سیره پیامبر خاتم در مدارا و سازگاری در زندگی چیست؟ (پرسش)

سیره پیامبر خاتم در مدارا و سازگاری در زندگی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره خانوادگی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره خانوادگی معصومان مراجعه شود.

سیره پیامبر خاتم در مدارا و سازگاری در زندگی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره خانوادگی معصومان
مدخل اصلیسازگاری خانوادگی در معارف و سیره نبوی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌

آقای دکتر م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌ در کتاب «سیره نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«برای اینکه مدارا و سازگاری به درستی پاس داشته شود لازم است اموری رعایت گردد که به مواردی از آن اشاره می‌شود.

  • رعایت توانایی‌ها: هر انسانی میزانی توانایی دارد و نباید بیش از قدرت و تاب و تحملش از او انتظار داشت، چنان‌که حکمت الهی این‌گونه است که با انسان‌ها به مقدار توانایی‌شان عمل می‌کند و هیچ‌کس را را بیش از توانایی‌اش تکلیف نمی‌نماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَ[۱]. “وُسع” به معنی تاب و توان است که اصل آن به معنی گنجایش مکانی است، سپس توانایی انسان را شبیه ظرفی برای افعال اختیاری او تصور کرده‌اند، گویا آنچه انسان می‌تواند انجام دهد، توانایی وی گنجایش آن را دارد و آنچه را نمی‌تواند انجام دهد توانایی‌اش گنجایش ندارد، و این مفهوم بر طاقت منطبق گردیده و وسع نامیده شده است. بنابراین وسع انسان عبارت است از طاقت و گنجایش توانایی وی[۲]؛ و این امر در همه چیز صادق است، و در زندگی زناشویی نیز زن و مرد باید ملاحظه توانایی‌های یکدیگر را بکنند و انتظار نامعقول و فراتر از وسع یکدیگر نداشته باشند، که در صورت عدم رعایت این امر، زن و مرد به عدم مدارا و ناسازگاری کشیده می‌شوند. حدیث نبوی که مردان را به مدارا و سازگاری با همسرانشان سفارش کرده از همین باب است: «فَدَارِهَا تَعِشْ بِهَا»[۳].

تحمیل کردن همه کارها در زندگی مشترک به یک طرف و انتظارهای بیش از حدّ، به ویژه نسبت به زن، او را از مدار مدارا بیرون می‌برد. امیر مؤمنان علی (ع) در آموزه‌ای لطیف فرموده است: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ‏ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ»[۴].

این تصور که زن “قهرمان” است و باید همه کارها را او عهده‌دار شود، تصوری ناصواب است. البته واژه “قهرمان” و “قهرمانة” به معنایی که در زبان فارسی استعمال می‌شود، یعنی “پهلوان” نیست، بلکه اصل آن در فارسی “کهرمان” است به معنای کاراندیش و کارفرما[۵]، و در عربی به معنای “پیشکار” و “وکیل” و “متصدی کارهای کسی” به کار رفته است[۶]، چنان‌که مُعَلّی بن خُنَیْس “قهرمان” یعنی پیشکار امام صادق (ع) عنوان شده است[۷]؛ و عمرو بن دینار بصری “قهرمان” یعنی پیشکار آل زبیر[۸]. بنابراین برای پرهیز از آسیب دیدن مدارا و سازگاری در زندگی باید توانایی شریک زندگی پاس داشته شود.

  • پوزش‌خواهی و پوزش‌پذیری: از نشانه‌های مهم مدارا و سازگاری و نیز از عوامل تقویت‌کننده آن، پوزش‌خواهی و پوزش‌پذیری است. آدمی پیوسته در معرض خطا و اشتباه‌کاری است. آن‌چه مهم است این است که انسان به سرعت به خطا و اشتباه خود پی ببرد و از آن پوزش بخواهد و شریک زندگی او نیز پذیرای وی گردد و به اصلاح آن بپردازند. هم پوزش‌خواهی و هم پوزش‌پذیری، روابط زن و مرد را به مدارا می‌کشاند و سازگار می‌سازد. بنابراین لازم است زن و مرد بیاموزند که پوزش بخواهند و پوزش بپذیرند و این مقتضای خردورزی است. امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: «الْمَعْذِرَةُ بُرْهَانُ‏ الْعَقْلِ‏»[۹].

