان میتواند نجات بخش بشر باشد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا تک قطبی کردن جهان میتواند نجات بخش بشر باشد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
پاسخ نخست
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«برخی میگویند: تنها راه نجات بشر از ظلم و بیعدالتی و رسیدن به سعادت، تک قطبی کردن جهان و به اصطلاح نظم نوین جهانی است. و برخی از نظریهپردازان به جهت اقتدار تمام عیار و همه جانبه آمریکا این کار را تنها ساخته آمریکاییها میدانند.
پاسخ: نظریه تک قطبی کردن جهان از گذشتههای بسیار دور بین فلاسفه و دانشمندان عالم مطرح بوده است. فیلسوف یونانی "زیو" ۳۵۰ سال قبل از میلاد میگوید: "بر جمیع مردم عالم است که از یک نظام جهانی واحد پیروی کنند تا سعادت و نجات یابند». لذا اسکندر که معاصر زیو بود درصدد برآمد تا با اتکا بر قدرت خویش این نظریه را به اجرا گذارد. بُلتاک نویسنده یونانی صد سال قبل از میلاد با طرح حکومت واحد جهانی میگوید: "بر مردم است که سعی نموده تا مجتمع واحدی را تشکیل دهند و از قانون واحدی پیروی کنند." ولیام لوید (۱۸۳۸) از فیلسوفان متأخر آمریکایی میگوید: "هرگز بشر نمیتواند به دوستی و زندگی مسالمتآمیز برسد مگر آنکه حکومت واحد جهانی تأسیس نماید"[۱].
دانتی، ادیب مشهور ایتالیایی میگوید: "لازم است تا کلّ مردم زمین نسبت به یک حکومت و حاکم خاضع باشند تا آرامش و صلح به جهان سایه افکند" [۲].
راسل میگوید: "عالم در انتظار مصلحی است که تمام مردم را تحت یک پرچم و شعار درآورد." جورج بوش پدر میگوید: "نظم نوین عبارت است از صلح و دموکراسی برای همه جهان تحت رهبری ایالات متحده."او نیز در سخنرانی خود در کنگره میگوید: "در میان ملتهای جهان تنها آمریکاست که هم از ارزشهای اخلاقی و هم از ابزار لازم برای پشتیبانی از نظم جهانی برخوردار است." اشکال:
- در خود آمریکا نظریه پردازانی از قبیل کیسینجر و دیگران وجود دارند که اقتدار مطرح آمریکا را مردود میشمارند. برژینسکی به گونهای ناتوانی آمریکا را ترسیم کرده و میگوید: "هر چند آمریکا در حال حاضر داعیه پرستیژ جهانی دارد و کمتر کشوری میتواند داعیه رقابت با او را داشته باشد... امّا استمرار قدرت و موقعیت آمریکا در صحنه جهانی و داخلی از جنبههای زیادی آسیبپذیر است."
- زمینه پذیرش تک قطبی کردن جهان بسیار کم است خصوصاً آنکه وضعیت بسیار فاجعهآمیز اقتصادی آمریکا اجازه چنین بلندپروازی را به او نمیدهد.
- این نظریه غافل از آن است که هرگز ملتها زیر بار سلطه بیگانگان نخواهند رفت.
گرچه ما اصل نظریه را رد نمیکنیم و معتقدیم که تنها راه نجات ملتها در سایه وحدت حکومت جهانی است ولی آن را با تأییدات الهی و رهبری معصوم که همان امام زمان (ع) است امکانپذیر میدانیم.»[۳].
پانویس
- ↑ اسلام و عقل، ص۲۱۰.
- ↑ اسلام و عقل، ص۲۱۰.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۱۴.