أعلام النبوة
اَعْلامُ النُّبُوّة، یا دلائل النبوة، تثبیت دلائل النبوة، اثبات النبوات و نظایر آن، عناوین مبحثی در علم کلام که برای نامگذاری شمار قابل توجهی کتاب در تاریخ فرهنگ اسلامی به کار رفته است. برخی از پژوهشگران در این زمینه ۴۷ عنوان کتاب فهرست کردهاند که از سده ۳ تا ۹ق/ ۹ تا ۱۵م نوشته شده است.[۱]
معنای اعلام
اعلام "جمع عَلَم به معنی نشانه و آیه" به مجموع دلالتهایی که صدق ادعای پیامبری را برسانند، اطلاق شده است.
محتوای مبحث اعلام
این مبحث به طور کلی شامل استدلالهای عقلی و نقلی در اثبات نبوت عامه و نبوت خاصه، یعنی رسالت حضرت محمد (ص) است و کتابهای نوشته شده در این باب، از نظر شیوه پرداختن به موضوع یکسان نیستند، مثلاً دلائل النبوة فریابی و بیهقی و ابونعیم اصفهانی، با تفاوت حجم و روش نگارش، هر سه مجموعه حدیث و روایتند، حال آنکه أعلام النبوة ابوحاتم رازی و اثبات النبوات سجستانی، استدلالی و عقلیاند.
اختلاف مشربهای مذاهب درونی اسلام
همچنین اختلاف مشربهای مذاهب و نحلههای درونی اسلام، در گوناگونی روش اینگونه کتابها قابل ملاحظه است، چنانکه مثلاً أعلام النبوة ماوردی به روش اهل سنت، تثبیت دلائل النبوة قاضی عبدالجبار به شیوه کلام معتزلی، و اثبات النبوات سجستانی به طریقه کلام اسماعیلیان نگاشته شدهاند. با اینکه بسیاری شمار نوشتهها در این موضوع و گستردگی زمان نوشته شدن آنها، نشان دهنده احساس نیاز دائمی متکلمان مسلمان به استدلال بر پیامبری حضرت محمد (ص) است، تمرکز شماری از مهمترین و قویترین آنها در سدههای ۳ و ۴ و اوایل سده ۵ق حاکی از وجود جریان مخالف و نیرومند، اما غیر متمرکزی است که در این دوران در برابر حضور اسلام پدید آمده بوده است.
مقابله با اندیشههای الحادی و ضد دینی
نوشتههایی از این دست بیشک در تقابل با اندیشههای الحادی و ضد دینی نوشته شده است. این اندیشهها نیز به نوبه خود زاییده اوضاع فرهنگی، تاریخی و سیاسی خاص خود بوده، و عواملی چون کشور گشاییهای مسلمانان، تداخل فرهنگها، نهضت ترجمه و رونق بحث و گفتوگو با دانشمندان دیگر ادیان همگی در پدید آمدن این اندیشهها دخیل بودهاند. در مقابله با این امر فیلسوفان و متکلمان مسلمان معرفت خدا از طریق تأمل در نظام هستی، و نیز آگاهی از توحید و نبوت را به عقل نسبت میدادند که از سوی خداوند در انسان نهاده شده، و با وحی الهی هماهنگ و سازگار است.[۲] [۳] [۴] [۵] رویکرد گروه بزرگی از مسلمانان به "تدوین علم"، یعنی جمع حدیث را نیز میتوان واکنش اعتقادی زیر بنایی در برابر نیروهای معنوی مهاجم دانست.[۶] از سوی دیگر، حکومت که خود را هدف اصلی جریان مخالف میدید، به زودی با توجه به خطر ترویج افکار زندیقان[۷] به روش خاص خود و بنابر مصلحت سیاسی، با هر حرکتی که با موقعیت دولت مخالف بود، به مبارزه پرداخت. در برابرِ بهرهگیری حکومت و عاملان آن از اعتقاد مردم، به شکل رسمیت بخشیدن به مذهب اهل سنت در قلمرو شرقی سرزمینهای اسلامی، و مبارزه شدید با مخالفان زیر عنوان مبارزه با الحاد و بد دینی، ناگزیر، مبارزه با تسلط عرب از صورت سیاسی و حتی نظامی، به صورت رویارویی عقلی و علمی تغییر جهت داد. مخالفان که ظاهراً از انسجام و هماهنگی، و نیز از حمایت شمار زیادی از مردم برخوردار نبودند، به عنوان شاخصترین هدف، اصل نبوت را با هدف سست کردن اعتقاد مردم به دین اسلام،[۸] و در نتیجه روی گرداندن از اطاعت فرمانروایان عرب، در معرض انتقاد قرار دادند. از سوی دیگر، مسلمانان نیز کتابهایی در رد آنان، با عنوانهای أعلام النبوة و دلائل النبوة و جز آنها نوشتند. همچنین اثبات نبوت عامه و نبوت خاصه، بخشی اصلی از علم کلام گردید. با اینهمه، با مدارک و اسنادی که امروزه در دست است، نمیتوان با قاطعیت، همه عقایدی را که از سوی متکلمان به مخالفان نسبت داده شده است، مخالفت واقعی آنان با تعالیم اسلام و پیامبر اسلام (ص) دانست، چرا که در نقل قولهای باقی مانده، انگیزههای سیاسی نادیده گرفته شدهاند و در اصل گروههای مشخصی مانند معتزله و اسماعیلیه عهدهدار رد کردن نظر مخالفان گردیدهاند.
