بحث:علم فعلی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

علم امام تام یا قابل افزایش؟

  • بر اساس آيات قرآن كريم و روايات فراوانى كه در كتب معتبر روايى از پيامبر گرامى اسلام و امّامان اهل بيت(علیهم السلام) نقل شده، روشن است كه بر علم پيامبر و امام افزوده مى‌شود خدا در قرآن كريم به پيامبر گرامى‌اش مى‌فرمايد: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً؛ خداوندگارا، بر علم من بيفزاى.» در روايات تصريح شده كه اگر بر علم ما (اهل بيت(علیهم السلام) افزوده نشود، علم ما تمام مى‌شود. زراره مى‌گويد: امام باقر(علیه السلام) فرمود: «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا. قَالَ قُلْتُ: تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ۶؟ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِکَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ۶ ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا» (...)[۱]
  • بر اساس اين روايت و روايات ديگرى كه در فزونى علم امام وارد شده، مى‌توان گفت امّامان و پيامبر(صلوات الله عليهم) از برخى امورى كه در آينده واقع خواهد شد، آگاهى كامل و حتمى ندارند؛ مانند امورى كه تقديرى از سوى خداوند متعال در آن مورد صورت نگرفته يا تقدير شده، ولى به مرحله امضا نرسيده و وقوع آن حتمى نشده و خداوند متعال وقوع آن را به‌طور حتمى، امضا نكرده است.

با توجه به اين روايات، مى‌توان نتيجه گرفت كه علم به تقديراتى كه به طور مستمر و به تدريج، از سوى خداوند متعال صورت مى‌گيرد، در همان زمان، به پيامبر و از طريق او به ائمه مى‌رسد.[۲]

  • امّا در اين ميان، از ظاهر برخى روايات استفاده مى‌شود كه علم تمام آنچه تا قيامت اتّفاق خواهد افتاد، به امام داده شده است. سيف تمّار مى‌گويد: با جماعتى از شيعيان در حِجر با امام صادق(علیه السلام بوديم. حضرتش فرمود: «وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ وَ رَبِّ الْبَنِيَّةِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ كُنْتُ بَيْنَ مُوسَى وَ الْخَضِرِ لَأَخْبَـرْتُهُمَا أَنِّي أَعْلَـمُ مِنْهُمَا وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَيْسَ فِي أَيْدِيهِمَا لِأَنَّ مُوسَى وَ الْخَضِرَ أُعْطِيَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ لَمْ يُعْطَيَا عِلْمَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ قَدْ وَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وِرَاثَةً؛ سوگند به خداوند كعبه، سوگند به خداوند اين خانه، (سه مرتبه سوگند خورد) كه اگر من با موسى و خضر بودم، به آن دو مى‌گفتم كه از آن‌ها داناترم و به آن دو خبر مى‌دادم از آنچه در اختيارشان نبود؛ زيرا موسى و خضر علم گذشته را داشتند و علم حال و آينده تا قيامت را نداشتند و ما آن را از رسول خدا به ارث برده‌ايم.» (...)[۳]
  • در حديثى ديگر، عدّه‌اى از اصحاب از جمله عبدالأعلى، ابوعبيده و عبدالله بشر نخعى، نقل كرده‌اند امام صادق(علیه السلام) مى‌فرمود: «إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ؛ همانا من آنچه در آسمان‌ها و زمين است مى‌دانم و آنچه در بهشت و جهنّم است مى‌دانم و گذشته و آينده را مى‌دانم.» (...)
  • ممكن است براى رفع تعارض ظاهرى ميان اين دو دسته روايات بگوييم رواياتى كه بر آگاهى امام از همه وقايع تا قيامت دلالت دارد، كيفيّت و چگونگى دانش امام به آن‌ها را بيان نكرده است و رواياتى كه بر افزايش دانش امام و وجود تقديرهاى جديد به صورت تدريجى دلالت دارد، اين نكته را مورد توجه قرار داده كه امام به امورى كه بدون هيچ تغييرى در آينده واقع خواهد شد، از همان آغازِ تقدير علم دارد؛ امّا از امورى كه به‌تدريج مورد تقدير قرار مى‌گيرند، به هنگام تقدير شدن، آگاه مى‌شود. پس به طور كلى، امام از همه وقايع تا قيامت پيش از وقوعشان اطّلاع دارد. شاهد اين مطلب رواياتى است كه در آنها امام تصريح مى‌كند: اگر آيه‌اى در كتاب خدا نبود، به شما از همه آنچه واقع خواهد شد خبر مى‌دادم. زراره مى‌گويد: امام باقر(علیه السلام) فرمود: على‌بن الحسين(علیهما السلام) مى‌فرمود: «لَوْ لَا آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُكُمْ بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. فَقُلْتُ أَيَّةُ آيَةٍ؟ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ (يَمْحُوا اللهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ؛ اگر آيه‌اى در كتاب خدا نبود، به شما آنچه را تا قيامت اتفاق خواهد افتاد خبر مى‌دادم. گفتم: كدام آيه است؟ فرمود: [اين] گفته خدا «خدا محو مى‌كند آنچه را مى‌خواهد و اثبات مى‌كند و نزد اوست اصل كتاب.»»[۴]

ابوحمزه ثمالى مى‌گويد: امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) فرمودند: «يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنْ حَدَّثْنَاکَ بِأَمْرٍ أَنَّهُ يَجِيءُ مِنْ هَاهُنَا فَجَاءَ مِنْ هَاهُنَا فَإِنَّ اللَّهَ يَصْنَعُ مَا يَشَاءُ وَ إِنْ حَدَّثْنَاکَ الْيَوْمَ بِحَدِيثٍ وَ حَدَّثْنَاکَ غَداً بِخِلَافِهِ فَإِنَّ اللَّهَ يَمْحُو مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ؛ اى ابوحمزه، اگر ما تو را اخبار كرديم به اين‌كه امرى از اينجا خواهد آمد و آن هم از اينجا آمد، پس خدا آنچه را بخواهد مى‌سازد و اگر امروز خبرى به شما داديم و فردا به خلاف آن به تو اخبار كرديم، پس خدا محو مى‌كند آنچه را بخواهد و اثبات مى‌كند.»[۵]

  • اين احاديث دلالت دارند كه امّامان همه تقديرهايى را كه از سوى خداى تعالى صورت گرفته است مى‌دانند، امّا فقط موقعى از آنها إخبار مى‌كنند كه بدانند خداوند متعال در آنها تغييرى نمى‌دهد. البته گاهى ممكن است به برخى از اصحاب كه معرفتشان نسبت به امّامشان بالاتر است، امورى را اخبار كنند و آن امور واقع نشود؛ به همين جهت است كه امام به ابوحمزه مى‌فرمايد: اگر امروز امرى را به شما اخبار كردم و فردا خلاف آن را گفتم، بدان كه مربوط به امرى بوده كه در آن از سوى خداى تعالى بداء صورت گرفته و خداى تعالى علم آن را به ما رسانده است.[۶]

علم فعلی

مراد از فعلی بودن علم امام این است که تمام علوم به صورت یک‌جا نزد امام حاضر باشد، به طوری که او همواره همه چیز را بداند. علم فعلی از لوازم علم حضوری و علمی است که از غیر گرفته نشده است[۷].

علم فعلی در مقابل علم شأنی است، اما منظور این نیست که تمام علم امام، فعلی است و علم شأنی در مورد ایشان معنا ندارد، بلکه به این معناست که دایره‌ای از علوم مثل علم به شریعت برای امام، فعلی است و علم به غیب برای امام شأنی می‌باشد.[۸]

پانویس