جابر بن ارقم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

جابر بن ارقم[۱]، در سند دو روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تفسیر العیاشی قرار گرفته است:

« فِي تَفْسِيرِ الْعَيَّاشِيُّ، عَنْ جَابِرِ بْنِ [ أَرْقَمَ، عَنْ أَخِيهِ زَيْدِ بْنِ ] أَرْقَمَ قَالَ: لَمَّا أَقَامَ النَّبِيِّa عَلِيّاًS بِغَدِيرِ خُمٍّ وَ بَلَغَ فِيهِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَلَغَ ثُمَّ نَزَلَ، انْصَرَفْنَا إِلَيَّ رِحَالِنَا؛ وَ كَانَ إِلَيَّ جَانِبَ الْخِبَاءِ النَّفْرِ مِنْ قُرَيْشٍ، وَ هُمْ ثَلَاثَةٍ، وَ مَعِي حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ. فَسَمِعْنَا أَحَدُ الثَّلَاثَةِ وَ هُوَ يَقُولُ: وَ اللَّهِ! إِنَّ مُحَمَّداً لأحمق إِنْ كَانَ يُرِي أَنَّ الْأَمْرَ يَسْتَقِيمُ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ قَالَ آخَرُ: أَ تَجْعَلُهُ أَحْمَقُ، أَلَمَ تَعْلَمَ أَنَّهُ مَجْنُونٍ قَدْ كَادَ أَنَّ امْرَأَةَ ابْنَ أَبِي كَبْشَةَ؟ وَ قَالَ الثَّالِثِ: دَعْوَاهُ إِنْ [ شَاءَ أَنْ يَكُونَ أَحْمَقُ وَ إِنْ ] شَاءَ أَنْ يَكُونَ مَجْنُوناً. وَ اللَّهِ! مَا يَكُونُ مَا يَقُولُ أَبَداً. فَغَضِبَ حُذَيْفَةَ مِنَ مَقَالَتِهِمْ، فَرَفَعَ جَانِبَ الْخِبَاءِ، فَأَدْخَلَ رَأْسَهُ إِلَيْهِمْ وَ قَالٍ: فعلتموها وَ رَسُولُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ وَ وَحْيِ اللَّهِ يُنْزِلُ إِلَيْكُمْ. وَ اللَّهِ! لَأُخْبِرَنَّهُ بُكْرَةً بمقالتكم...»[۲].

دو روایت تفسیر کنز الدقائق در واقع، یک روایت است که در دو موضع تفسیر العیاشی به صورت مُرسل از جابر بن ارقم نقل شده[۳]؛ ولی حاکم حسکانی قسمتی از این روایت را به نقل از تفسیر العیاشی به نحو مسند نقل کرده[۴] است[۵].[۶]

شرح حال راوی

جابر بن ارقم در هیچ یک از منابع رجالی شیعه و سنی ذکر نشده و در هیچ منبع دیگر یا در سند روایت دیگری نیز واقع نگردیده است. آری! تنها در سند یک روایت تفسیر العیاشی واقع و در کتب حدیثی دیگر[۷] به نقل از تفسیر العیاشی نقل شده است.

یادآوری می‌شود زید بن ارقم برادری به نام اوس بن ارقم داشته که جنگ احد در رکاب رسول گرامی اسلامa به شهادت رسیده است[۸].

بر این اساس، عنوان فوق مصحّف اوس بن ارقم است؛ و یا زید بن ارقم برادر دیگری به نام جابر داشته است.

ابن ماکولا در عنوان جویریه از شخصی به نام جویریة بنت جابر بن شریح بن ارقم بن مسلمة یاد کرده است[۹]؛ لکن در هیچ منبع دیگری عنوان جابر بن شریح بن ارقم یافت نشده است تا احتمال داده شود که مراد از جابر بن ارقم وی بوده است، در نتیجه جابر بن ارقم از راویان مهمل شمرده می‌شود و از متن روایتی که نقل کرده است، حسن عقیده وی فهمیده می‌شود.

