بحث:روایات مشتمل بر بهره‌مندی معصوم از علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فعلاً در بحث بماند

1. ابن ابی‏الحدید معتزلی در جلد اول شرح نهج البلاغه از رسول‏اللَّه صلی الله علیه و آله نقل می‏کند که به علی علیه السلام فرمود: «به زودی بعد از من با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ می‏کنی.» (شرح نهج البلاغه ابن ابی‏الحدید، ج 6، ص 130؛ عوامل اللئالی، ج 4، ص 87؛ الغدیر، ج 10، ص 47؛ شبهای پیشاور، ص 911« ستقاتل بعدی الناکثین والقاسطین والمارقین)

مورخین در تاریخ ثبت نموده‏اند که بعد از حدود سی سال، امام علی با ناکثین (اهل جمل، به اغوای طلحه و زبیر و به رهبری عایشه)، قاسطین (اتباع معاویه و عمرو عاص در واقعه صفین) و مارقین (خوارج نهروان) جنگید.

2. در شرح مواقف، ماجرای عهدنامه مامون خلیفه عباسی و امام هشتم را نوشته که پس از آن‏که مامون با زور و تهدید، امام رضا علیه السلام را مجبور به قبول ولایتعهدی خود نمود، عهدنامه‏ای نوشت و آن را برای امضا نزد امام رضا علیه السلام بردند. امام شرحی بدین مضمون بر آن نوشت: «... به درستی که او مرا به ولایت‏عهدی و امارت بزرگ مسلمین منصوب کرد. اگر بعد از او زنده بمانم که جفر جامعه دلالت بر خلاف آن دارد (یعنی بعد از او زنده نخواهم بود) نمی‏دانم که تحولات روزگار نسبت به من و شما چگونه خواهد بود (یعنی می‏دانم). حکم از آن خدا است که به حق بین افراد داوری خواهد کرد. او بهترین جدا کننده حق و باطل است (خیر الفاصلین).» سپس امام رضا علیه السلام عهدنامه را امضا نمود.

3. ابن ابی‏الحدید در جلد اول شرح نهج البلاغه آورده است: شخصی در مسجد از جا برخاست و از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: بگو ببینم که در هر طرف سر و صورت من چقدر مو وجود دارد؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مرا خبر داده است که در پای هرموی سر تو، ملکی است که تو را لعنت می‏کند و در پای هر موی صورت تو شیطانی است که تو را می‏فریبد. در خانه تو گوساله‏ای است که پسر پیغمبر را خواهد کشت. سؤال کننده، انس نخعی بود که در آن هنگام فرزندش «سنان» کودکی بود که در خانه بازی می‏کرد و در سال 61 هجری قاتل حسین بن علی علیه السلام بود. برخی نیز گفته‏اند که سؤال کننده سعد بن ابی‏وقاص (پاوورقی ممکن است هر دوی آن‏ها نیز در دو مجلس مختلف چنین سؤالی را پرسیده باشند.) بوده و پسرش عمر بوده که فرمانده لشکر کربلا شد و امام حسین علیه السلام را شهید کرد.

4. امام احمد حنبل در مسند و ابن ابی‏الحدید در جلد اول شرح نهج البلاغه آورده‏اند: روزی امام علی علیه السلام در دوران خلافت ظاهری اش در مسجد کوفه نشسته بود و اصحاب، دور ایشان را گرفته بودند. شخصی گفت خالد بن ولید عویطه در وادی القربی از دنیا رفته است. حضرت فرمود: «او نمرده است و نخواهد مرد تا آن‏که سردار لشکر گمراهی و ضلالت شود و علمدار او حبیب عمار خواهد بود.» جوانی از میان جمعیت صدا زد یا علی! منم حبیب بن عمار، که از دوستان واقعی و صمیمی شما می‏باشم.

