سلطان الدوله
مقدمه
پس از بهاءالدوله پسرش، ابوشجاع، ملقب به سلطان الدوله در عراق و فارس به امارت نشست. وی بصره و کرمان و عراق را میان برادران و فرزندان خود تقسیم کرد و خود در شیراز مُقام گزید. با اینکه در سالهای نخست اقامتش، وفاق و دوستی میان برادران برقرار بود، از سال ۴۰۷ ق. که ابوالفوارس به تحریک جمعی از سران دیلم بر برادرش، سلطان الدوله، بشورید و شیراز را تصرف کرد، این دوستی برهم خورد و آتش جنگ و خونریزی تا پایان امارت وی همچنان زبانه میکشید. سلطان الدوله به سال ۴۰۷ ق. سپاه ابوالفوارس را در هم کوبید و او را از شیراز پس راند و آهنگ کرمان کرد. ابوالفوارس از سلطان محمود غزنوی، که بهتازگی به صحنه سیاست گام نهاده و قدرت بسیار یافته بود، امان خواست و به کمک سپاهیان او، یک بار دیگر کرمان و فارس را به دست آورد. با وجود این، سلطان الدوله این بار نیز ابوالفوارس را بهسختی شکست داد و او را نزد شمس الدوله در همدان گریزاند. چندی بعد، سپاه بغداد سر به شورش برداشتند و برادر کوچک سلطان الدوله را با لقب مشرف الدوله بر جای او گذاشتند، اما پس از دو سال جنگ و کشمکش، کار به مصالحه انجامید. مدتی پس از این واقعه، به سال ۴۱۵ ق. سلطان الدوله در ۳۲ سالگی در شیراز وفات یافت و کار را به پسر خردسالش ابوکالیجار، واگذاشت.[۱].