امی بودن پیامبر خاتم در معارف و سیره امام جواد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جعفر بن محمد صوفی روایت می‌کند که از امام جواد (ع) پرسیدم: چرا رسول خدا، حضرت محمد (ص)، به لقب امی معروف شده است؟ امام (ع) فرمود: دیگران چه می‌گویند؟ گفتم: آنان می‌پندارند بدان جهت که نمی‌توانست بنویسد، به لقب امی معروف شده است.

حضرت فرمود: دروغ می‌گویند! نفرین خدا بر آنان باد! خداوند در قرآن می‌فر‌ماید: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...[۱]. چگونه می‌تواند مطلبی که نمی‌داند، به دیگران بیاموزد؟ به خدا سوگند! رسول خدا (ص) می‌خواند و با (۷۲) یا (۷۳) زبان می‌نوشت. اما به جهت اینکه پیامبر اکرم (ص) اهل مکه بود و مکه نیز ام القری و مرکز شهرهای دیگر به حساب می‌آمد، لقب امی به آن حضرت داده‌اند. این سخن با فرموده خداوند متعال در قرآن کریم تأیید می‌شود؛ چراکه فرمود: ﴿لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا[۲].[۳].[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  2. «و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان می‌آورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
  3. درباره چرایی لقب (أمی) برای رسول گرامی اسلام (ص) آراء و نظرات گوناگونی در میان دانشمندان اسلامی و مفسران وجود دارد که آنچه در این حدیث از قول امام جواد (ع) نقل شده یکی از آنهاست که به جهت انتسابش به امام (ع) آن را ذکر نمودیم و خواننده محترم برای اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر بایستی به کتب مربوطه مراجعه نماید، که از جمله آن کتب کتاب (پیامبر امی) نوشته شهید مطهری و کتاب آدینه وحی نوشته سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری می‌باشد.
  4. معانی الأخبار، ص۵۳، ح۶؛ علل الشرایع، باب ۱۰۵، ص۱۲۴، ح۱؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۲۳۲؛ بصائر الدرجات، جزء ۵، ص۲۴۵، ح۱؛ فصول المهمة (حرعاملی)، ج۱، ص۴۱۲، ح۵۵۹؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۳۲، ح۷۰؛ نورالثقلین، ج۲، ص۷۸، ح۲۸۹؛ تفسیر صافی، ج۵، ص۱۷۲، س ۱۰؛ تفسیر برهان، ج۱، ص۵۴۱، ح۵.
  5. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص ۲۶۹.