حضرت شیث در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

آدم(ع) پس از حدود هزار سال از جهان برفت و شیث را وصیّ خودگردانید. قابیل که از این موضوع مطلع شد، نزد شیث آمده. او را تهدید کرد و گفت: سبب اینکه من برادرت هابیل را کشتم، همین بود که او مقام وصایت پدر را داشت و برای آن‌که فرزندان او به بچه‌های من در آینده فخرفروشی نکنند، من او را کشتم. اکنون تو نیز اگر جایی اظهار کنی که مقام وصایت پدر به تو رسیده، تو را نیز خواهم کشت. و همان گونه که ابن اثیر و طبری نقل کرده‌اند و در احادیث نیز آمده، خود آدم نیز به شیث سفارش کرد که عِلم خود و مقام وصایت را که پدر بدو داده بود از قابیل پنهان دارد مبادا همان گونه که او به هابیل حسد برد، به وی نیز حسد برده و در صدد قتل او برآید. به همین دلیل شیث پیوسته در حال ترس و تقیّه به سر می‌برد[۱]. چنان که گفته‌اند: شیث پس از ۹۱۲ سال از دنیا رفت و خدای تعالی پنجاه صحیفه بدو داده بود که با آنها مردم زمان خود را که همگی از نوه‌ها و نواده‌های آدم بودند، به خدای یگانه دعوت کند. مسعودی گفته است که بیست و نه صحیفه بر شیث نازل شد که در آنها تهلیل و تسبیح بود.[۲]

اوصیای پس از وی تا ادریس

پس از شیث، فرزندش انوش - که او را ریسان نیز نامیده‌اند - وصی او گردید. بعد از وی پسرش قینان و پس از او مهلائیل یا حلیت و بعد فرزندش یارد - که بعضی یرد نیز ذکر کرده‌اند - یا غنمیشا به این مقام رسیدند و یارد پدر ادریس پیغمبر است. عمر هر یک از ایشان را به اختلاف بین هشتصد تا هزار سال نوشته‌اند. چنان‌چه عمر انوش را ۹۰۵ یا ۹۶۵ سال، و عمر قینان را ۸۴۰ یا ۹۲۰ سال و مهلائیل را ۸۶۵ یا ۹۲۶ سال و عمر یارد را ۹۶۲ سال ذکر کرده‌اند[۳]. در نام‌های آنها نیز اختلاف است که ما معروف‌ترین آنها را انتخاب کردیم.[۴]

منابع

پانویس

  1. تاریخ طبری، ج۱، ص۱۰۷؛ کامل ابن اثیر، ج۱، ص۴۷.
  2. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۵۳.
  3. تاریخ طبری، ج۱، ص۱۱۰ و ۱۱۱.
  4. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۵۳.