آیا خبر ولادت امام مهدی تنها از طریق حکیمه نقل شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا خبر ولادت امام مهدی تنها از طریق حکیمه نقل شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا خبر ولادت امام مهدی تنها از طریق حکیمه نقل شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

پاسخ نخست

علی اصغر رضوانی

آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«خیر، این چنین نیست، بلکه عدّه زیادی از اصحاب امام عسکری (ع) و دیگران از ولادت امام زمان (ع) خبر داده‌اند، و برخی نیز آن حضرت را در غیبت صغرا یا کبرا دیده‌اند. اینک به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. ابوالفضل حسین بن حسن علوی می‌گوید: بر امام عسکری (ع) در سامرا وارد شدم تا در ولادت صاحب الزمان (ع) به آن حضرت تهنیت بگویم[۱].
  2. احمد بن محمد می‌گوید: بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری (ع) به دستم رسید که در آن نوشته شده بود: این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد، و گمان کند که می‌تواند بدون جانشین، مرا بکشد، و قدرت خدا را چگونه دیده است. آن گاه می‌گوید: فرزندی برای آن حضرت در سال ۲۵۵ زاییده شد که اسم ایشان را محمد گذاشت[۲].
  3. ابو هاشم جعفری می‌گوید: به امام عسکری (ع) عرض کردم: جلالت شما مانع از سؤال کردن من است، آیا اجازه سؤال به من می‌دهید؟ حضرت فرمود: سؤال کن. عرض کردم: ای آقای من! آیا برای شما فرزندی است؟ فرمود: آری...[۳].
  4. صدوق از نسیم، خادم امام عسکری (ع) نقل می‌کند: بر حضرت صاحب الزمان (ع) بعد از گذشت یک شب از ولادتش داخل شدم، نزد او عطسه کردم، حضرت فرمود: یرحمک الله. من از این جمله خوشحال شدم. آن گاه فرمود: آیا می‌خواهی تو را در عطسه بشارت دهم؟ عرض کردم: بلی ای مولای من. فرمود: عطسه تا سه روز انسان را از مرگ در امان می‌دارد[۴].
  5. شیخ طوسی به سندش از نسیم و ماریه نقل کرده است: هنگامی که صاحب الزمان (ع) از شکم مادرش بیرون آمد بر دو زانوی خود قرار گرفت، انگشت سبابه خود را به طرف آسمان اشاره کرد، سپس عطسه‌ای کرد و فرمود: الحمد للَّه ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله عبداً داخراً غیر مستنکف و لامستکبر. آن گاه فرمود: ظالمان گمان کرده‌اند که حجت خدا زایل خواهد شد، و اگر برای ما اذن در کلام داده شود به طور حتم شک زایل خواهد شد[۵].
  6. شیخ طوسی روایتی را از کامل بن ابراهیم مدنی و قصه ملاقات او با امام عسکری (ع) نقل کرده که در آن چنین آمده است: بادی زد و پرده کنار رفت، ناگهان کودکی را به مانند پاره ماه با حدود چهار سال سن یا همین اندازه مشاهده کردم. به من فرمود: ای کامل بن ابراهیم! بدنم از این خطاب لرزید و الهام شدم که بگویم: لبیک ای آقای من! حضرت فرمود: تو نزد ولی خدا و حجت و باب او آمده ای تا از او سؤال کنی آیا به جز کسی که مثل معرفت تو را داشته و همانند تو می‌گوید داخل بهشت می‌شود؟ عرض کردم: آری...[۶].
  7. عمرو اهوازی می‌گوید: أرانی أبو محمد ابنه وقال هذا صاحبکم بعدی؛[۷]. امام عسکری (ع) فرزند خود را به من نشان داد و فرمود: این صاحب شما بعد از من است. شیخ حر عاملی می‌گوید: کلینی و دیگران به سندهایشان نقل کرده‌اند که جماعت زیادی امام زمان (ع) را بعد از ولادتش ملاقات کردند که از آن جمله عبارتند از: محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر، حکیمه دختر محمد بن علیّ عموی پدرش، ابوعلی بن مطهر، خادم ابراهیم بن عبده، ابو عبدالله بن صالح، ابراهیم بن ادریس، جعفر بن علی عمویش، عمرو اهوازی، ظریف خادم، فارسی، مدائنی و دیگران[۸].
  8. معاویه بن حکیم و محمد بن ایوب بن نوح و محمد بن عثمان عَمْری می‌گویند: امام عسکری (ع) در منزل خود فرزندش را بر ما که چهل نفر بودیم عرضه داشت و فرمود: این امام شما بعد از من و جانشین من بر شماست، او را اطاعت کنید و بعد از من متفرّق نشوید...[۹]»[۱۰].

پانویس

  1. دخلت علی أبی محمد الحسن بن علی بسرّ من رأی فهنّأته بولاده ابنه القآئم؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۷، ح ۲۴
  2. خرج عن أبی محمد حین قتل الزبیری: هذا جزآء من افتری علی الله تبارک وتعالی فی أولیائه زعم أنّه یقتلنی ولیس لی عقب، فکیف رأی قدره الله عزّوجلّ. وولد له وسمّاه م ح م د سنه ستّ و خمسین ومأتین؛ همان، ص ۴، ح ۴
  3. قلت لأبی محمد: جلالتک تمنعنی من مسألتک، فتأذن لی أن أسألک. فقال: سل! قلت: یا سیّدی! هل لک ولد؟ فقال: نعم...؛؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۲
  4. قد دخلت علیه بعد مولده بلیله فعطست عنده فقال لی: یرحمک الله! قالت نسیم: فرحت بذلک، فقال لی: ألا أبشّرک فی العطاس؟! فقلت: بلی یا مولای! فقال: هو أمان من الموت ثلاثه أیّام؛ کمال الدین، ص ۴۳۰، ح ۵
  5. لمّا خرج صاحب الزمان من بطن أمّه سقط جاثیاً علی رکبتیه، رافعاً سبابته نحو السمآء ثمّ عطس. فقال: الحمد للَّه ربّ العالمین وصلّی الله علی محمد و آله عبداً... زعمت الظلمه أنّ حجّه الله داحضه ولو أذن لنا فی الکلام لزال الشکّ؛ الغیبه، طوسی، ص ۲۴۵
  6. فجاءت الریح فکشفت طرفه فإذا أنا بفتیً کأنّه فلقه قمر من أبنآء أربع سنین أو مثلها، فقال لی: یا کامل بن ابراهیم! فاقشعررت من ذلک وألهمت أن قلت: لبیک یا سیدی! فقال: جئت إلی ولیّ الله وحجّته وبابه تسأله هل یدخل الجنّه إلّا من عرف معرفتک؟ وقال بمقالتک؟ فقلت: ای والله؛ همان، ص ۲۴۷
  7. الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۸
  8. اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۴۲
  9. عرض علینا أبومحمد الحسن بن علی و نحن فی منزله وکنّا أربعین رجلاً. فقال: هذا إمامکم من بعدی وخلیفتی علیکم أطیعوه ولا تتفرّقوا من بعدی...؛؛ کمال الدین، ص ۴۳۵
  10. رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۱۸۵.