بعد از اثبات علم غیبی و لدنی اهل بیت(علیهم السلام) و اثبات گستردگی آن و اینکه چنین علمی با تمام گستردگی که دارد افاضه شده از سوی خداوند میباشد، این سوال مطرح میشود: آیا این علم و آگاهی به صورت بالفعل است؟ بدین معنا که آنان به تمام حوادث و کائنات و معلومات، علم حضوری و فعلی دارند و همه چیز، همیشه پیش آنان حاضر است.[۱] ـ بالفعل بودن در اینجا به معنی حاضر بودن است و این حاضر بودن در قبال حصولی بودن نیست بلکه در قبال شأنی بودن علم امام است. یعنی علم به اشیاء یا به تعبیر صحیحتر اشیاء و حقایق در پیش امام حاضر هستند[۲] و امام به همه اشیا به حسب مقام نورانیت خود آگاه است.[۳] از علم فعلی به حضوری و احاطی نیز تعبیر شده است.[۴] ـ یا اینکه آگاهیهای آنان ارادی و اشائی است، یعنی آنان هر وقت بخواهند و اراده کنند میدانند و خداوند آنان را آگاه میکند و اگر نخواهند نمیدانند؟[۵] ـ به عبارتی دیگر ارادۀ امام علت تامه برای علم است، که اگر اراده کند و بخواهد علم پیدا می کند.[۶] از علم شأنی به غیر حضوری، ارادی، بالقوه و اشائی یاد کردهاند.[۷] ـ و یا ممکن است سؤال این چنین مطرح شود: آیا همۀ علوم امام بالفعل است یا بخشی از آن بالفعل و بخشی دیگر شأنی است؟ یعنی طبق این سخن، در فعلی بودن بخشی از علم امام تردیدی نیست، همچنانکه بخشی از علم سایر مردم هم فعلی است، بلکه سخن در محدودۀ آن است.[۸] چندین نظریه در این زمینه مطرح شده است، برخی قائل به فعلی بودن علم امام هستند و برخی قائل به شأنی بودن آن، عده ایی هم در مسأله یا توقف کرده اند[۹] و یا قائل به تفصیل شده اند؛ با بررسی ادله باید روشن شود نظر صحیح، کدام است.
قول به فعلیت علم امام
قائلین به فعلیت علم امام می گویند: "تمامی اوصاف امام(علیه السلام) و کمالات وی در مقام فعلیت و در مرحله موجودیت است. یعنی امام عالم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیت نیست، به این معنی که اگر خداوند به امام علم آموخت میداند و اگر نیاموخت و یاد نداد نمیداند، این حرف ناشی از جهالت پارهای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کردهاند، زیرا این حرف نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است".[۱۰] اصولاً علم غیب به این معنا که، اگر امام اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه میسازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی علم غیب یعنی امام بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است، هر گاه علم غیب گفته شود همین معنا متبادر میشود و به علم ارادی مقید به مشیت، اسم علم غیب اطلاق نمیشود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است[۱۱] و به عبارتی دیگر علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است.[۱۲]
قول به شأنیت علم امام
گروهی دیگر قائلند، آگاهی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) از هر حادثه و جریانی یک علم فعلی و قهری نیست، بلکه علم مشیتی است که اگر بخواهند آگاه میگردند و اگر نخواهند آگاه نمیشوند،[۱۳] هر چند معصومین علوم بالفعل زیادی داشته اند مثل علم به امور دینی.[۱۴] برخی از روایات دلالت بر مشیتی بودن علم امام دارند.[۱۵] معنای این روایات آن است، امامان(علیهم السلام) مقامی دارند که علم به هر چه بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد، کاری نمیکنند آن را بدانند. [۱۶] مثلاً امام صادق(علیه السلام) در روایتی فرمودند:[۱۷] «إِذَا أَراد الْإِمام أَن یعلَمَ شَیئاً علَّمه اللَّه ذَلك»[۱۸]
اشکال به فعلی بودن علم امام
برخی از قائلان به شأنی بودن علم امام، وجود تناقض در روایاتی که علم امام را بالفعل میدانند را دلیل بر سقوط اعتبار این قبیل روایات میدانند. یک دسته از روایات دلالت دارند بر اینکه امام علم «مَا كَانَ وَ مَا يَكُون وَ مَا هُوَ كَائِنٌ»[۱۹] را دارا میباشد، از طرفی دیگر روایاتی داریم که دلالت دارند بر اینکه امام هر گاه بخواهد بر چیزی اطلاع حاصل کند اراده میکند و میفهمد: «الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِمَ»[۲۰] منکران بالفعل بودن و همچنین عمومیت علم امام میگویند، اگر امام بالفعل به همه چیز آگاه است، دیگر چه نیازی به این است که اراده کند تا علم حاصل کند؟ این دو مطلب باهم نمیسازد. به عبارت دیگر بالفعل بودن علم امام با ارادی بودن آن نمیسازد زیرا اراده کردن امری دلالت بر فقدان بالفعل آن امر دارد.[۲۱]