زن و مرد لازم است به یکدیگر فرصت پوزش‌خواهی بدهند و این به معنای گشودن راه مدارا و سازگاری و تقویت آن است. واکنش سریع نسبت به خطاها و اشتباهات و بستن راه پوزش‌خواهی خلاف تدبیرمندی در زندگی است. حضرت مجتبی (ع) در سفارشی مفید و کارساز فرموده است: «لَا تُعَاجِلِ‏ الذَّنْبَ‏ بِالْعُقُوبَةِ، وَ اجْعَلْ بَيْنَهُمَا لِلِاعْتِذَارِ طَرِيقاً»[۱۰].

زن و مرد نباید از پوزش خواستن احساس شرمندگی کنند و یا آن را بر خود سخت ببینند؛ و نیز هنگامی که زن یا مرد پوزش می‌خواهد، در هر صورت لازم است که همسرش پذیرای پوزش‌خواهی او گردد. رسول خدا (ص) فرموده است: «مَن أَتَاهُ أَخُوهُ مُتَنَصِّلاً فَلْيَقْبَلْ ذَلِك مِنْهُ مُحِقَّاً كَانَ أَو مُبْطِلًا فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ لَمْ يَرِدْ عَلَىَّ الْحَوْضَ»[۱۱].

و نیز پیامبر اکرم (ص) در سفارشی به علی (ع) فرموده است: «مَنْ‏ لَمْ‏ يَقْبَلِ‏ الْعُذْرَ مِنْ‏ مُتَنَصِّلٍ‏ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي»[۱۲].

بستن راه پوزش، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، بستن راه اصلاح است و ازاین‌رو کاری به غایت نکوهیده است، چنان‌که علی (ع) فرموده است: «أَعْظَمُ‏ الْوِزْرِ مَنْعُ‏ قَبُولِ‏ الْعُذْرِ»[۱۳].

در آموزه‌های پیشوایان دین چندان بر پوزش‌پذیری تأکید شده است که باورنکردنی می‌نماید، چنان‌که از امام سجاد (ع) روایت شده است که فرمود: «إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَ‏ تَحَوَّلَ‏ إِلَى‏ يَسَارِكَ‏ وَ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ»[۱۴].

این امر چندان زشت تصویر شده است که در بیان پیامبر اکرم (ص) آمده است: «هَجْرُ الْمُسْلِمِ أَخَاهُ كَسَفْكِ دَمِهِ»[۱۵].

پیشوایان دین با چنین تعابیری به پرهیز از قهر کردن و دوری گزیدن فراخوانده‌اند و اینکه باید هنگام بروز اختلاف و مشکل در پی راه‌حلی مسالمت‌آمیز بر مبنای مدارا و سازگاری برآمد، و روابط خانوادگی را با رفتارهای خصمانه آسیب نزد. امیر مؤمنان علی (ع) در سفارشی فرموده است: «عَلَيْكُمْ‏ بِالتَّوَاصُلِ‏ وَ الْمُوَافَقَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْمُقَاطَعَةَ وَ الْمُهَاجَرَةَ»[۱۶].

رسول خدا (ص) همسران را به راه‌حل‌های خردمندانه هنگام روی آوردن اختلاف و مشکل سفارش می‌کرد و از روی کردن به قهر و دوری سخت پرهیز می‌داد. روایت شده است که آن حضرت می‌فرمود: «إِنِّي لَأُبْغِضُ الْمَرْأَةَ تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهَا تَجُرُّ ذَيْلَهَا تَشْكُو زَوْجَهَا»[۱۷].

و همین‌گونه است حال مردی که به جای اصلاح روابط و حل مشکلات به زیر پا گذاشتن حقوق خانواده و قهر و دوری گزیدن روی می‌آورد. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «مَنْ‏ ضَيَّعَ‏ أَهْلَهُ‏ وَ قَطَعَ‏ رَحِمَهُ‏ حَرَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى حُسْنَ الْجَزَاءِ يَوْمَ يَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَ ضَيَّعَهُ وَ مَنْ ضَيَّعَهُ يُضَيِّعُهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْآخِرَةِ فَهُوَ يَرِدُ مَعَ الْهَالِكِينَ حَتَّى يَأْتِيَ بِالْمَخْرَجِ وَ لَمَّا يَأْتِ بِهِ»[۱۸].

