تسلیم اهل بیت در اخلاق اسلامی
تسلیم اهل بیت به عنوان مصداق تمسک به عترت
این مرتبه از تمسک به اهل بیت، سخت بزرگ و بلند مرتبه است، و در شمار برترین نعمتهائی است که خداوند تنها به اَخصّ خواص از بندگان ویژه خود هدیه میفرماید. این رتبه همچون مروارید سیاه، کمیاب و بلکه نایاب است؛ با این حال اقدام برای اتّصاف به آن، در شمار واجبترین اموری است که بر گردن انسان مؤمن نهاده شده است. حضرت حق خود در اشاره به این مرتبه میفرماید: فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۱]. در این آیه، به وضوح میبینیم که خداوند قسم یاد فرموده که آنان که به مقام تسلیم نرسیدهاند، از ایمان بهرهای نخواهند داشت. آری! تحصیل این مرتبه سخت دشوار است، و با این حال مؤمنان به تأکید بر تحصیل آن ترغیب شدهاند.
علامه مجلسی تنها در یک باب از کتاب شریف "بحارالأنوار"، بیش از یکصد روایت نقل نموده، که مضمون کلّی آنها آن است که ولایت اهل بیت امری سخت بزرگ و دشوار است، که تنها پیامبران مرسل، فرشتگان مقرّب و مؤمنان امتحان دیده میتوانند آن را تحمّل نمایند؛ بلکه برخی از روایات اینان را نیز از تحمّل آن بار ناتوان دیده است![۲]
استاد ما علامه طباطبائی در حاشیه این اخبار، فرمودهاند که مراد از آنکه حتّی انبیاء مرسل الهی نیز نمیتوانند ولایت اینان را درک نمایند، آن است که حقیقت دین - یعنی توحید کاملی که سرچشمه ولایت میباشد- در مراتب کامل آن، تنها و تنها درخور ائمّه هدی بوده، آن پیامبران بزرگوار نیز به این مراتب نائل نشدهاند. برخی از اخبار، به نکاتی سترگتر از این نیز اشاره داشته است"[۳]. مراد از این "مرتبه کامل که تنها ویژه آنان است" را، به تفصیل بیشتر در روایت سی و ششم از همین باب میتوان یافت.
در برخی دیگر از این روایات، وارد شده که علامت ایمان، تسلیم بودن در مقابل امر آنان است؛ و آن کس که به مقام تسلیم نرسیده باشد، مؤمن نیست[۴]. در برخی دیگر از همین روایات نیز، آمده که آنان که به مقام تسلیم رسیدهاند، در مقام نجباء فرود آمدهاند[۵]. به این دو روایت شریف بنگرید:
- "سفیان بن سمط" گوید: به امام صادق S عرض کردم: فدایت شوم! کسی از سوی شما نزد ما میآید و سخنان بزرگی درباره امامت شما به ما میگوید، بهگونهای که سینه ما آن را تحمل نکرده ما او را تکذیب میکنیم. آن حضرت فرمودند: آیا از جانب من با شما سخن نمیگوید؟ گفتم: بله!، فرمودند: آیا میگوید شب روز، و روز شب است؟، گفتم: نه! آن حضرت فرمودند: در این صورت آن صحبت را به خود ما بازگردانید، چه اگر آن را تکذیب کنید در حقیقت ما را تکذیب کردهاید[۶].
- امام باقر S به یکی از یاران خود میفرمایند: ای کامل! آیا معنی آیه شریفه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ[۷] را میدانی؟ گفتم: فدایت شوم! یعنی: رستگار شدند و به هدف رسیدند و به بهشت داخل شدند. آن حضرت فرمودند: آنان که تسلیمند رستگار شدند، کسانی که در مقام تسلیمند همان نجباء میباشند"[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ «عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ S جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكَ فَيُخْبِرُنَا عَنْكَ بِالْعَظِيمِ مِنَ الْأَمْرِ فَيَضِيقُ بِذَلِكَ صُدُورُنَا حَتَّى نُكَذِّبَهُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ S أَ لَيْسَ عَنِّي يُحَدِّثُكُمْ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَيَقُولُ لِلَّيْلِ إِنَّهُ نَهَارٌ وَ لِلنَّهَارِ إِنَّهُ لَيْلٌ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ لَا قَالَ فَقَالَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكَ إِنْ كَذَّبْتَ فَإِنَّمَا تُكَذِّبُنَا»؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۷.
- ↑ «بیگمان مؤمنان رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱.
- ↑ «وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ S قَالَ يَا كَامِلُ تَدْرِي مَا قَوْلُ اللَّهِ "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ" قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَفْلَحُوا وَ فَازُوا وَ أُدْخِلُوا الْجَنَّةَ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُسَلِّمُونَ إِنَّ الْمُسَلِّمِينَ هُمُ النُّجَبَاءُ»؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص ۴۱۴ ـ ۴۱۶.