امیة بن ابیصلت ثقفی در تاریخ اسلامی
مقدمه
وی شاعر و از قبیله ثقیف بود[۱]. نام پدرش را به اختلاف، «عبدالله بن ربیعه» و «ابوالصلت بن وهب» گفتهاند[۲]. کنیهاش «ابوعثمان» یا «ابوالقاسم» است[۳].
ابن حجر[۴]، در بخش چهارم (توهمات) از وی یاد کرده، میگوید: ابن سَکَن [۵] وی را در شمار صحابه آورده، با این حال تصریح کرده که او اسلام را درک نکرد و رسول خدا (ص) او را در مورد برخی از اشعارش تصدیق کرد و فرمود: نزدیک بود که امیه مسلمان شود. آن حضرت بیتی از اشعار امیه را خواند و فرمود: أمیه درست گفت، ویژگی حاملان عرش خداوند چنین است.
ابن حجر[۶]، گوید: ابوالصلت پدر امیه و پسر وی قاسم بن امیه، که از صحابه بود، نیز شاعر بودند و به گفته ابوعبیده تمام عرب بر این موضوع اتفاق نظر دارند که امیه شاعرترین افراد قبیله ثقیف بود. وی درباره واقعه اصحاب فیل شعری سروده و از دین حنیف یاد کرده است[۷].
او در زمان جاهلیت کتابهای آسمانی را دیده و خوانده بود. وی پلاس بر تن کرد و ابتدا به یاد کردن از ابراهیم و اسماعیل و حنیفیت تعبد داشت و شراب را حرام کرده و از بتها دوری گزید. او چون در کتابهای آسمانی خوانده بود که پیامبری از حجاز مبعوث خواهد شد، برای رسیدن به پیامبری طمع کرد و امید داشت که خود، همان پیامبر باشد. از این رو پس از بعثت رسول خدا (ص) به ایشان حسادت ورزید و اسلام نیاورد[۸].
این خبر به نقل از طبرانی، با اندکی تغییر، حاکی از آن است که پس از بعثت رسول خدا (ص) امیه به ابوسفیان گفت: به رسول خدا (ص) ایمان بیاور؛ او پرسید: خودت چطور؟ امیه گفت: اگر از کودکان قبیله ثقیف شرم نداشتم ایمان میآوردم. من همواره به آنان میگفتم که آن پیامبر من هستم؛ سپس آنان مرا میبینند که از پسری از عبدمناف پیروی کردهام. این حالت او در اشعارش آشکار است از این رو گفتهاند شعر اُمیه ایمان آورد اما قلب او کافر بود[۹].
وی که مادرش رقیه بنت عبد شمس بود[۱۰] درباره کشته شدگان بدر مرثیه خواند؛ زیرا پسرداییهای او عتبه و شیبه که از بزرگان قریش بودند در بدر کشته شدند[۱۱]. همچنان که او بر کشته شدگان بدر از بنی اسد نیز گریست و شعر سرود[۱۲]، گفتهاند به هنگام مرضی که به مرگ امیه انجامید میگفت: من میدانم که حنیفیت حق است اما درباره محمد (ص) شک دارم[۱۳].
بنا بر نقلی آیة ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ﴾[۱۴]. درباره وی نازل شد[۱۵]. براساس خبری دیگر، امیه به رسول خدا (ص) ایمان آورد و به حجاز آمد تا اموالش را از طائف بردارد و هجرت کند اما چون به بدر رسید به او گفتند کجا میروی؟ او پاسخ داد میخواهم از محمد (ص) پیروی کنم؛ به او گفتند میدانی در این چاه [بدر] چه کسانی قرار دارند کشته شدهاند؟ گفت: نه؛ گفتند شیبه و عتبه پسرخالههای تو و برخی دیگر؛ أمیه روی شترش را برگرداند و گریبان درید و گریست و به طائف رفت و همان جا درگذشت[۱۶]. بنا بر مشهور وی در سال نهم درگذشت و در اینکه او کافر از دنیا رفته، اختلافی نیست[۱۷]. درگذشت او را پس از نبرد حنین و هنگام محاصره طائف نیز آوردهاند[۱۸]. در منابع موجود درباره زندگی امیه مطالب بسیاری، که گاه به افسانه میماند، نگاشته شده است.[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حزم، ص۲۶۹.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ ابوعلی، سعید بن عثمان بغدادی؛ م۳۵۳ و مؤلف کتاب الحروف بالصحابه
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۶۲.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ ر. ک: زبیری، ص۹۸.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵؛ نیز، ر. ک: ابن هشام، ج۳، ص۳۳-۳۰.
- ↑ ابن هشام، ج۳، ص۳۴؛ زبیربن بکار، ج۱، ص۶۴۳.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ «و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، ج۱، ص۳۸۵.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «امیة بن ابی صلت ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۲۶-۱۲۷.