جواب اشکال و جمعبندی
در جواب این تناقض گفته شده است: "هیچ گونه تناقضی وجود ندارد، اینکه گفته میشود امام به همه چیز بالفعل واقف و عالم است مربوط به مقام نورانیت میباشد، چنانکه ادلۀ نقلی و عقلی دلالت دارند و اینکه گفته میشود امام آنچه را بخواهد به أدنی توجهی به اذن خدا میداند مربوط به مقام بشری است". به بیان دیگر: تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت، در معرض دید آنهاست و چیزی به نام زمان گذشته، حال و آینده برای آنان معنا ندارد، اما به مرحله ماده و عالم طبیعت که میرسند، مانند دیگران هستند، بدین معنا که شاید چیزی را نخواهند بدانند و از سیطره علم کنونی آنها خارج باشد. در نتیجه علم امام هم بالفعل است و هم ارادی و شأنی و توجیه آن به حسب مراتب وجود امام است.[۲۲]
دو جمعبندی دیگر
در جمعبندی دیگری میان علم شأنی و فعلی امام گفته شده است، به نظر میرسد بحث فعلی یا شأنی بودن امامان(علیهم السلام)، مرتبط با بحث تام یا افزایشپذیر بودن علوم ایشان باشد، زیرا اگر علوم آنان را افزایشپذیر بدانیم، دانش ایشان قبل از افزایش، شأنی خواهد بود، چون در این فرض، هنوز علمی را کسب نکردهاند، هرچند توان کسب آن را دارند؛ اما پس از آنکه به شیوههای یادشده آن علوم را به دست آوردند، علوم آنان فعلی خواهد بود. بنابراین در صورتی که علم برگزیدگان خداوند را افزایشپذیر بدانیم، شأنی بودن علوم ایشان نیز اثبات میشود. لذا بخشی از علوم آنان شأنی است که به تدریج و به روشهای متعدد کسب میشود.[۲۳]
برخی هم گفته اند: حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل میشود، ولی التفات به هر عالَمی فقط علت تامه برای انکشاف همان مرتبه است و انکشاف دیگر مراتب متوقف بر التفات به خود آن مراتب است. پس در حقیقت شرط حصول علم التفات خاص به آن شیء در مرتبه خاصش است و اگر گاهی از اراده سخن به میان میآید به عنوان ملزوم التفات و راه اختیاری علم مطرح میشود.[۲۴]
نتیجه اینکه بخشی از علوم اهل بیت(علیهم السلام) فعلی و بخشی دیگر شأنی است.
پانویس
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218
↑ر.ک. زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی، ص 62 ـ 65
↑ر.ک. زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی، ص 62 ـ 65
↑ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص 190 ـ 191
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218؛ نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80؛ رفیعی، ناصر، علم غیب ائمه، ص دو فصلنامۀ مطالعات اهل بیت شناسی، ص 17 و 18
↑ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص 190 ـ 191
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگی های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی ها ابعاد و مبادی آن، ص 218؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص 190 ـ 191
↑ر.ک. زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی، ص 62 ـ 65
↑ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص 160؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80؛ هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت
↑ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت
↑ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص 160؛ مصباح یزدی، محمدتقی، شرح دعای 45 صحیفۀ سجادیه، وبگاه پدیدآورنده؛ رفیعی، ناصر، علم غیب ائمه، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸؛ قدردان قراملکی، محمدحسن، امامت، پاسخ به شبهات کلامی، ص 462؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80؛ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامۀ معرفت، ش 48، صفحه؟؟؟؛ نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت