احمد بن عبدالله بن ابراهیم بن هاشم

آشنایی اجمالی

احمد بن عبدالله[۱] بن ابراهیم بن هاشم [۲] در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب معانی الأخبار آمده است:

«فِي كِتَابِ مَعَانِي اَلْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۳] قَالَ: هُوَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ مَعْرِفَتُهُ، وَ اَلدَّلِيلُ عَلَى أَنَّهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[۴] وَ هُوَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي أُمِّ اَلْكِتَابِ فِي قَوْلِهِ: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»[۵].[۶]

شرح حال راوی

نام راوی در منبع اصلی «أحمد بن علی بن إبراهیم بن هاشم» ثبت شده است[۷]؛ بنابراین در نام راوی تصحیف رخ داده و «عبدالله» مصحّف «علی» است و اسنادی که در آن «احمد بن علی بن ابراهیم» از پدرش «علی بن ابراهیم» از جدش «ابراهیم بن هاشم» روایت کرده است، آن را تأیید می‌کند[۸].

نام راوی تنها در کتاب الرجال شیخ طوسی آمده است که به تبعیت از ایشان، رجالیان بعدی در کتب رجالی خود از وی یاد کرده‌اند.

ابن حجر عسقلانی از رجالیان اهل سنت، از او با عنوان "احمد بن علي بن إبراهيم بن هاشم بن الخليل القمي أبوعلي نزيل الري" نام برده است[۹].[۱۰]

طبقه راوی

احمد بن علی بن ابراهیم از مشایخ شیخ صدوق بوده و بدون واسطه از معصوم(ع) روایت نکرده است؛ چنان که شیخ طوسی از وی در باب "من لم يرو عن واحد من الأئمة(ع)" یاد کرده و نوشته است: "أحمد بن علي بن إبراهيم روى عنه أيضاً أبوجعفر"[۱۱] و [۱۲].

آیة الله بروجردی، شیخ کلینی را که از علی بن ابراهیم روایت کرده و با راوی احمد بن علی بن ابراهیم هم طبقه است، در طبقه نهم ذکر کرده است[۱۳]؛ بنابراین احمد بن علی بن ابراهیم نیز از روات طبقه نهم به حساب می‌آید.[۱۴]

استادان و شاگردان راوی

از جمله استادان راوی عبارتند از: علی بن ابراهیم بن هاشم[۱۵]، سعد بن عبدالله، عبدالله بن جعفر حمیری و احمد بن ادریس[۱۶].

و از جمله شاگردان وی می‌‌توان به: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوقابوجعفر محمد بن احمد علوی و محمد بن علی بن شاذان[۱۷] اشاره کرد.[۱۸]

جایگاه حدیثی راوی

در کتب رجالی، توصیفی از احمد بن علی بن ابراهیم ارائه نشده است، اما شیخ صدوق فراوان از وی روایت کرده و در موارد متعدد، تعبیر "رضي الله عنه" و "رحمة الله" را درباره‌اش به کار برده است[۱۹] که بر جلالت و عظمت شأن او دلالت دارد؛ افزون بر آن که، روایاتش از جمله «حدیث لوح»[۲۰] دارای مضامین بلندی است. بر این اساس، اگر وثاقتش قابل اثبات نباشد، تردیدی در حسن حال وی نیست و در نتیجه، روایاتش از احادیث حسن به حساب می‌آید.

وحید بهبهانی درباره‌اش نوشته است: "يروي عنه الصدوق مترضياً و يكثر من الرواية عنه و فيهما اشعار بحسن الحالة و الجلالة"[۲۱]. ابن حجر نوشته است: "وكان من شيوخ الشيعة[۲۲].

بزرگان دیگر نیز به حسن حال وی گواهی داده‌اند[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. مصحف «احمد بن علی بن إبراهیم بن هاشم» است.
  2. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الطوسی، ص۴۱۳، ش۵۹۸۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۳۵، ش۲۶۶؛ جامع الرواة، ج۱، ص۵۴؛ إکلیل المنهج، ص۱۱۴، ش۱۰۰؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۹؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۸۴، ش۱۷۸؛ طرائف المقال، ج۱، ص۱۵۷، ش۷۷۷؛ تنقیح المقال، ج۶، ص۳۲۹، ش۱۱۵۹؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۲۹، ش۷۲؛ الکنی و الألقاب، ج۳، ص۸۴؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۶۸، ش۱۱۹۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۶۴، ش۶۷۸ و ۶۸۰؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۵۱۳ - ۵۱۴، ش۴۳۳ و ۴۳۵. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۲۳۳، ش۷۳۵.
  3. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  4. «و بی‌گمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۴.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۳۵، به نقل از: معانی الأخبار، ص۳۲ - ۳۳، ح۳.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۳۳.
  7. معانی الأخبار، ص۳۲ - ۳۳، ح۳.
  8. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ...»؛ الأمالی (صدوق)، ص۶۲، ح۴.
  9. لسان المیزان، ج۱، ص۲۳۳، ش۷۳۵.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۳۴.
  11. مقصود از أبوجعفر، شیخ صدوق است.
  12. رجال الطوسی، ص۴۱۳، ش۵۹۸۰.
  13. طبقات رجال الفقیه، ص۲۹۹.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۳۴-۳۳۵.
  15. معانی الأخبار، ص۳۲ - ۳۳، ح۳.
  16. لسان المیزان، ج۱، ص۲۳۴، ش۷۳۵.
  17. معانی الأخبار، ص۳۲ - ۳۳، ح۳؛ الإختصاص، ص۲۰۷؛ رجال النجاشی، ص۳۱۶، ش۸۶۷.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۳۵.
  19. ر.ک: التوحید، ص۴۱۱، ح۵؛ الخصال، ج۱، ص۳۹، ح۲۴.
  20. ر.ک: کمال الدین، ص۳۰۹، ح۱.
  21. تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۹.
  22. لسان المیزان، ج۱، ص۲۳۴، ش۷۳۵.
  23. ر.ک: تنقیح المقال، ج۶، ص۳۲۹ - ۳۳۱، ش۱۱۵۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۶۸ - ۳۶۹، ش۱۱۹۱.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۳۵-۳۳۶.