مشهورترین و قویترین انتقادها و مخالفتها
مشهورترین و قویترین انتقادها و مخالفتها، به ابنراوندی "ه م" و محمد بن زکریای رازی "ه م" نسبت داده شده است. ابوحاتم رازی "ه م" متکلم مشهور اسماعیلی معاصرِ محمد بن زکریای رازی بخشی از کتاب أعلام النبوة خود را به شرح مناظرهای که میان او و یک ملحد جریان یافته، اختصاص داده، و در بخشی دیگر به شرح مفصل پاسخهای خود بر نوشتههای آن ملحد پرداخته است. به تصریح حمیدالدین کرمانی "د ۴۱۱ق/۱۰۲۰م" متکلم دیگر اسماعیلی، ملحد یاد شده محمد بن زکریای رازی است.[۹] پاول کراوس مناظره یاد شده را عیناً با عنوان "المناظرات بین ابی حاتم الرازی و ابی بکر الرازی" منتشر ساخته است.[۱۰]
محتوای کتاب أعلام النبوة ابوحاتم رازی
- با اینکه برای ابوحاتم رازی دفاع از ایمان، علت دین و اصل نبوت، به اندازه دعوت برای دولت فاطمی مصر وظیفه محسوب میشده، و وی در نگارش أعلام النبوة، از روشهای کلامی-فلسفی اسماعیلیان مانند تأویل استفاده کرده، در هیچ جای این کتاب به صراحت از اصول عقاید اسماعیلیان یاد نشده است. أعلام النبوة ابوحاتم رازی با مطرح ساختن اصل و ریشه آسمانی همه ادیان رسمی و معتبر، و دفاع از دین نه تنها در حوزه سنت ابراهیمی، بلکه با دفاع از آیینهای ایرانی باستان مانند زردشتی و مانوی، یک اثر مهم در موضوع جدید دین تطبیقی به شمار میرود و بدون شک تأثیر مهمی در گسترش تعقل کلامی در اسلام داشته است. بعضی از قسمتهای این کتاب بسیار قوی، و حاکی از معلومات وسیع ابوحاتم رازی، و قدرت او در نگرش بر مسائل فلسفی و کلامی و جدلی است، از جمله در پاسخ به اعتراض ملحد درباره نهی پیامبر اکرم (ص) از نظر در نجوم، با مهارت معنی نظر را به تعمق تأویل میکند و در پایان نتیجه میگیرد که نهی پیامبر (ص) تحریم کامل نیست، بلکه منع از آن نوع تعمقی است که مبانی اعتقاد و ایمان را تحت تأثیر قرار میدهد.[۱۱]
- همچنین بعضی از استدلالهای او یادآور طریقهای است که بعدها غزالی "د ۵۰۵ق/۱۱۱۱م" در تهافت الفلاسفه در پیش گرفت، مانند مقایسه فیلسوفان و اهل ایمان، با طرح این سؤال که کدام یک راست میگویند و کدام دروغ.[۱۲][۱۳][۱۴]
- گاه نیز نظرهای بدیع ارائه میکند، مثلاً درباب بازگشتن اصل و ریشه همه علوم به سرچشمه نبوت و وحی الهی[۱۵][۱۶] که هر چند از لحاظ تاریخ علوم مهم به شمار میرود،[۱۷] از جنبه استدلالی قوه نیست.[۱۸][۱۹]
عدم تبحر محمد بن زکریا در علوم الهی
- اگر انتساب اعتراضاتی که ابوحاتم رازی در کتاب أعلام النبوة خود به آنها پاسخ داده است، به محمد بن زکریای رازی درست باشد،[۲۰] ظاهراً تأییدی بر تقویت این گمان که محمد بن زکریا با وجود تبحر در علوم طبیعی و کوشش بسیار در فلسفه، چندان در علم الهی صاحبنظر نبوده است، به دست میآید.[۲۱] با اینهمه، اینکه او خود را فیلسوف میدانسته،[۲۲] و برای ادیان فایده عملی زیادی قائل نبوده، و به اندیشههای ایرانی توجه داشته است،[۲۳] بیشتر نشاندهنده تعلق او به همان بینش کلی ضد تسلط عرب است که در آن کوششهای پراکندهای در مقابله با اصول پذیرفتهشده در تفکر منسجم و رسمی اسلامی به عمل میآمده است. مثلاً عقلی که محمد بن زکریا در کتاب طب روحانی خود ازآن صحبت میکند و در واقع، آن را در برابر عقل ارسطویی - افلوطینیِ پذیرفته شده در تفکر اسلامی قرار میدهد، عقلی است که در آموزشهای گنوسی - هرمسی پیش از سقراط یافت میشود که با تطهیر هرمسی، خود به عالم روحانی وصل میگردد و نیازی به واسطگی پیامبر و به کار بردن دستورهای او ندارد و از اینجاست که انکار نبوت در تفکر محمد بن زکریای رازی پدیدار میشود[۲۴][۲۵]
الفاظ مترادف
منبع
- دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله "اعلام النبوة".