حضرت فرمود: «دروغ نگفته و نخواهم گفت. زمانی را می‏بینم که خالد، سردار لشکر گمراهان است و تو علمدار او هستی. سپس امام اشاره به باب الفیل نموده و گفت: از این در وارد مسجد می‏شوی و پرده پرچم تو به در مسجد گیر کرده و پاره خواهد شد.» سال‏ها از این موضوع گذشت و در زمان خلافت یزید، عبیداللَّه زیاد والی کوفه شد. لشکر بزرگی را به جنگ و مقابله با امام حسین علیه السلام فرستاد. اکثر همان مردمی که آن روز در اطراف علی علیه السلام نشسته بودند و این خبر را شنیده بودند، در مسجد حاضر بودند که صدای هلهله و هیاهوی لشکریان بلند شد. خالد بن ولید عویطه، سردار لشکر گمراهی و ضلالت که عزم کربلا و جنگ با پسر پیغمبر را داشت، برای مانور و نمایش از باب الفیل وارد مسجد شد.

به هنگام ورود علمدار او، که حبیب بن عمار بوده، پرده پرچم او به در مسجد گرفت و پاره شد. آنگاه منافقین به حقیقت علم و صداقت امیرالمؤمنین علیه السلام پی بردند.

5. تمامی نهج البلاغه حکایت از اخباری مثل غلبه مغول‏ها، سلطنت چنگیزخان،حالات خلفای جور و طرز رفتار با شیعیان را پیش بینی نموده که همه آن‏ها در صفحات 208 تا 211 جلد اول شرح نهج البلاغه ابن ابی‏الحدید مفصلًا بیان شده است.

6. علی علیه السلام به اهل کوفه خبر داد که به زودی معاویه بر آن‏ها چیره شده و آن‏ها را به سب و لعن امیرالمؤمنین وادار می‏کند. پس از شهادت امام علی علیه السلام، معاویه بر کوفه مستولی شدو مردم را به سب و لعن امیرالمؤمنین علیه السلام و تبری جستن از ایشان امر می‏کرد.

این کار تا هشتاد سال ادامه داشت و حتی در خطبه‏های نماز و منابر، ایشان را سب کرده و لعنت می‏فرستادند. تا این‏که در زمان خلافت عمر بن عبد العزیز، این عمل قبیح ممنوع شد.

7. قبل از وقوع جنگ نهروان که با خوارج اتفاق افتاد، امام خبر قتل تزمله، رئیس فرقه خوارج که معروف به ذوالثدیه بود را داد. ایشان فرمودند: که در این جنگ بیش از ده نفر نجات پیدا نمی‏کنند و بیش از ده نفر از مسلمانان کشته نمی‏شود. بعدها تمامی فرمایشات ایشان عیناً به وقوع پیوست.

8. ابن اثیر در جلد چهارم اسد الغابة نقل نموده: زمانی که عبد الرحمن بن ملجم مرادی به حضور امام علی علیه السلام رسید در حضور اصحاب، زبان به مدح آن حضرت گشود و با زبان شعر گفت: خداوند تو را به امامت خلق برگزیده، و تو بری و خالص از عیب و نقصی، تو صاحب جود و سخایی و .... جمیع اصحاب از کثرت علاقه ابن ملجم به امام علی علیه السلام و نیز از زبان شیوای او متعجب شده و انگشت حیرت به دهان گرفتند. ولی امام در پاسخ وی و با زبان شعر گفت: من تو را نصیحت می‏کنم که علناً و آشکارا از دوستان من باشی حال آن‏که از دشمنان من باشی. من زندگانی تو را می‏خواهم و تو مرگ و کشتن مرا می‏خواهی. تو ای غدّار ظاهر دوست، از قبیله مرادی هستی. عبد الرحمن گفت: مثل این‏که اسم مرا شنیده‏ای و از من خوشتان نمی‏آید. امام گفت: نه، به وضوح و آشکارا می‏بینم که تو قاتل منی و محاسنم را به خون سرم خضاب خواهی کرد. ابن ملجم گفت:

اگر چنین است پس دستور دهید تا مرا به قتل برسانند. حضار نیز چنین تقاضایی را نمودند. امام در پاسخ گفت: دینم اجازه قصاص قبل از جنایت را به من نمی‏دهد.