پیامبر (ص) به پیروان خود می‌آموخت که علی‌رغم اختلافات و مشکلات به قهر کردن و دوری گزیدن روی نیاورند، و اگر شریک زندگی‌شان بدین سمت رفت، آنان واکنشی همانند او انجام ندهند و با رفتار خردمندانه اختلاف و مشکل را حل کنند. علاء حَضْرَمی[۱۹] نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: «يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي أَهْلَ بَيْتٍ أُحْسِنُ إِلَيْهِمْ فَيُسِيئُونَ وَ أَصِلُهُمْ‏ فَيَقْطَعُونَ‏»[۲۰].

رسول خدا (ص) فرمود: ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ[۲۱].

رسول خدا (ص) فرموده است: «‏إِيَّاكُمْ‏ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّ‏ الْحَسَدَ يَأْكُلُ‏ الْحَسَنَاتِ‏ كَمَا تَأْكُلُ‏ النَّارُ الْحَطَبَ‏»[۲۲].

حسادت و افسوس آرامش زندگی را می‌سوزاند و جایی برای سازگاری نمی‌گذارد. پیامبر (ص) فرموده است: «لَا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا لَمْ يَتَحَاسَدُوا»[۲۳].

با ظهور و بروز حسادت در زندگی، مدارا به اسارت در می‌آید و بیماری‌های روحی زندگی را آفت‌زده می‌سازد و سازگاری را به ناسازگاری می‌کشاند. در تعابیر پیشوایان دین، توصیف‌هایی درباره حسادت و عوارض آن آمده است که به خوبی خطر ظهور و بروز این خصلت را آشکار نموده و زمینه لازم برای پرهیز از آن را فراهم کرده است، چنان‌که در آموزه‌های علی (ع)، برترین تربیت‌یافته مدرسه نبوی - آمده است: «الْحَسَدُ حَبْسُ‏ الرُّوحِ‏»[۲۴]؛ «الْحَسَدُ شَرُّ الْأَمْرَاضِ‏»[۲۵]؛ «إِذَا أَمْطَرَ التَّحَاسُدَ نَبَتَ‏ التَّفَاسُدَ»[۲۶]؛ «الْحَسَدُ مَطِيَّةُ التَّعَبِ‏»[۲۷]؛ «ثَمَرَةُ الْحَسَدِ شَقَاءُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[۲۸].

با توجه به این آثار و عوارض، مصلحت آن است که جایی برای ظهور و بروز حسادت و حسرت در زندگی خانوادگی گشوده نشود.

اگر در زندگی خانوادگی و در مسائلی که میان زن و مرد پیش می‌آید، کینه بروید و اهتمام بر زدودن آن صورت نگیرد، دل بیمار کینه‌توز به مدارا و سازگاری تن نمی‌دهد، که هیچ بیماری چون کینه‌توزی نیست، و هیچ‌چیز مانند آن خانمان‌سوز نیست.

در آموزه‌های علوی آمده است: «الْحِقْدُ الْأَمُ‏ الْعُيُوبِ‏»[۳۰]؛ «الْحِقْدُ يُذْرِي‏»[۳۱]؛ «سَبَبُ‏ الْفِتَنِ‏ الْحِقْدُ»[۳۲]؛ «الْحَقُودُ مُعَذَّبُ‏ النَّفْسِ‏ مُتَضَاعَفُ الْهَمِّ»[۳۳].

کینه‌توزی، آزار فزاینده و بر باددهنده است، و هرگونه آسایش را در زندگی زایل می‌کند. امام عسکری (ع) فرموده است: «أَقَلُّ‏ النَّاسِ‏ رَاحَةً الْحَقُودُ»[۳۴].

