سیره پیامبر خاتم در محبت به فرزندان چه بوده است؟ (پرسش)

سیره پیامبر خاتم در محبت به فرزندان چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره خانوادگی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره خانوادگی معصومان مراجعه شود.

سیره پیامبر خاتم در محبت به فرزندان چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره خانوادگی معصومان
مدخل اصلیمحبت به فرزندان در معارف و سیره نبوی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌

آقای دکتر م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌ در کتاب «سیره نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«واثله[۱] نقل کرده است که پیامبر خدا (ص) به سوی عثمان بن مظعون رفت و دید که او پسر بچه همراه خود را می‌بوسد، فرمود: این بچه تو است؟ عرض کرد: آری به خدا، ای رسول خدا، او را دوست دارم! فرمود: آیا بر محبتت نیفزایم؟ عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فدایت. فرمود: «إِنَّهُ مَنْ تَرَضَّى صَبِيًّا لَهُ صَغِيرًا مِنْ نَسْلِهِ حَتَّى يَرْضَى تَرَضَّاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَرْضَى»[۲].

پیامبر اکرم (ص) خود بیش از هرکس به فرزندان و نوه‌هایش محبت می‌ورزید و این محبت را به تمام معنا بروز می‌داد و در جامعه نشان می‌داد تا پیروانش دریابند و بیاموزند و چنان رفتار کنند. از ابوهریره نقل شده است که حسن [درحالی‌که کودک بود] به سوی پیامبر رفت و رسول خدا (ص) درحالی‌که دست‌های خود را برای در آغوش کشیدن او باز کرده بود فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أُحِبُّهُ‏ فَأَحِبَّهُ‏ وَ أُحِبُّ مَنْ‏ يُحِبُّهُ‏»[۳].

همچنین عدی بن ثابت[۴] از براء بن عازب[۵] نقل کرده که گفته است پیامبر (ص) را دیدم درحالی‌که حسن (ع) را روی دوش خود نشانده بود و می‌گفت: «اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أُحِبُّهُ‏ فَأَحِبَّهُ‏‏»[۶].

رفتار پیامبر اکرم (ص) با فرزندان و نوه‌هایش آکنده از محبت بود. ابوهریره گفته است با این دو گوش خود شنیدم و با این دو چشم خود دیدم که رسول خدا (ص) با هر دو دست خود شانه‌های حسن و حسین را گرفته بود و پاهایشان روی پای رسول خدا (ص) بود و آن حضرت می‌فرمود: «تَرَقَّ‏ عَيْنَ‏ بَقَّةٍ».[۷].

طفل بالا رفت تا پاهایش را روی سینه رسول خدا (ص) گذاشت. حضرت فرمود: دهانت را باز کن و آن را بوسید؛ و فرمود: خدایا! او را دوست بدار که من دوستش دارم[۸].

از قول ابن عباس نیز نقل شده است که من نزد پیامبر بودم درحالی‌که فرزندش ابراهیم بر زانوی چپ او و حسین بر زانوی راست او قرار داشت. پیامبر گاه این و گاه آن را می‌بوسید[۹].

همچنین از امام باقر (ع) از پدرش و آن حضرت از حسین (ع) نقل کرده است که گفت: من و برادرم بر جدّم رسول خدا (ص) وارد شدیم. پیامبر مرا بر زانوی چپ و برادرم حسن را بر زانوی راست خویش نهاد، سپس ما را بوسید[۱۰].

رفتار محبت‌آمیز پیامبر با اُمامه، نوه‌اش هنگام نماز مایه شگفتی است. مادر اُمامه، زینب، دختر رسول خدا (ص) و پدر او ابوالعاص بن ربیع بود. تعداد زیادی از اصحاب نقل کرده‌اند که شاهد بودند روزی پیامبر درحالی‌که اُمامه بر دوش آن حضرت بود نماز گزارد؛ و هرگاه به رکوع می‌رفت او را بر زمین می‌نهاد و چون برمی‌خاست طفل را بر دوش می‌نهاد و تا پایان نماز همین‌گونه رفتار کرد[۱۱]»[۱۲]