9- فخر الدین طریحی نجفی در کتاب معروف «مجمع البحرین» که بیش از سیصدسال پیش تالیف شده است درباره لغت «کوکب» از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین نقل می‏کند:

«این ستارگان که در آسمانند، شهرهایی هستند مثل شهرهای روی زمین.» (مجمع البحرین، ج 4، ص 59؛ مستدرک البحار، ج 9، ص 20؛ شبهای پیشاور صص 951 و 958« هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن الّتی فی الأرض)

10- نقل کرده‏اند: وقتی ریحانه رسول‏اللَّه امام حسین علیه السلام به دنیا آمد، مردم گروه گروه بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارد می‏شدند و به آن حضرت تبریک می‏گفتند. شخصی در میان جمعیت به ایشان گفت: یا رسول‏اللَّه! امروز از امام علی علیه السلام امر عجیبی دیدم. وقتی خواستیم برای تبریک خدمتتان برسیم، علی علیه السلام ما را منع کرد و گفت: یکصد و بیست هزار فرشته از آسمان نازل شده‏اند و در حضور پیغمبر صلی الله علیه و آله می‏باشند. ما متعجب شدیم که علی علیه السلام چگونه از شمار این فرشتگان آگاه است. آیا شما به ایشان چیزی فرموده‏اید؟

پیغمبر صلی الله علیه و آله تبسمی نموده، از علی علیه السلام پرسید: چگونه تعداد فرشتگان را شمردی؟ حضرت فرمود: ملائکی که بر شما وارد می‏شدند و سلام می‏کردند، هر کدام با زبانی و لغتی با شما صحبت می‏کردند. من آن لغت‏ها را شمردم و دیدم که با یکصد و بیست هزار لغت با شما صحبت کرده‏اند، پس آمار فرشتگان را دریافتم. آنگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

«خداوند علم و حلم تو را زیاد کند یا اباالحسن.» [مناقب آل ابی‏طالب، ج 1، ص 331؛ بحار الانوار، ج 40، ص 171؛ شبهای پیشاور، ص 961« زادک اللَّه علماً و حلماً یا أبا الحسن».]



http://alawdinghazna.blogfa.com/post/109

فعلا در بحث بماند

در پایان نامه علم غیب در روایات

روایات تعلیم اسماء

محمد حلبی از امام صادق نقل می کند که رسول خدا فرمود خداوند صور امتان مرا در گل(طینت آنان) به من ارائه داده و اسماء آنها را تعلیم نموده همانطور که تمام اسماء را به آدم آموخت. از محمد ابن مسلم از قول امام صادق ع نقل شده که آن حضرت فرمود: ظرفی از حبوبات به رسول الله ص هدیه شده بود و پیامبر دانه ها ی مختلفی که در آن بود یک یک در مقابل علی می افکند و از آن حضرت سوْال می کرد که این چیست امیر المو منین نیز به او خبر می داد و بیان می کرد رسول خدا فرمود جبرئیل به من خبر داده که خداوند نام هر چیز را به تو تعلیم داده همانطور که به آدم تمام اسماء را آموخته است.

روایات اسم اعظم امام صادق ع می فرماید: اسم اعظم خداوند 73 حرف است و72 حرف آن به محمد ص داده شده است و یک حرف از او پنهان است. و همین مضمون در روایات زیر از امام باقرع وامام حسن عسکری ع نیز نقل سده است.

