اذلال
مقدمه
خداوند میان مسلمانان اخوت برقرار کرده و برای استقرار و دوام آنان، به مسائلی، فرمان داده و از آن چه که این رابطه را تباه میکند، نهی کرده است؛ از مسائلی که این پیوند را سست و گسسته میسازد، تحقیر و خوار شمردن دیگران است[۱].
خوار نشمردن دیگران در سیره و کلام نبی خاتم (ص)
در سیره رسول خدا (ص) رابطه با مردم بر مبنای عزت و کرامت صورت میگرفت و کرامت مداریشان در زندگی تا بدان پایه بود که آن حضرت (ص) از هر چیزی که به زیر پا گذاشتن کرامت و حرمت مردمان و تحقیر شخصیت ارجمند انسانها انجامد، برائت میجست و آن را به طور رسمی زیر پا میگذاشت. نقل شده است، ایشان در ایام حیاتشان اجازه دستبوسی و پابوسی به کسی نداد[۲] و هیچ گاه به مردم هر چند بیبضاعت و تنگدست، با دیده حقارت ننگریست و همیشه دعوت بندگان را میپذیرفت[۳]. گاه، مهمان سفرهای میشد که در آن جو و دنبهای بودار قرار داشت[۴]؛ اما هرگز کسی را که از او دعوت کرده بود، تحقیر نکرد[۵][۶].
ایشان برای احترام نهادن به اصحاب، آنان را به کنیه صدا میزد و آنان را به نامی میخواند که بیشتر دوست داشتند[۷]. آن حضرت، اسامی و کنیههای حقارت آور و نامناسب مسلمانان راتغییر میداد[۸] و برای کسانی که کنیه نداشتند، کنیه قرار میداد و مردم نیز آنها را به همان کنیه صدا میزدند. آن حضرت برای زنان و کودکان نیز کنیه قرار میدادند[۹]. رسول اکرم (ص) در ایام حیاتشان، هرگز مسلمانی را نفرین نکرد[۱۰] و به کسی ناسزا نگفت و دشنام نداد[۱۱] و خدمتکار یا همسری را نزد[۱۲][۱۳].
در محضر رسول خدا (ص) کسی حقیر شمرده نمیشد و در مجلسش آبروی کسی ریخته نمیشد[۱۴] و مسکینی به خاطر تهیدستی و یا بیماریاش کوچک شمرده نمیشد[۱۵]؛ پیامبر خاتم (ص) چیزی را حقیر میشمرد که خدا حقیر میدانست[۱۶] و میفرمود: "هر کس مرد یا زن مؤمنی را به سبب تهیدستی یا کم بضاعتی خوار شمارد، خداوند متعال در روز قیامت، او را انگشت نمای مردم ساخته، رسوایش میکند"[۱۷]. آن حضرت، مسلمانان را نیز از تحقیر دیگران برحذر داشته، میفرمود: "مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید! چراکه کوچک آنان نیز نزد خداوند بزرگ است"[۱۸]. همچنین میفرمود: برای مرد، همین شر بس که برادر مسلمان خویش را تحقیر کند"[۱۹]. ایشان بزرگترین گردن فرازی و تکبر را خوار شمردن مخلوق میدانست و میفرمود: «انَّ أَعْظَمَ الْكِبْرِ غَمْصُ الْخَلْقِ وَ سَفَهُ الْخُلُقِ»[۲۰].[۲۱]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۷۷.
- ↑ سید شرف الدین حسینی استر آبادی، تأویل الآیات، ص ۴۷۲ - ۴۷۳ و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۳۹.
- ↑ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۱۵؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۲۶۸؛ ابوعیسی تزمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۷۹؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص۳۲ و قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۱ و الشمایل المحمدیه، ص۱۹۰.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۵۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۷۷.
- ↑ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۴۸ - ۲۴۹؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۰ و ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۴۷۹.
- ↑ در منابع تاریخی و رجالی از افراد بسیاری نام برده شده است که رسول خدا (ص) اسامی نامناسبشان را به اسامی زیبا تغییر داد؛ مثلا آن حضرت، نام بره بنت حارث را به جویریه (أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۹۴ و...) و اسامی عبدالعزی بن صفوان و عبد نهم بن صفوان را به ترتیب، به عبدالله و عبدالرحمن (ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۷۷) و عبدالعزی بن عبدالله را به عبدالرحمن (ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۲، ص ۸۳۸ - ۸۳۹) و... تغییر نام داد.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۵۲ - ۵۳: عبدالله بن سعید عبادی لحجی، منتهی السؤل علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول (ص)، ج ۲، ص ۴۳۳ و یوسف بن اسماعیل النبهانی، وسائل الوصول الی شمائل الرسول (ص) ص۲۰۷.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۶؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص ۴۴۱ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۴.
- ↑ .الطبقات الکبری، ص ۲۷۴، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص ۴۴۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۴.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۲۷۶؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۶ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۷۷-۳۷۸.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۳۱۸ - ۳۱۹ و تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۸۲ -۸۳.
- ↑ سنن النبی، ص۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، ص۲۲۷.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۱۱ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۵۴.
- ↑ ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۳۱ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۱۶.
- ↑ نهج الفصاحه، ص ۶۱۲؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۲۲؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۲۷۷ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۱۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۱۰؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۲۴۲ و شهید ثانی، منیة المرید، ص۳۳۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۳۷۹-۳۸۰.