ابوالحسن بن نوفل راعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ابوالحسن بن نوفل راعی
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملابوالحسن بن نوفل راعی
جنسیتمرد

مقدمه

ابن حجر نام وی را در قسم چهارم - توهمات - آورده و می‌گوید: ذهبی از وی یاد کرده، او را کذاب دانسته و با رد ادعای صحابی بودنش می‌گوید: چه بسا چنین شخصی اصلا وجود خارجی نداشته است[۱]. حدیثی به ابوالحسن راعی نسبت داده‌اند که بر مبنای آن، وی در شبی که معجزه شق القمر رخ داد، رسول خدا (ص) را بر شانه خود حمل کرد. ذهبی با استناد به سخن علی بن غوث که می‌گوید ابوالحسن راعی را پس از سال ششصد در ترکستان دیده است، او را دروغگو دانسته و نفرینش کرده است[۲].

ممکن است این نفرین، متوجه راوی این حدیث - علی بن غوث تنیسی[۳] نیز باشد؛ به ویژه که او را متهم به دروغ دانسته‌اند[۴]. اما به هر صورت، ابوالحسن را به دست کم - به عنوان صحابی نمی‌شناسند[۵]. البته برخی منابع شیعی[۶] به نقل از مجموعه شهید اول، به نقل از معمر بن غوث سنبسی از ابوالحسن راعی روایتی از رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند که اگر درست باشد، باید ابوالحسن را از صحابه دانست. بر مبنای این روایت، رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند به رحمت خود، مردمی را از رحمتش برای رحمت آفرید. آنان کسانی هستند که حاجت‌های مردم را برآورده می‌کنند». مشکلی که وجود دارد اینکه یک جا راوی حدیث را ابوالحسن داعی بن نوفل سلمی گفته‌اند [۷] و در جایی دیگر، ابوالحسن راعی از نوفل سلمی دانسته‌اند[۸] که اگرچه احتمال اشتباه یا تصحیف «راعی» به «داعی» و «بن» به «عن» وجود دارد، ولی برخی منابع در جایی معمر بن غوث سنسی را زنده به قرن هشتم[۹] و در جایی دیگر او را از غلامان امام حسن عسکری (ع) یا فوت او را به سال ۷۶ دانسته‌اند[۱۰]. از این‌رو، انتساب این روایت به ابوالحسن راعی که در زمان رسول خدا (ص) زیسته باشد، درست نیست.[۱۱]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۷، ص۸۴؛ نیز ر. ک: ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۵۹.
  2. میزان الاعتدال، ج۴، ص۵۱۵.
  3. یا سینی مقایسه کنید: ذهبی، میزان، ج۳، ص۱۵۰.
  4. یا سینی مقایسه کنید: ذهبی، میزان، ج۳، ص۱۵۰.
  5. ر. ک: ابن حجر، لسان، ج۷، ص۳۵؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۸۴.
  6. مجلسی، ج۵۳، ص۲۵۴؛ نوری، ج۲، ص۴۰۲.
  7. مجلسی، ج۵۳، ص۳۵۴.
  8. نوری، ج۱۲، ص۴۰۲.
  9. مجلسی، ج۵۳، ص۲۵۳.
  10. مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۷۴.
  11. خانجانی، قاسم، مقاله «ابوالحسن بن نوفل راعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۴۳-۲۴۴.