انگیزه انحراف وکلای امامان چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
انگیزه انحراف وکلای امامان چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

انگیزه انحراف وکلای امامان چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رحیم لطیفی

حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در این‌باره گفته است:

«باور این مطلب بسیار دشوار است، که شخصی در کنار مولا و امام معصومش، مورد اعتماد او و از نزدیک شاهد کرامات و اخلاق پسندیده او باشد، با این همه دست از حمایت چنین موجودی بردارد، و به دنبال سایه‌های شیطانی با پیمودن بی‌راهه‌ها هلاک شود. آری مشکل می‌توان باور کرد؛ اما انسان موجودی شگفت است، جولانگاه فضایل و رزایل اخلاقی است، ریشه کردن و جوانه زدن رزایل و خواهش‌های نفسانی، انسان را از فطرت خدادادی و از مسیر اولیاء الهی بیرون می‌کند، دولت یقین و ایمان او را به ذلت انکار و کفر بدل می‌کند. بودند کسانی که در کنار رسول اکرم (ص) به تماشای اوج انسانیت و معجزات شگرف نشستند اما روز آزمایش گوهر ایمان شان به مهره خاکی تبدیل شد؛ کلام نورانی وحی را در غدیر شنیدند و کرامات امیرالمؤمنین (ع) و اوج انسانیت او را دیدند، ولی همراهی اش نکردند.

این نمونه‌ها راه را برای پذیرش واقعیت تلخ انحراف وکلاء و نمایندگان نهاد وکالت هموار می‌سازد.توکل نداشتن به خدا، حسادت و رقابت ناسالم با همدیگر، دنیاخواهی وشهوترانی مهم‌ترین انگیزه‌های انحراف وکلاء می‌باشد.کمتر موردی پیدا می‌شود که وکیل بخاطر شک و تردید نسبت به امامت و حقانیت امام (ع)، به انحراف کشیده شده باشد هر چند وقتی از طرف امام ملعون و مطرود می‌شدند. گرفتار عقاید باطل و فاسد می‌شدند.

وکیل خاطی و خیانت‌کار امام صادق (ع) هنگامی که مورد پیگرد امام (ع) قرار می‌گیرد، در گام نخست انکار می‌کند یعنی از کرده خود پشیمان است، امام (ع) در ادامه جملاتی می‌فرمایند که از مال دوستی و عدم توکل کافی این وکیل به خداوند حکایت می‌کند: از جدم رسول الله (ص) نقل شده که فرمود: اگر کسی از شما از روزی‌اش بگریزد، روزی به دنبال وی حرکت کرده و به او می‌رسد… کسی که مرتکب خیانتی شود روزی‌اش کم می‌شود و گناه خیانت را نیز به دوش می‌کشد[۱].

صالح بن محمد بن سهل همدانی، وکیل امام جواد (ع) در اوقاف قم، اموال نهاد را صرف نیازمندی‌های شخص خود کرد و در مواجهه با امام (ع) خواستار حلیت شد، که امام (ع) به یاران خود خطاب کرد: این‌ها حقوق و اموال آل محمد (ع) و یتیمان و فقراء و تهیدستان را گرفته و خرج می‌کنند و سپس نزد من آمده حلالیت می‌خواهند[۲]: یعنی آغاز انحراف انگیزه مادی داشته، و این وکیل تا آنجا به حقانیت امام و نهاد باور داشته که دنبال به‌دست آوردن رضایت و حلالیت برمی‌آید.

کتاب رجال کشی، آغاز مذهب واقفیه را انگیزه مالی معرفی می‌کند[۳] نه مشکل اعتقادی، عقاید انحرافی مانند غلو و حلول و حلال کردن برخی محرمات بعدها و در اثر دخالت دیگران، وارد جرگه‌های وکلای منحرف می‌شد. فارس قزوینی وکیل سرشناس امام هادی (ص) در سامرا، نخست به خاطر مال‌دوستی دست به برداشت خودسرانه اموال نهاد زد، و پس از آن به خاطر حسادت و رقابت ناسالم با علی همانی دیگر وکیل نهاد به درگیری و دشمنی پرداخت، پی‌آمد این انحراف مایه دلسردی و سردرگمی شیعیان شد، تا امام (ع) در سال ۲۴۸ ق طی نامه چهره او را به مردم شناسانید[۴].

عثمان رواسی وکیل امام کاظم (ع) در مصر، هنگام شهادت حضرت اموالی زیاد همراه شش کنیز متعلق به نهاد را در اختیار داشت که همه را توقیف و کنیزان را آزاد و با آنها ازدواج کرد، این عملکرد بهترین گواه بر این مطلب است که انگیزه انحراف او شهوترانی بوده است[۵]. البته برخی از وکلایی بودند که از روی باور و اعتقاد باطل به مذهب وقف گرویدند یعنی انگیزه و انحراف عقیدتی داشتند[۶] ولی در مورد این گروه نیز می‌توان گفت که شاید اطلاع‌رسانی ناقص و زیادی شبهات و جو سردرگمی موجب انحراف آنها شده است لذا به محض اینکه متوجه حقیقت می‌شدند دست از عنادشان برمی‌داشتند»[۷].

پانویس

  1. عاملی، وسایل‌الشیعه، ۲۹۱،۱۳، کتاب الوکالة باب تحریم‌الخیانة، ح۱.
  2. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۴۸،۱ کتاب الحجة، باب الفی، ح۲۷؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۱، ح۳۱۱.
  3. طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۷۶۰، ح۸۷۱: "وَ اسْتَبَانَ لِلشِّيعَةِ أَنَّهُمَا (دو وکیل خاطی) قَالا ذَلِكَ (انکار مرگ امام کاظم) حِرْصاً عَلَى الْمَالِ".
  4. طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۰۹، ۸۰۷، ح۱۰۰۹، ۱۰۰۵.
  5. طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۶۰، ح۱۱۲۰.
  6. مدرسی یزدی، مکتب در فرآیند تکامل، ص ۸۵.
  7. لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۱۵۰-۱۵۳.