ابی الحسن صاحب العسکری : یَقُولُ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً کَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِیسَ حَتَّی صَیَّرَهُ إِلَی سُلَیْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِی أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْب 2

روایات عرضه اعمال بر پیامبر وامام در کتاب بصائرالدرجات روایات فراوانی در این مورد در زیل آیه فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون ذکرشده است که اینک به چند نمونه از آنها اشاره می شود. أبا عبد الله عن قوله تعالی فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ فقال إن رسول الله ص تعرض علیه أعمال أمته کل صباح أبرارها و فجارها فاحذروا 3

أبا الحسن الرضا ع یقول إن الأعمال تعرض علی رسول الله ص أبرارها و فجارها4

أبی عبد الله ع قال إن أعمال أمة محمد ص تعرض علی رسول الله ص فی کل خمیس فیستحیی أحدکم من رسول الله أن تعرض علیه القبیح 1 در این روایات و روایات فراوان دیگر به این مضمون که در منابع روایی شیعه ذکر شده اند از عرضه شدن اعمال بر پیامبر و ائمه ع خبر می دهند و مومنان را از اینکه مبادا با عرضه اعمال بد شان بر پیامبر و امام باعث اسائه ادب به ساحت آن حضرت ص و ائمه معصومین ع شود بر حذر می دارد و معلوم است که دیدن اعمال بندگان و اطلاع از آنها از طریق اسباب عادی ممکن نیست، و این یک موهبت الهی و از مصادیق کامل علم غیب به شمار می روند که در این روایات به آن اشاره شده است.

علم به کتب آسمانی امام صادق ع می فرماید همهْ کتابها نزد اهل علم نازل شده که ما همان اهل علم ایم امام صادق ع: همانا نزدماعلم توراه وانجیل،وزبوروبیان آنچه درالواح موسی بود می باشد.

تأویل قران علی ع: هیچ آیه بر رسول خدا نازل نشد جز اینکه برای من خواند و املاء فرمود و من به خط خود نوشتم، و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم ومتشابه، و خاص و عام آنرا به من آموخت.

تمامی زبانها نصیر خادم گوید بارها شنیدم که امام حسن عسکری ع با غلامان ترک و رومی و صقالبی خود به زبان خود شان سخن می گفت من تعجب کردم وبا خود گفتم او که در مدینه متولد شده است، و تا پدرش ابوالحسن وفات نکرد پیش کس نرفت، و کسی هم او را ندید من در باره این موضوع با خودم فکر می کردم که امام به من متوجه شد و گفت: همانا خدای تبارک و تعالی حجت خو درا با سایر مردم در همه چیز امتیاز بخشیده و معرفت لغات و انساب و مرگ ها و پیش آمد ها را به او عطا فرموده است و اگر چنین نبود میان حجت و محجوج(امام و مأموم) فرقی نبود. در مقاله تحت عنوان آشنای اهل بیت ع با زبان های مختلف در شماره شصت و پنجم مجله معرفت، آشنای اهل بیت را با زبان های مختلف از جمله زبانهای نبطی، سریانی، زبان سندی، زبان اهل نوبه، زبان زطّی، یونانی، عبرانی، رومی، حبشی،ترکی، و زبان صقلابی بررسی نموده است که علاقمندان به این بحث می توانند به آن مراجعه نمایند.

زبان پرندگان زراره می گوید امام صادق ع فرمود: به ما زبان پرندگان و زبان هر جنبنده در خشکی و دریا داده شده است همان طور یکه به سلیمان داده شده بود.

