اسحاق صاحب الحیتان در معارف و سیره رضوی
مقدمه
این راوی نیز مجهول است و ذکری از آن در کتب رجال حدیث نمیباشد، نام او در روایتی آمده که از حضرت رضا(ع) نقل کرده است. اسحاق گوید: ما یک ماهی به دست آوردیم و بیرون شدیم تا امام رضا(ع) برسد و ماهی را به او بدهیم. ما از مدینه که بیرون شدیم امام را مشاهده کردیم که از سفر مراجعت میکرد، امام فرمود: ای فلان شاید با شما ماهی هست، گفتم آری، فرمودند: شاید آن ماهی پوست ندارد، گفتم: آری و ماهی را به او نشان دادم، امام فرمودند سوار شوید ما را به او حاجتی نیست.[۱]