آیه مباهله چگونه بر افضلیت امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)

آیه مباهله چگونه بر افضلیت امام علی دلالت می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

آیه مباهله چگونه بر افضلیت امام علی دلالت می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیافضلیت امام علی در قرآن
تعداد پاسخ۲ پاسخ

پاسخ نخست

 
مهدی مقامی

حجت الاسلام و المسلمین مهدی مقامی، در کتاب «ولایت و امامت در قرآن» در این‌باره گفته است:

«شیخ طوسی می‌نویسد: عالمان شیعه، بر پایه دو جهت در آیه، امیرمؤمنان علی (ع) را بر دیگر صحابه برتر می‌دانند:

  1. واقعیت آن است که موضوع مباهله حق را از باطل جدا می‌کند. پس تنها کسی باید در آن شرکت کند که نیک‌سیرت، مؤمن - به معنای کامل - و برترین بندگان خدا باشد.
  2. پیامبر (ص) بر پایه سخن خدای متعال: ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ او را نفس خود دانسته است، زیرا جز پیامبر (ص) و علی (ع) کسی دیگر در آنجا نبود و چون علی را نفس خود قرار داد؛ از این‌رو احدی در فضل و نزدیک بودن به پیامبر به علی نمی‌رسد[۱]»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقایان فیاض‌بخش و محسنی؛
آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«در آیه مباهله مراد از ﴿أَبْنَاءَنَا، حسنین (ع) و ﴿نِسَاءَنَا حضرت زهرا (س) است. بنابراین، مصداق ﴿أَنْفُسَنَا باید کسی باشد که از پسر و دختر به صاحب دعوت نزدیک‌تر است. ﴿أَنْفُسَنَا، یعنی "خودمان" و تأمل در آیه مورد بحث نشان می‌دهد که پس از رسول خدا (ص) کسی برتر از امیر مؤمنان (ع) نیست؛ زیرا قطعاً مراد از ﴿أَنْفُسَنَا خود پیامبر (ص) نیست؛ چون دعوت کننده غیر از دعوت شونده است و اساساً هیچ کس خود را دعوت نمی‌کند. ﴿أَنْفُسَنَا در آیه به همان معنای حقیقی‌اش، یعنی "خودمان"، به کار رفته است. اینجا چون خود پیامبر (ص) مخاطب خداست، معنا این است: "یا خود تو یا کسی که به منزله جان توست باید به صحنه مباهله بیاید".

بنابراین، مراد از ﴿أَنْفُسَنَا کسی است که به منزله جان پیامبر (ص) است و به لحاظ مماثلت و مشابهت وی با پیامبر (ص) در موضوع مباهله، باید در واقعه حاضر باشد تا امر الهی محقق گردد.

نکته دیگر آنکه شخصی که به منزله جان انسان است، از کسی که با انسان پیوند خویشاوندی دارد به مراتب بالاتر است. این مسئله در بیان ائمه (ع) درباره امامان و اوصیاء آنان به کار رفته است. چنان‌که امام صادق (ع) در عتاب یکی از فرزندان خود به نام عبداللّه، هنگامی که او خود را با امام کاظم (ع) که به لحاظ پدری و مادری یکسان بودند مقایسه می‌کند، ایشان امام کاظم (ع) را نفس خود بیان می‌فرمایند: «عَنْ طَاهِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَلُومُ عَبْدَ اللَّهِ وَ يُعَاتِبُهُ وَ يَعِظُهُ وَ يَقُولُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَكُونَ مِثْلَ أَخِيكَ فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ النُّورَ فِي وَجْهِهِ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ لِمَ أَ لَيْسَ أَبِي وَ أَبُوهُ وَاحِداً وَ أُمِّي وَ أُمُّهُ وَاحِدَةً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِنَّهُ مِنْ نَفْسِي وَ أَنْتَ ابْنِي»[۳].

چنین تعبیری از مقام عصمت در مقاطع مختلف تاریخی و با بیان‌های گوناگون، خبر از مقام و مرتبه صاحب آن در علم و بصیرت الهی می‌دهد؛ چنان‌که پیامبر اکرم (ص) در مورد حضرت علی (ع) این مطلب را بارها ذکر فرمودند؛ از جمله ایشان در پایان خطبه‌ای که به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان ایراد فرمودند، خبر شهادت علی (ع) را به حضرتش دادند و سپس خطاب به ایشان فرمودند: «يَا عَلِيُّ مَنْ‏ قَتَلَكَ‏ فَقَدْ قَتَلَنِي‏ وَ مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ سَبَّكَ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّكَ مِنِّي كَنَفْسِي رُوحُكَ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ إِيَّاكَ وَ اصْطَفَانِي وَ إِيَّاكَ وَ اخْتَارَنِي لِلنُّبُوَّةِ وَ اخْتَارَكَ لِلْإِمَامَةِ فَمَنْ أَنْكَرَ إِمَامَتَكَ فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ أَبُو وُلْدِي وَ زَوْجُ ابْنَتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي أَمْرُكَ أَمْرِي وَ نَهْيُكَ نَهْيِي أُقْسِمُ بِالَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِي خَيْرَ الْبَرِيَّةِ إِنَّكَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ»[۴].

ایشان همچنین درباره مولا (ع) خطاب به ام‌سلمه فرمودند: «يَا أُمَّ سَلَمَةَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُهُ مِنْ دَمِي وَ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي يَا أُمَّ سَلَمَةَ اسْمَعِي وَ اشْهَدِي هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَ هُوَ عَيْبَةُ عِلْمِي‏ وَ بَابِيَ الَّذِي أُوتِيَ مِنْهُ وَ هُوَ الْوَصِيُّ بَعْدِي عَلَى الْأَمْوَاتِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ الْخَلِيفَةُ عَلَى الْأَحْيَاءِ مِنْ أُمَّتِي وَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ هُوَ مَعِي فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى اشْهَدِي يَا أُمَّ سَلَمَةَ وَ احْفَظِي أَنَّهُ يُقَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ»[۵].

به کار رفتن تعبیر نفس نبی اکرم (ص) برای حضرت علی (ع) از سوی پروردگار، تعبیری منحصر به فرد است که دلالت بر وحدت جایگاه بلند ولایت علوی (ع) با رسالت نبوی (ص) دارد. اگر نفس پیامبر (ص) در بالاترین مراتب ممکنات در نظام تکوین و تشریع قرار دارد، به کار بردن این تعبیر در خصوص امیرالمؤمنین (ع) در قرآن که در مصداق شأن نزول آن نیز تردید و اختلافی وجود ندارد) دلالت بر جایگاه و مرتبت منحصر به فرد حضرتش در میان خمسه طیبه (ع) بعد از پیامبر (ص) دارد. اگر هیچ آیه‌ای در قرآن غیر از آیه مباهله در اثبات وصایت امیرالمؤمنین (ع) بعد از نبی اکرم (ص) نبود، کفایت می‌کرد؛ زیرا کسی که از سوی پروردگار نفس نبی اکرم (ص) معرفی شده - با توجه به معنایی که برای نفس ذکر گردید - باید در برجسته‌ترین خصوصیات، که تشخص و ذاتیات او را معین می‌کند، نازل منزله رسول اکرم (ص) باشد. خداوند پیامبر اکرم (ص) را به مجموعه صفاتی از قبیل داشتن علم لدنی، عصمت و داشتن بصیرت الهی معرفی می‌نماید و سپس ولایت ایشان را بر همگان واجب می‌نماید و می‌فرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۶].

بنابراین، کسی که به منزله نفس نبی (ص) است، باید دارای چنین ویژگی‌هایی باشد تا ولایت او بر همگان ثابت شود. این همان تعبیری است که رسول اکرم (ص) در مواقف گوناگون و خصوصاً روز غدیر بارها درباره امیرالمؤمنین (ع) تکرار کردند و فرمودند: «أَ لَسْتُ أَوْلَى مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ (ص). قَالَ: مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌّ‏ مَوْلَاهُ‏».

آیات و روایات دیگر در شأن حضرت علی (ع)، نظیر حدیث منزلت «أَنْتَ‏ مِنِّي‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ مُوسَى» و آیه ﴿وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ...[۷] و یا ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي[۸] و... مؤید این مطلب است که در محتوای محاجه، تمامی افراد این گروه طرف بحث بوده‌اند و نه شخص رسول اکرم (ص).»[۹]

پانویس

  1. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۸۵: و استدل أصحابنا بهذه الآیة علی أن أمیر المؤمنین کان أفضل الصحابة من وجهین: أحدهما - أن موضوع المباهلة لیتمیز المحق من المبطل و ذلک لا یصح أن یفعل إلا بمن هو مأمون الباطن مقطوعاً علی صحة عقیدته أفضل الناس عند الله. و الثانی- أنه (ص): جعله مثل نفسه بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ لأنه أراد بقوله ﴿أَبْنَاءَنَا الحسن و الحسین (ع) بلا خلاف. و بقوله: ﴿وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ فاطمه (س) و بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا أراد به نفسه، و نفس علی (ع) لأنه لم یحضر غیرهما بلا خلاف، و إذا جعله مثل نفسه، وجب ألا یدانیه أحد فی الفضل، و لا یقاربه.
  2. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۹۴.
  3. الکافی (ط. دارالکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ ﻫ.ق)، ج۱، ص۳۱۰.
  4. الأمالی (للصدوق) (ط. کتابچی، ۱۳۷۶ ه.ش)، ص۹۶.
  5. علل الشرائح (ط. کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ ه.ش.)، ج۱، ص۶۶.
  6. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  7. «و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست.».. سوره هود، آیه ۱۷.
  8. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  9. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۳۵.