منبع‌شناسی جامع سیره خانوادگی معصومان

پانویس

  1. واثلة بن اسقع از اصحاب رسول خدا (ص) است که بخاری و مسلم و ابو داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه از او حدیث نقل کرده‌اند. او در سال ۸۵ هجری درگذشت. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۵؛ التاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۸۷؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ج۲، ص۲۱-۲۳؛ الاستیعاب، ج۴، ص۶۰۶-۶۰۷؛ اسد الغابة، ج۴، ص۶۵۲-۶۵۳؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۷؛ تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۸۹-۹۰؛ الاصابة، ج۴، ص۵۸۹-۵۹۰.
  2. «هرکس کودک خردسالی از نسل خود را خوشحال کند، خداوند در روز قیامت او را خوشحال گرداند». کنز العمال، ج۱۶، ص۵۸۵-۵۸۶؛ میزان الحکمة، ج۱۳، ص۴۷۷-۴۷۸.
  3. «خدایا! من او را دوست دارم، تو نیز دوستش بدار و دوستدارانش را هم دوست بدار». أبوبکر عبد الله بن الزبیر الحمیدی، مسند الحمیدی، تحقیق و تعلیق حبیب الرحمن الاعظمی، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۲، ص۴۵۱؛ أبو الحسن علی بن الجعد بن عبید الهاشمی، مسند ابن الجعد، روایة و جمع أبی‌القاسم عبدالله بن محمد البغوی، مراجعة و تعلیق و فهرسة عامر احمد حیدر، الطبعة الثانیة، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۷ ق. ص۲۹۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۴۹؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۹۲؛ أبو عبد الرحمن احمد بن شعیب النسائی، فضائل الصحابة، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ص۱۹؛ السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۴۹؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۱۶؛ شرح الأخبار، ج۳، ص۱۰۶؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۳۳؛ العمدة، ص۴۰۳، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۷۶.
  4. عدی بن ثابت انصاری کوفی از شخصیت‌های برجسته و عالمان وارسته و راویان توثیق شده است. او در سال ۱۱۶ هجری درگذشته است. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۸-۳۰۹؛ التاریخ الکبیر، ج۷، ص۴۴؛ الجرح و التعدیل، ج۷، ص۴؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۶۱-۶۲؛ لسان المیزان، ج۷، ص۳۰۹؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۴۹-۱۵۰.
  5. براء بن عازب انصاری مدنی از صحابه پیامبر است که پدرش نیز از صحابی بود. بخاری و مسلم و ابو داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه از او روایت نقل کرده‌اند. وی در سال ۷۲ هجری درگذشته است. ر.ک: التاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۱۷؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۳۹۹؛ الاصابة، ج۱، ص۱۴۳؛ اسد الغابة، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶؛ الاصابة، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۳۷۲-۳۷۳.
  6. «خدایا! من او را دوست دارم، تو نیز دوستش بدار». مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۸۴؛ مصنف ابن أبی شیبة، ج۷، ص۵۱۴؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۹۲؛ الادب المفرد، ص۲۴؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۶۲۰؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۱؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۳۳؛ امالی الطوسی، ص۲۴۹؛ شرح اصول الکافی للمازندرانی، ج۶، ص۱۴۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۴؛ نیل الاوطار، ج۶، ص۱۴۰.
  7. چشم کوچولو، بالا برو.
  8. مصنف ابن أبی شیبة، ج۷، ص۵۱۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۱۹۴، ج۲۴، ص۴۶۰؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۱۵۹؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۸۶؛ میزان الحکمة، ج۱۳، ص۴۸۰.
  9. تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۲، ص۳۲۴؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۴؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۵۳، ج۴۳، ص۲۶۱.
  10. أبوعبدالله الحسین بن حمدان الخُصَیبی، الهدایة الکبری، الطبعة الرابعة، مؤسسة البلاغ، بیروت، ۱۴۱۱ ق. ص۳۷۴؛ أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، مکتبة الصدوق، طهران، ۱۳۹۵ ق. ص۲۶۹؛ دلائل الامامة، ص۲۳۶-۲۳۷؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۵۶، ج۳۶، ص۲۵۵.
  11. الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۹-۴۰، ۲۳۲-۲۳۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۹۵؛ سنن النسائی، ج۲، ص۴۵؛ صحیح ابن حبان، ج۳، ص۳۹۴، ج۶، ص۱۰۸؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۴۰؛ السنن الکبری، ج۱، ص۱۲۷؛ ذخائر العقبی، ص۱۶۱؛ منتهی المطالب، ج۱، ص۳۱۰؛ زین الدین بن علی بن احمد العاملی (الشهید الثانی)، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، تحقیق السید محمد کلانتر، الطبعة الثانیة، منشورات جامعة النجف الدینیة، ۱۳۹۸ ق. افست مکتبة الداوری، قم، ۱۴۱۰ ق. ج۱، ص۵۶۴؛ بحارالانوار، ج۸۴، ص۲۸۸؛ الحدائق الناضرة، ج۹، ص۴۰.
  12. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص ۲۲۲.