بحث:اولوالامر در کلام اسلامی
مقدمه
- این واژه، اصطلاحی قرآنی است به معنای صاحبان امر[۱]. درباره معنای "امر" و مصداق "اولوالامر" در این آیه سه نظریه مطرح است: ۱. مراد از "اولوالامر" کسانیاند که خداوند برای زمامداری مسلمانان برگزیده و اطاعت از آنها را واجب ساخته است. احکام اسلامی به همه شئون مادی و معنوی و فردی و اجتماعی زندگی انسان نظر دارند و نیازمندِ ضامن اجرا و مجریاند؛ یعنی کسانی که از همه احکام و معارف شریعت آگاهاند و هیچ گاه به خطا و اشتباه و گناه نمیافتند[۲].
- خداوند، این کسان را به عنوان "اولوالامر" و زمامداران جامعه معرفی کرده و اطاعتشان را واجب ساخته است[۳]. احادیث پرشماری در منابع شیعه و سنی، آیه یاد شده را تفسیر کرده و مصداق "اولوالامر" را امامان دوازدهگانه(ع) دانستهاند و وجود عصمت را در آنان لازم شمردهاند[۴][۵].
- شیعیان و دانشمندان شیعه، همگی معتقدند که:
- مراد از "اولوالامر"، امامان دوازدهگانهاند و بس[۶].
- منظور از "اولوالامر"، کسانیاند که زمامدار امت اسلامیاند. بنابراین، هر کس از هر راهی به زمامداری مسلمانان برسد، اطاعتش واجب است. این نظریه از نظر عقل و شرع مردود است؛ زیرا ممکن نیست خداوند فرد بدکار و خودکامهای را بر جان و مال و ناموس مردم قدرت بخشد و اطاعت از او را واجب کند و بدینسان، بنیان دیانت و شریعت را ویران سازد. از این گذشته، اگر اولیالامر را دارای چنین معنایی بدانیم، آغاز و انجام آیه یاد شده ناسازگار میشود[۷].
- منظور از "اولوالامر" کسانی هستند که مردم، آنان را به زمامداری برگزیدهاند. این نظریه نیز با ظاهر آیه ناسازگار است؛ زیرا بنابر آیه، اطاعت از "اولوالامر" بر مسلمانان واجب است؛ اما اینکه آنان کیستند و چگونه باید انتخاب شوند، معلوم نیست[۸].
- حاصل آنکه با وجود اولوالامر به معنای اول و کسانی که از طرف آنها تعیین میشوند، اولوالامر به معنای دوم و سوم مقبول نیست[۹][۱۰].
پانویس
- ↑ نساء/ ۵۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 140-141.
- ↑ نساء/ ۵۹.
- ↑ شواهد التنزیل، ۲/ ۱۴۸؛ غایة المرام، ۲۶۸؛ المیزان، ۴/ ۴۳۶؛ بحارالانوار، ۲۳/ ۲۹۰؛ جامع احادیث الشیعة، ۱/ ۳۵؛ ینابیع المودة، ۱۳۴؛ اثبات الهداة، ۳/ ۹۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 141.
- ↑ تبیان، ۳/ ۲۷۳- ۲۳۶؛ مجمع البیان، ۲/ ۶۴ و ۶۵؛ تفسیر رازی، ۱/ ۵۸۴؛ تفسیر برهان، ۱/ ۳۸۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 141.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 141.
- ↑ مجمع البیان، ۲/ ۶۴ و ۶۵؛ تفسیر رازی، ۱/ ۵۸۴؛ تفسیر برهان، ۱/ ۳۸۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 141.