آیا ختم نبوت به معنای تنزل بشریت در جنبههای روحانی است؟ (پرسش)
آیا ختم نبوت به معنای تنزل بشریت در جنبههای روحانی است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ ختم نبوت |
مدخل بالاتر | نبوت |
مدخل اصلی | ختم نبوت |
مدخل وابسته | پیامبر خاتم |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا ختم نبوت به معنای تنزل بشریت در جنبههای روحانی است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث ختم نبوت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی ختم نبوت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر سید مجید ظهیری در مقاله «فلسفه خاتمیت و رابطه آن با امامت» در این باره گفته است:
«این شبهه از این پندار پدید آمده که ارتباط و اتصال معنوی با غیب مخصوص پیامبران است و لازمه انقطاع نبوت بریده شدن هرگونه رابطه معنوی و روحانی میان جهان غیب و انسان است. اما این پندار، سخت بیاساس است. قرآن کریم نیز ملازمهای میان اتصال با غیب و ملکوت و میان مقام نبوت قائل نیست، همچنان که خرق عادت را به تنهایی دلیل بر پیامبری نمیشناسد. قرآن کریم افرادی را یاد میکند که از زندگی معنوی نیرومندی برخوردار بودهاند، با فرشتگان همسخن بوده و امور خارقالعاده از آنها سرمیزده، بدون آنکه نبی بوده باشند. بهترین مثال، مریم دختر عمران، مادر عیسی مسیح(ع) است که قرآن داستانهای حیرتانگیزی از او نقل کرده است.
قرآن درباره مادر موسی نیز میگوید: ما به او وحی کردیم که موسی را شیر بده و آنگاه که بر جان او بیم کردی او را به دریا بسپار، ما او را حفظ کرده، به تو باز خواهیم گرداند.
چنان که میدانیم نه مادر عیسی(ع) پیامبر است و نه مادر موسی(ع). حقیقت این است که اتصال به غیب و شهود حقایق ملکوتی، شنیدن سروش غیبی و بالاخره باخبر شدن از غیب، نبوت نیست. نبوت خبر باز آوردن است و نه هر که او را خبر شد، خبر باز آورد. قرآن باب اشراق و الهام را بر روی همه کسانی که باطن خویش را پاک کنند باز میداند: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا﴾[۱]. ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾[۲]. برای اینکه نمونهای از زندگی معنوی و عرفانی از نظر منطق اسلام به دست داده باشیم، کافی است گوشهای از یکی از خطب نهج البلاغه را ذکر کنیم.
در خطبه ۲۲۰ نهج البلاغه چنین آمده است: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ»؛ «خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است. دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس کوری، بینا و از پس سرکشی و عناد، مطیع و رام میگردند».
همواره چنین بوده و هست که خداوند در هر برههای از زمان، در زمانهایی که پیامبری نبوده است، بندگانی داشته و دارد که در سرّ ضمیر آنها با آنها راز میگوید و از راه عقلهای آنها با آنها تکلم میکند. از پیغمبر اکرم(ص) روایت است: «ان لله عبادا ليسوا بانبياء يغبطهم النبوة»؛ «خداوند بندگانی دارد که پیامبر نیستند، اما پیامبری بر آنها رشک میبرد»[۳].[۴].
منبعشناسی جامع ختم نبوت
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد» سوره انفال، آیه ۲۹.
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، ختم نبوت.
- ↑ ظهیری، سید مجید، فلسفه خاتمیت و رابطه آن با امامت، ص۲۲ و ۲۳.