ابراهیم بن مستنیر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابراهیم بن مستنیر[۱] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از تفسیر قمی یاد شده:

«و فی تفسیر علی بن ابراهیم: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ﴿فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا[۲] قَالَ هِيَ وَ اللَّهِ النُّصَّابُ! قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ- قَدْ رَأَيْنَاهُمْ دَهْرَهُمُ الْأَطْوَلَ فِي كِفَايَةٍ حَتَّى مَاتُوا، قَالَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ فِي الرَّجْعَةِ يَأْكُلُونَ الْعَذَرَةَ»[۳][۴]

شرح حال راوی

نام راوی در سند ۱ روایت دیگر یاد شده که شیخ طوسی در کتاب الغیبة نقل کرده که به وساطت مفضل بن عمر از امام صادق (ع) روایت کرده[۵]؛ لکن همین روایت را شیخ طوسی در کتاب الغیبة در جای دیگر آورده که در سندش به جای ابراهیم بن المستنیر، عبدالله بن المستنیر ثبت شده[۶] و در کتاب الغیبه نعمانی نیز ابراهیم بن مستنیر ضبط گردیده است[۷].

از آنجاکه راوی و مروی عنه در این دو روایت، یکی است، احتمال تصحیف قوی است؛ اما اینکه کدام یک از دو عنوان مصحف دیگری است، دلیلی برای اثباتش نداریم؛ زیرا شرح حالی از این دو راوی در کتب رجالی نیامده است. افزون بر این، عنوان عبدالله بن مستنیر در سند دیگر نیز یاد شده[۸]، از این رو رجالیان متأخر، هر دو عنوان را بی‌هیچ توضیحی ذکر کرده‌اند[۹][۱۰]

طبقه راوی

عمر بن عبدالعزیز و عبدالله بن جبلة (م ۲۱۹ق)[۱۱][۱۲] از شاگردان راوی و معاویة بن عمار و مفضل بن عمر جعفی[۱۳] از استادانش شمرده می‌شوند و آیت الله بروجردی، معاویة بن عمار و مفضل بن عمر[۱۴] را در طبقه پنجم و عبدالله بن جبلة و عمر بن عبدالعزیز[۱۵] را در طبقه ششم قرار داده، بنابراین می‌‌توان گفت که ابراهیم بن مستنیر در طبقه پنجم قرار می‌گیرد.[۱۶]

جایگاه حدیثی راوی

در بررسی اسناد روایات، عناوینی مانند: «ابراهیم بن مستنیر»، «عبدالله بن مستنیر»، «عبدالسلام بن مستنیر»، «ابراهیم بن محمد بن مستنیر»، «احمد بن مستنیر»، «محمد بن مستنیر»، «حکم بن مستنیر»، «عمر بن مستنیر»، «روح بن مستنیر» و «عبدالله بن سلام بن مستنیر» دیده می‌شوند و هیچ شاهد و قرینه‌ای بر تصحیف یکی از عناوین با عنوان دیگر هم یافت نشد، از این رو اصل را بر صحت عنوان باید گذاشت، مگر در جایی که راوی و مروی عنه یکی باشد، که احتمال تصحیف قوی است.

بر این اساس، در مورد سند روایت تفسیر کنز الدقائق، به صحت عنوان (ابراهیم بن مستنیر) باید حکم کرد و چون هیچ گونه گزارشی درباره وی در کتب رجالی و منابع دیگر نرسیده، مهمل شمرده می‌شود؛ لکن با ملاحظه امور ذیل می‌‌توان به حسن حال و اعتقاد صحیح وی اذعان کرد:

  1. در سند روایت کتاب الغیبة[۱۷] نعمانی، عبدالله بن جبلة از ابراهیم بن مستنیر روایت کرده که نجاشی درباره‌اش می‌نویسد: و کان فقیهاً ثقة مشهوراً[۱۸].
  2. در سند روایت تفسیر علی بن ابراهیم قمی یاد گردیده است.
  3. مضمون دو روایتی که نقل کرده: در روایت یکم به دو غیبت امام عصر (ع) اشاره دارد[۱۹] که نعمانی بعد از نقل این روایت می‌نویسد: و لو لم یکن یروی فی الغیبة إلا هذا الحدیث لکان فیه کفایة لمن تأمله[۲۰]. روایت دوم ایشان، روایت مورد بحث است که درباره ناصبی‌ها است که از مصادیق ﴿مَعِيشَةً ضَنْكًا[۲۱] هستند.[۲۲]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: تنقیح المقال، ج۴، ص۳۸۳، ش۵۶۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۰۹، ش۵۰۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۱، ش۲۹۹.
  2. و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت سوره طه، آیه ۱۲۴.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۶۸ - ۳۶۹ به گزارش از تفسیر القمی، ج۲، ص۶۵.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۰۷.
  5. «قَالَ وَ رَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُسْتَنِيرِ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْأُخْرَى حَتَّى يُقَالَ مَاتَ وَ بَعْضٌ يَقُولُ قُتِلَ فَلَا يَبْقَى عَلَى أَمْرِهِ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ لَا يَطَّلِعُ أَحَدٌ عَلَى مَوْضِعِهِ وَ أَمْرِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ»؛ (الغیبه (طوسی)، ص۶۱).
  6. «... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ...»؛ (الغیبة (طوسی، ص۱۶۱ - ۱۶۲).
  7. «... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ...»؛ (الغیبه (نعمانی)، ص۱۷۱، ح۵).
  8. «أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ فِي كِتَابِ الْغَيْبَةِ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَبَلَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ الْحَسَنُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ الْحُسَيْنُ (ع) عَلَى فَخِذِهِ يَلْثِمُهُمَا وَ يَقُولُ...» (مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۲۷۶، ح۱۲۰۰۹)؛ «أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ فِي كِتَابِ الْغَيْبَةِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي حَدِيثٍ فِيهِ فَضْلُ زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ (ع) إِلَى أَنْ قَالَ أَلَا وَ إِنَّ الْإِجَابَةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ...» (مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۳۵، ح۱۲۱۲۸)
  9. ر. ک: معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۱، ش۲۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۰۹، ش۵۰۲.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۰۷-۵۰۸.
  11. ر. ک: رجال النجاشی، ص۲۱۶، ش۵۶۳.
  12. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۶۸ - ۳۶۹؛ الغیبه (نعمانی)، ص۱۷۱، ح۵.
  13. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۳۶۸ - ۳۶۹؛ الغیبه (نعمانی)، ص۱۷۱، ح۵.
  14. ر. ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ص۲۶۰؛ (طبقات رجال التهذیب)، ص۱۰۳۶.
  15. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ص۲۱۰؛ (طبقات رجال التهذیب)، ص۷۵۱.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۰۹.
  17. الغیبه (نعمانی)، ص۱۷۱ - ۱۷۲، ح۵.
  18. رجال النجاشی، ص۲۱۶، ش۵۶۳.
  19. «قَالَ: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّى يَقُولَ بَعْضُهُمْ مَاتَ وَ بَعْضُهُمْ يَقُولُ قُتِلَ وَ بَعْضُهُمْ يَقُولُ ذَهَبَ فَلَا يَبْقَى عَلَى أَمْرِهِ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ عَلَى مَوْضِعِهِ أَحَدٌ مِنْ وَلِيٍّ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ»؛ (الغیبه (نعمانی)، ص۱۷۱ - ۱۷۲، ح۵).
  20. الغیبه (نعمانی)، ص۱۷۲، ح۵.
  21. و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت سوره طه، آیه ۱۲۴.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۰۹-۵۱۰.