امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند متعال به حضرت یوسفوحی فرمود: آیا من کسی نیستم که تو را محبوب پدرت گرداندم و تو را به واسطه زیبایی بر تمامی مردمبرتری دادم؟ آیا من کسی نیستم که کاروان را به سوی تو آوردم و از چاه خارجت کرده نجاتت بخشیدم؟ آیا من کسی نیستم که حیلهزنان را از تو بازگردانیدم، پس چه چیزی تو را وادار کرد که خواسته خودت را از من بگردانی و مخلوقی را برای آن حاجتت بخوانی؟ از این رو به خاطر این سخنی که گفتی چند سالی در زندان بمان!" [۱]؛
آن حضرت درباره معنای "مشرک بودن مؤمنین"، در آیه شریفه: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾[۲] میفرمایند: "این آیه، درباره کسی است که میگوید: اگر فلان کس نبود من نابود میشدم، و اگر فلان کس نبود من فلان سود را نصیب میبردم، و اگر فلان کس نبود خاندان من نابود میشد. بنگر که چگونه این شخص، کسی دیگر را با خداوند شریک قرار داده، و پنداشته که آن شخص او را رزق میدهد و یا بلا را از او دفع مینماید!. راوی میگوید: به ایشان عرض کردم: حال اگر بگوید: اگر خداوند به سبب وجود فلان کس بر من منّت ننهاده بود- که او وسیله دفع فلان ضرر، یا جلب فلان سود شود- در آن صورت نابود میشدم، آیا این سخن نیز شرک است؟ حضرت فرمودند: این سخن اشکالی ندارد" [۳]؛
امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند -عزّوجلَّ! - به داوودوحی فرمود که: هیچیک از بندگان من به صورت واقعی و با نیّتحقیقی به من چنگ نزد و دیگران را رها نساخت، مگر آنکه چون آسمان و زمین و هر کس که میان این دو است او را به حیله گیرند، من او را از میان همه این موجودات به سلامت خارج سازم؛ و هیچیک از بندگان من به صورت واقعی و با نیّتحقیقی به یکی از مخلوقات من چنگ نزد و مرا رها نساخت، مگر آنکه تمامی اسباب و علل آسمان و زمین را از دسترسش خارج ساختم و زمین را در زیر پایش خشمگین کردم، و پروا ننمودم که به کدامین بیابان هلاک شود!" [۴]؛
امام جواد (ع) فرمودند: "چگونه کسی که خداوندسرپرستی او را برعهده گرفته ناکام میماند؟، و چگونه موفّق میشود آن کس که خداوند در پی اوست؟ و هرکس به سوی غیر خدا رو کند و از او خود را قطع کند خداوند او را به همان غیر وامیگذارد" [۵][۶].