چنان که با توجه به نقل میمون بن مهران و لیث بن سعد مصری از جابر بن ارقم که در نقل حاکم حسکانی به آن تصریح شده، از جهت طبقه می‌‌توان او را از راویان طبقه سوم یا کبار طبقه چهارم به شمار آورد؛ زیرا میمون بن مهران در سال ۴۰ هجری قمری به دنیا آمد و در سال ۱۱۷ وفات کرد[۱۰] و از طبقه چهارم است[۱۱]، چنان که ابو الحارث لیث بن سعد مصری در سال ۹۳ یا ۹۴ به دنیا آمده و در سال ۱۶۵ از دنیا رفته[۱۲] و از طبقه هفتم به شمار آمده است[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۹۶، ش۲۳۸۱.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۵۰۱ - ۵۰۳ به نقل از تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۷ - ۹۹، ح۸۹.
  3. ر.ک: تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۷، (ح ۸۹) و ص۱۴۱، (ح۱۰).
  4. از این مورد و موارد دیگر استفاده می‌شود که اصل تفسیر العیاشی که روایاتش مسندند، در اختیار حاکم حسکانی بوده است.
  5. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۶، ح۳۶۸: «أَبُو النَّضْرِ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَزْدَادَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْحَدَّادُ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بُرْقَانَ، عَنْ مَيْمُونِ بْنِ مِهْرَانَ، وَ لَيْثِ بْنِ سَعْدٍ الْمِصْرِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ أَرْقَمَ، عَنْ أَخِيهِ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ الرُّوحَ الْأَمِينَ نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَشِيَّةَ عَرَفَةَ فَضَاقَ بِذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِa مَخَافَةَ تَكْذِيبِ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ النِّفَاقِ- فَدَعَا قَوْماً أَنَا فِيهِمْ- فَاسْتَشَارَهُمْ فِي ذَلِكَ لِيَقُومَ بِهِ فِي الْمَوْسِمِ فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ لَهُ، فَبَكَى [النَّبِيُّ]a فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ: يَا مُحَمَّدُ أَ جَزِعْتَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ فَقَالَ: كَلَّا يَا جَبْرَئِيلُ وَ لَكِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّي مَا لَقِيتُ مِنْ قُرَيْشٍ إِذْ لَمْ يُقِرُّوا لِي بِالرِّسَالَةِ حَتَّى أَمَرَنِي بِجِهَادِهِمْ- وَ أَهْبَطَ إِلَيَّ جُنُوداً مِنَ السَّمَاءِ فَنَصَرُونِي- فَكَيْفَ يُقِرُّونَ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي- فَانْصَرَفَ عَنْهُ جَبْرَئِيلُ فَنَزَلَ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ».
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 226-227.
  7. ر.ک: بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۵۱، ح۳۷؛ البرهان، ج۲، ص۸۱۷، ح۴۶۳۶؛ ج۳، ص۸۷، ح۵۰۳۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۲۴۳، (ح۲۴۶) و ص۳۴۳، (ح۳۱).
  8. ر.ک: تاریخ الإسلام، ج۲، ص۲۰۲؛ المعجم الکبیر، ج۱، ص۲۳۰، ش۶۳۰؛ الإستیعاب، ج۲، ص۴۱۸، ش۵۹۰؛ أنساب الأشراف، ج۱، ص۳۳۰، ش۷۱۶؛ إمتاع الأسماع، ج۱، ص۱۵۹؛ شرح نهج البلاغه (ابن أبی الحدید)، ج۱۴، ص۲۵۷.
  9. إکمال الکمال، ج۲، ص۵۶۹: جویریة بنت جابر بن شریح بن أرقم بن مسلمة ابن عبید ثعلبة، من بنی حنفیة من جدات بعض أولاد عبدالله بن عکرمة ابن خالد المخزومی لأمهاتهم.
  10. الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۸ - ۴۷۹.
  11. تقریب التهذیب، ج۲، ص۲۳۴، ش۷۰۷۵.
  12. الطبقات الکبری، ج۷، ص۵۱۷.
  13. تقریب التهذیب، ج۲، ص۴۸، ش۵۷۰۲.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 227-229.