مرگ ها ومصیبت ها اسحاق ابن عمار می گوید شنیدم موسی ابن جعفرع خبر مرگ کسی را به خود او می گفت من با خود گفتم: مگر او می داند هریک از شیعیان اش کی می میرد؟ حضرت با قیافه مانند خشمگین متوجه من شد و فرمود: ای اسحاق! رشید هجری علم منایا و بلایا(مرگهاو مصیبت ها) را می دانست امام که به دانستن آن سزاوارتر است. سپس فرمود ای اسحاق هرچه خواهی بکن که عمر تو گذشته و تا دو سال دیگر می میری برادران و خانواده ات اندکی پس از تو اختلاف پیدا می کنند و به همدیگر خیانت می ورزند تا اینکه دشمن شاد شود. با آنکه در دل تو چنان گذشت. من گفتم: من از آنچه در دلم گذشت از خدا آمرزش می خواهم . سپس مدتی از این مجلس نگذشت که اسحاق مرد و خاندان عمار دست نیا ز به اموال مردم گشودند و مفلس شدند.

علم به زمان شهادت برخی از اصحاب ما از ابراهیم ابن محمود نقل می کند که به امام رضا گفتم : امام می داند کی می میرد؟ فرمود آری با تعلیم می داند تا اینکه به کار اقدام نماید گفتم : آیا امام موسی ابن جعفرع رطب و ریحان مسمومی را که یحی ابن خالد به سویش فرستاد می دانست؟ فرمود آری گفتم آنرا خورد درحالی که می دانست ؟ فرمود خدا او را دچار فراموشی کرد تا حکم را در مورد او جاری کند.

بحث مختصر پیرامون شبهات در مورد علم امام نسبت به زمان شهادت شان سؤالاتی زیاد مطرح است، و در این زمینه کتابهای مستقل هم نوشته شده است. مسلما پرداختن به این شبهات در حوصله این تحقیق مختصر نیست، اما یکی از اشکالات مهم در این زمینه این است که امام خود را به دست خویش به مرگ و هلاکت می سپارد و این خلاف قرآن و عقل است. در پاسخ گفته اند امام فقط بطور اجمال اطلاع از چگونگی شهادت شان دارد نه به‌صورت تفصیلی بطور نمونه اینکه امام حسین ع می دانستند که در کربلا شهید خواهند شد اما اینکه در چه تاریخ آیا در همان سفری که در پیش داشت یا بعدا ؟ از این موارد و جزئیات بیشتر اطلاعی نداشت. در مورد روایتی که ذکر شد خود امام می فرماید که خداوند امام را دچار فراموشی می کند تا نشود که خود را بادست خود به هلاکت برساند و دیگر اینکه در بسیاری از موارد ائمه ع را حاکمان جور وادار به خوردن سم کرده اند و امامان به اختیار و رضایت خویش موافقت به خوردن سم نکرده اند.

روایاتی که علم امام را به همه چیز می داند علم امام علم به همه چیز امام صادق ع ضمن آنکه خود را از فرزندان رسول الله ص معرفی می نماید می فرماید ما کتاب خدا را می دانیم در آن آغاز آفرینش هست و آنچه که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد، و در آن خبر آسمان و زمین، بهشت و جهنم، و خبر گذشته و آینده است که ما آنرا مثل کف دست مان می شناسیم و می دانیم و همانا خداوند فرموده است در این کتاب بیان همه چیز است.

علم ماکان ومایکون پیامبر اکرم می فرماید: از من سوال کنید که شما را خبر دهم از آنچه که تا روز قیامت اتفاق می افتد.1

امام علی ع می فرماید اگر نبود آیهْ در قرآن شما را خبر میدادم به آنچه که بوده وآنچه که خواهد بود تا روز قیامت.

حارث ابن مغیره از امام صادق ع نقل می کند که فرمود: من آنچه در آسمان و زمین ، و در بهشت و دوزخ است می دانم و از گذشته و آینده مطلع ام، سپس اندکی تأمل کرد و دید این سخن بر شنوندگان گران آمد لذا فرمود من این مطالب را از کتاب خدای عز وجل می دانم خداوند می فرماید: بیان هرچیزی در قرآن است.