- احمد بن ابی اصیبعه، عیون الانباء، به کوشش نزار رضا، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛
- ابنندیم، الفهرست؛
- احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش؛
- اعوانی غلام رضا، مقدمه بر أعلام النبوة؛
- محمد عابد جابری، تکوین العقل العربی، بیروت، ۱۹۹۱م؛
- احمد حمیدالدین کرمانی، الأقوال الذهبیة، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۷م؛
- محمد بن زکریای رازی، رسائل فلسفیه، به کوشش پاول کراوس، قاهره، ۱۹۳۴م؛
- محمد بن زکریای رازی، "السیرة الفلسفیة"؛
- محمد شهرستانی، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م؛
- ام عبدالله عسلی، مقدمه بر دلائل النبوة جعفر فریابی، ریاض، دار طیبه؛
- فارابی، السیاسة المدنیة، بیروت، ۱۹۶۴م؛
- علی قفطی، تاریخ الحکماء، اختصار زوزنی، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م؛
- علی سامی نشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، ۱۹۵۴م؛
- وات مونتگمری، فلسفه و کلام اسلامی، ترجمه ابوالفضل عزتی، تهران، ۱۳۷۰ش.
پانویس
- ↑ ام عبدالله عسلی، مقدمه بر دلائل النبوة جعفر فریابی، ج۱، ص۷_۱۲، ریاض، دار طیبه.
- ↑ فارابی، السیاسة المدنیة، ج۱، ص۳۱_۳۳، بیروت، ۱۹۶۴م.
- ↑ محمد عابد جابری، تکوین العقل العربی، ج۱، ص۱۴۰، بیروت، ۱۹۹۱م.
- ↑ علی سامی نشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۳۲، قاهره، ۱۹۵۴م.
- ↑ محمد شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۴۸_۴۹، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، ۱۹۶۸م.
- ↑ محمد عابد جابری، تکوین العقل العربی، ج۱، ص۲۲۴، بیروت، ۱۹۹۱م.
- ↑ محمد عابد جابری، تکوین العقل العربی، ج۱، ص۱۵۰، بیروت، ۱۹۹۱م.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۴۰۱.
- ↑ احمد حمیدالدین کرمانی، الأقوال الذهبیة، ج۱، ص۲۵، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۷م.
- ↑ محمد بن زکریای رازی، رسائل فلسفیه، ج۱، ص۲۹۱_۳۱۶، به کوشش پاول کراوس، قاهره، ۱۹۳۴م.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۲۷۹، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۱۳۳_۱۴۸، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۱۴۹_۱۵۱، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۱۵۲_۱۵۹، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۲۷۸، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۲۹۱_۲۹۲، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ اعوانی غلام رضا، مقدمه بر أعلام النبوة، ج۱، ص۲۷.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۲۹۵_۲۹۸، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد ابوحاتم رازی، أعلام النبوة، ج۱، ص۳۰۳_۳۱۳، به کوشش صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، با مقدمه انگلیسی حسین نصر، تهران، ۱۳۹۷ق/۱۳۵۶ش.
- ↑ احمد بن ابی اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش نزار رضا، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
- ↑ علی قفطی، تاریخ الحکماء، ج۱، ص۲۷۱، اختصار زوزنی، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م.
- ↑ محمد بن زکریای رازی، "السیرة الفلسفیه"، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ وات مونتگمری، فلسفه و کلام اسلامی، ج۱، ص۶۵، ترجمه ابوالفضل عزتی، تهران، ۱۳۷۰ش.
- ↑ محمد عابد جابری، تکوین العقل العربی، ج۱، ص۱۶۷_ ۱۶۸، بیروت، ۱۹۹۱م.
- ↑ محمد عابد جابری، تکوین العقل العربی، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹، بیروت، ۱۹۹۱م.