ابوجندل عامری در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

برخی، ابوجندل را با برادرش عبدالله که از بدریّون است، اشتباه گرفته‌اند.[۱] او در مکّه اسلام آورد و به وسیله پدرش زندانی شد.[۲] با شنیدن خبر ورود پیامبر (ص) به حدیبیّه در سال ششم هجری، با غل و زنجیر از زندان گریخت و به مسلمانان پیوست. در این زمان، قرارداد صلح بین پیامبر و سهیل‌ بن عمرو (پدر ابوجندل) به نمایندگی از مشرکان، به تازگی بسته شده [۳] یا به مراحل پایانی‌اش رسیده بود[۴] و سهیل، طبق یکی‌از بندهای آن (بازگرداندن تازه مسلمانان مکّی) بازگرداندن ابوجندل را‌ طلبید و به نقلی، کامل شدن قرارداد را مشروط به آن دانست.[۵] پیامبر (ص) به ابوجندل فرمود: شکیبا باش و پاداشت را از خدا بخواه. خداوند به زودی برای تو و همراهانت گشایش خواهد کرد. ما با این قوم، قرارداد صلح بسته‌ایم.[۶] عمر ابوجندل را به کشتن پدرش تشویق کرد. ابوجندل پرسید: چرا تو او را نمی‌کشی؟ گفت: پیامبر مرا از کشتن او و غیر او نهی کرده است. وی با ردّ پیشنهاد عمر گفت: تو برای اطاعت رسول خدا شایسته‌تر از من نیستی.[۷]

وعده پیامبر به زودی محقّق شد و ابوجندل دوباره از زندان گریخت و به ابوبصیر و دیگر مسلمانان مکّی پیوست که از شکنجه مشرکان مکّه به عیص (منطقه‌ای در اطراف مدینه) رفته بودند و با ناامن کردن راه کاروان‌های تجاری قریش، آنان را به لغو آن بند واداشتند؛[۸] سپس ابوجندل به مدینه آمد و در تمام جنگ‌های پیامبر (ص) شرکت کرد.[۹]

پس از رحلت پیامبر، از نخستین مجاهدانی بود که به شام رفت [۱۰] و در فتح ‌یرموک [۱۱] (منطقه‌ای نزدیک شام) و مَرْجُ الصُّفر [۱۲] (محلی نزدیک دمشق) شرکت جست. ابوجندل، با وجود پیشینه نیکو، در اواخر عمر دچار لغزش شد و به همراه دو تن دیگر از مجاهدانِ جبهه شام، شراب خورد و برای توجیه عملش، آیه لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱۳][۱۴] یا إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ[۱۵] را تأویل کرد. به دستور عمر، بر او حدّ جاری و پس از آن، دچار بحران روحی شد.[۱۶] عمر در نامه‌ای خطاب به وی، آیه إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا[۱۷] و قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۱۸] را (در موضوع توبه) یادآوری کرد که منجر به توبه [۱۹] او انجامید و سرانجام در سال ۱۸ هجری، در طاعون عمواس (منطقه‌ای نزدیک بیت‌المقدّس) که بسیاری از سربازان اسلام را به کام مرگ فرو برد، از دنیا رفت. از او فرزندی باقی نمانده است[۲۰][۲۱]

ابوجندل در شأن نزول

مفسّران در ذیل سه آیه از ابوجندل یاد کرده‌اند:

  1. وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[۲۲]. طبری نقل می‌کند که نزول این دو آیه درباره ابوجندل است؛[۲۳] هرچند قرطبی پس از نقل شأن نزولِ مذکور، در روایتی به نقل از قتاده می‌نویسد: آیه شامل همه اصحاب پیامبر (ص) می‌شود که مورد ستم واقع شدند و هجرت کردند.[۲۴]
  2. ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۵] طبرسی می‌نویسد: گفته شده که این آیه، درباره ابوجندل و گروهی از مسلمانان مکّه نازل شده که بر اثر شکنجه مشرکان، به بعضی از خواسته‌های آنها تن دادند؛ سپس هجرت و جهاد کردند.[۲۶]
  3. هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۲۷] گفته‌اند: مقصود از رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ ابوجندل و دیگر مؤمنان ضعیف در میان مشرکان مکّه‌اند که خداوند برای حفظ جان آنها، به مسلمانان اجازه ورود به مکّه نداد و به صلح حدیبیه انجامید[۲۸][۲۹]

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸؛ الطبقات، ابن‌خیاط، ص ۶۳.
  2. الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴.
  3. سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۱۸؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰.
  4. المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ الاصابه، ج ۷، ص ۵۹.
  5. المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ الاصابه، ج ۷، ص ۵۹.
  6. المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۱۸.
  7. المغازی، ج ۲، ص ۶۰۹.
  8. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۲۵؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.
  9. الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴؛ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۳۰۰.
  10. الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴.
  11. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۳۹.
  12. الطبقات، ج ۴، ص ۷۴.
  13. «آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند تا هنگامی که پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند سپس پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند آنگاه پرهیزگار باشند و نیکی ورزند گناهی بر آنان نیست و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۹۳.
  14. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.
  15. «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
  16. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۷ ـ ۵۰۸؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.
  17. «بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.
  18. «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  19. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۷ ـ ۵۰۸.
  20. الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴؛ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۹۹.
  21. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «ابوجندل عامری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 638-639.
  22. «و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا می‌دهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگ‌تر است اگر می‌دانستند همانان که شکیب ورزیدند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند» سوره نحل، آیه ۴۱-۴۲.
  23. جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۴۳.
  24. قرطبی، ج ۱۰، ص ۷۱.
  25. «سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.
  26. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۹۸.
  27. «آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمی‌شناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم می‌رود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را می‌دادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا می‌بودند، کافران از آنان را عذابی دردناک می‌کردیم» سوره فتح، آیه ۲۵.
  28. سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۲۱؛ قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۸۸.
  29. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «ابوجندل عامری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص639-640.