بحث:ضرورت عصمت پیامبران
ضرورت عقلی
برهان نقض غرض
معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسانها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسانها خواهد بود[۱].
برهان اعتماد
بدون شک پیامبر قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کند، بهطوریکه در گفته او احتمال دروغ و اشتباه ندهند؛ در غیر این صورت، مقامِ رهبری او متزلزل خواهد شد. اگر پیامبران معصوم نباشند، بهانهجویان به عذر اینکه آنها اشتباه میکنند، از آنان روی برمیتابند و حقیقتطلبان نیز به خاطر تزلزل نسبت به محتوای دعوت آنها، از پذیرفتن دعوتشان خودداری خواهند کرد و یا لااقل نمیتوانند با دلگرمی آن را پذیرا شوند. این دلیل که میتوان آن را "دلیل اعتماد" نام نهاد، یکی از مهمترین دلایل عقلی عصمت انبیا است.
چگونه ممکن است خداوند فرمان دهد که از انسانی بیقید و شرط اطاعت شود، در حالی که این انسان ممکن است خطا کند و یا مرتکب گناهی گردد. اگر اطاعت کنند که پیروی از خطا و گناه است و اگر نکنند، جایگاه رهبری او متزلزل میگردد، بهویژه آنکه مقام رهبری پیامبران با دیگران کاملاً متفاوت است؛ زیرا مردم تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها میگیرند[۲]. در روایتی از امیرالمؤمنین (ع)، به همین نکته اساسی بهعنوان دلیلی بر معصوم بودن پیامبران اشاره شده است: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ لَا یَنْبَغِی لِلْمَخْلُوقِ أَنْ یَکُونَ حُبُّهُ لِمَعْصِیَةِ اللَّهِ فَلَا طَاعَةَ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَی اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِه»[۳].
در راه معصیت خدا از هیچ مخلوقی نباید اطاعت کرد، از کسی که معصیت خداوند را میکند اصلاً نمیتوان اطاعت نمود. اطاعت فقط برای خداوند، رسولش و اولی الامر میباشد. خداوند دستور فرموده است که فقط از دستورات رسول اطاعت شود؛ زیرا وی معصوم و پاکشده است و به معصیت خداوند دستور نمیدهد.
خداوند متعال نیز در قرآن کریم به اسوه بودن پیامبر مکرم اسلام (ص) اشاره میکند که بیانگر عصمت آن حضرت است: ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾.[۴] قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست.
چگونه میتوان کسی را اسوه گرفت که یا سابقه تاریک و شرکآلود و همراه با پلیدی و گناه داشته باشد، یا اینکه به اعمال خلاف مبادرت نماید؟ و چگونه ممکن است که خداوند به اسوه قرار دادن چنین کسی فرمان دهد؟[۵]
پانویس
- ↑ انسانشناسی، ص۱۲۸.
- ↑ کشف المراد، ص۳۴۹؛ پنجاه درس اصول عقاید، پیامبرشناسی، درس سوم.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص۱۳۹.
- ↑ سوره احزاب؛ آیه: ۲۱.
- ↑ آموزش عقاید، ص۱۹۱.