علم نامحدود خداوند حجتی را در زمین قرار نمی دهد که از او در مورد چیزی سوال شود او بگوید نمی دانم. علی ع: سلونی قبل ان تفقدونی6 البته اگر چه این روایات بیان می دارد که امام هر آنچه را که از او پرسیده شود می داند وچیزی نیست که از او سوال شود و او بگوید نمی دانم اما اینجا علم نامحدود به معنای فلسفی آن نیست بلکه علم امام نسبت به علم انسانهای عادی اصلا قابل مقایسه نیست و می توان گفت که این علم درمقایسه با علم انسانهای عادی نا محدود است چون انسانهای عادی ظرفیت داشتن چنین علمی را ندارد زیرا علم امام موهبت الهی ، و امام ولی و برگزیده خداوند است و ازین رو علم او کاملا متفاوت است.

علم به حوادث عالم وآنچه ودر شب وروز رخ می دهد سلمه ابن محرز می گوید شنیدم امام باقر ع می فرمود از جمله علومی که به ما داده شده علم تفسیر و احکام قرآن و علم تغییر زمان و حوادث آن است(مسائل روز و مقتضیات زمان) هرگاه خداوند نسبت به مردمی خیری خواهد به آنها بشنواند و اگر به کسی که حاضر به شنیدن نیست بشنواند پشت می کند و روی می گرداند مثل اینکه نشنیده است و سپس اندکی سکوت کرد و گفت: اگر راز نگهداران مورد اطمینان را می دیدم می گفتم و خداست که همه از او کمک می خواهد . ضریس نقل می کند که از امام صادق ع شنیدم که می فرمود علم آن است که در شب و روز، و روزی پس از روزی و ساعتی پس از ساعتی رخ می دهد.

روایات گوناگون دیگر اسامی اهل بهشت وجهنم امام صادق ع می فرماید رسول الله ص مردم را مخاطب قرار داده و سپس دست راست اش را به‌صورت بسته بالا آورده و فرمود آیا می دانید در کف دست من چیست؟ مردم پاسخ دادند که خدا و رسول او می داند، سپس رسول الله ص فرمودند: در آن اسماء اهل بهشت است و اسم های پدران شان و قبائل شان تا روز قیامت، سپس دست چپ اش را بالا آورد و فرمود آیا میدانید در کف این دست ام چیست؟ مردم پاسخ دادند خدا و رسول او دانا تر اند سپس حضرت فرمود اسماء اهل جهنم و اسماء پدران و قبائل شان تا روز قیامت و سپس فرمودند خداوند حکم کرده و عدالت را اجرا نموده اند و او حکم کرده است که گروهی در بهشت باشد و گروهی دب جهنم.

احادیثی که علم ائمه ع را بیشتر ازانبیاء می داند امام باقر ع: همانا خداوند جمع کرده است در محمد ص تمام سنتهای پیامبران پیشین از آدم تا رسول الله ص را کسی از حضرت در مورد این سنت ها سوال کرد حضرت پاسخ دادند آن تمام علم انبیاء هست که رسول الله ص آنرا به امیرالمومنین داد سپس مرد دیگری از آن حضرت سوال کرد که آیا امیرالمومنین ع داناتر است یا بغض از پیامبران؟ امام باقر ع در پاسخ آن شخص می فرماید بشنوید چه می گوید او، خداوند می گشاید گوشهای هر که را بخواهد من به او گفتم که خداوند جمع کرده است در محمد ص علم انبیاء را و او همه آن علوم را به علی ع داده است و حال این شخص از من می پرسد علی داناتر است یا بعض از انبیاء.

امام صادق ع سه بار سوگند یاد می نماید و می فرماید اگر من میان موسی و خضر بودم آنها را خبر می دادم همانا من داناتر از آن دو هستم و آنان را خبر می دادم به چیزی که به آن مطلع نبودند زیرا به موسی و خضر ع علم ماکان داده شده بود نه علم مایکون و ماهو کائن تاروزقیامت وما انرا از رسول الله ص به ارث برده ایم


صفحه 60 تا 71