جریان انحرافی مدعیان وکالت امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جریان انحرافی مدعیان وکالت امام مهدی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

جریان انحرافی مدعیان وکالت امام مهدی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

عبدالمجید زهادت

حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«علاوه بر بعضی از وکیلان که در ادامه کار وکالت، به خیانت روی می‌آوردند و مورد لعن امام (ع) قرار می‌گرفتند، گونه‌ای دیگر از انحراف در وکالت پدید آمد و آن، ادعای دروغینِ وکالت از سوی کسانی بود که هرگز سابقه وکالت نداشتند؛ ولی با انگیزه‌های مختلف، خود را وکیل یا نایب امام خوانده، برای مدتی، برخی را به خود جذب کردند.

جریان انحرافی مدعیان وکالت، هم در عصر حضور امامان و هم در عصر غیبت امام دوازدهم (ع) وجود داشته و البته در عصر غیبت، بیشتر و گسترده‌تر بوده است[۱].

وکالت امام معصوم نزد شیعیان، جایگاه والایی داشت و وکیل، مورد احترام ایشان و برخوردار از منزلت اجتماعی بود. به علاوه مهم‌ترین کار وکلا، دریافت وجوه شرعی متعلق به امام بود و این اموال در دسترس وکلا بود. این‌ها و انگیزه‌های دنیایی دیگر مانند حسادت و عقاید باطل، سبب شد که افرادی به دروغ، ادعای وکالت کنند و سبب انحراف بعضی از عوام شیعه شوند.

حاکمان عباسی که این جریان‌های انحرافی را در راستای سیاست خود می‌دیدند، تا زمانی که حساسیت عمومی برانگیخته نمی‌شد، از آن حمایت می‌کردند. امامان معصوم (ع) و نیز وکلای ارشد و نایبان خاص امام دوازدهم (ع) در برابر مدعیان وکالت واکنش نشان داده، سعی در افشای ماهیت آن‌ها داشتند.

در زمان امامت امام جواد (ع)، احمد بن محمد سیاری، وکالت و بابیت آن حضرت را ادعا کرد. امام در واکنش به این ادعای دروغ، ضمن رد این ادعا، شیعیان را از پرداخت هرگونه وجهی به وی نهی کرد و فرمود: او در مقام و موقعیتی نیست که مدعی آن است و چیزی به وی پرداخت نکنید[۲]. محمد بن نصیر النمیری در عصر نایب دوم امام مهدی (ع) مقام نیابت را برای خود ادعا کرد؛ ولی به دلیل سخنان کفرآمیزش رسوا شد. نایب دوم نیز او را لعن کرد و شیعیان به پیروی از او چنین کردند؛ گرچه از سوی وزیر دربار، مورد تأیید و پشتیبانی قرار گرفت[۳]»[۴].

پانویس

  1. البته در زمان نایب اول به دلیل شهرت او در این مقام، کسی جرأت ادعای نیابت را نیافت؛ ولی در زمان نایب دوم، مدعیان زیادی سربرآوردند.
  2. رجال کشی، ص ۶۰۶، ح ۱۱۲۸.
  3. الغیبة طوسی، ص ۳۹۸.
  4. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۰۵، ۲۰۶.