بنابراین، مصلحت زندگی مشترک در این است که جایی برای کینه گشوده نشود و اگر کینه‌ای پدید آمد، به سرعت برای زدودن آن اقدام شود تا پیامدهای ناگوار آن گریبان‌گیر خانواده نگردد.

امیرمؤمنان علی (ع) سفارش فرموده است: «طَهِّرُوا قُلُوبَكُمْ‏ مِنَ‏ الْحِقْدِ فَإِنَّهُ دَاءٌ مُوبِئٌ»[۳۵].

البته کینه‌توزی پیش از آن‌که به کسی آسیب برساند، شخص کینه‌توز را تباه می‌سازد؛ پس خردمندی اقتضا می‌کند که به هیچ وجه امکانی برای ورود کینه به دل و جایگزینی و میدان دادن به آن و رشد آن فراهم ننمود. به بیان علی (ع): « إِنَّمَا اللَّبِيبُ‏ مَنِ اسْتَسَلَّ الْأَحْقَادَ»[۳۶].

و تا زدودن دل از کینه‌ها محقق نشود، آسایش فردی و خانوادگی معنا نخواهد یافت: «مَنْ‏ اطَّرَحَ‏ الْحِقْدَ اسْتَرَاحَ‏ قَلْبُهُ‏ وَ لُبُّهُ‏»[۳۷].

در آموزه‌های پیشوایان نکته‌ای اساسی مطرح شده است و آن اینکه کینه‌توزی برای چه؟ و به چه قیمت؟ و برای رسیدن به کدام مقصد؟ آیا زندگی پرمسالمت و آمیخته به محبت و با برکت این ارزش را ندارد که زن و مرد به کینه میدان ندهند؟ آیا دنیا این ارزش را دارد که برایش در دام کینه‌ها فرورفت و آرامش را به تنش، و سازگاری را به ناسازگاری، و خوشبختی را به بدبختی مبدل ساخت؟ امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: «الدُّنْيَا أَصْغَرُ وَ أَحْقَرُ وَ أَنْزَرُ مِنْ أَنْ تُطَاعَ فِيهَا الْأَحْقَادُ»[۳۸].

بنابراین باید همّت نمود و کینه‌ها را از دل زدود، و هر یک از زن و مرد از خود آغاز کند؛ چنان‌که علی (ع) فرمود: «احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ‏ صَدْرِ غَيْرِكَ‏ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ»[۳۹].

و برای اینکه کینه‌ها امکان ورود به درون نیابند و در صورت ورودشان به سرعت زدوده شوند و استقرار پیدا نکنند، بهترین کار، گفتگو و بیان مسائل است، حتی اگر به زبان سرزنش و گله‌گذاری باشد، چنان‌که امام هادی (ع) در آموزه‌ای والا فرموده است: «الْعِتَابُ‏ خَيْرٌ مِنَ‏ الْحِقْدِ»[۴۰]»[۴۱]

منبع‌شناسی جامع سیره خانوادگی معصومان

پانویس

  1. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  2. تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۴۳.
  3. «پس با همسرت مدارا کن و ملایمت بورز تا [به‌خوبی]با وی زندگی نمایی». مصنف ابن أبی شیبة، ج۴، ص۱۸۴؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۸؛ صحیح ابن حبان، ج۹، ص۴۸۵؛ المعجم الکبیر، ج۷، ص۲۴۴؛ المعجم الاوسط، ج۸، ص۲۳۱، ج۹، ص۴۰؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۱۷۴؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۳۰۴؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۲۳؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۳۷۳.
  4. «زن گلی بهاری است و پیشکار و متصدی کارهای خانه نیست، پس در هر حال با او مدارا نما، و به نیکویی با وی معاشرت کن تا زندگی‌ات پاک و مصفا گردد». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۵۶، ج۴، ص۳۹۲؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۲۰؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۵۲؛ محمد باقر المحمودی، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، الطبعة الاولی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، مؤسسة التضامن الفکری، بیروت، ۱۳۸۵-۱۳۹۷ ق. ج۷، ص۴۰۰.
  5. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه «قهرمان».
  6. کتاب العین، ج۳، ص۱۵۳۵؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۸۲؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۱۵۰.
  7. الکافی، ج۵، ص۱۵۸؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۴۸.
  8. التاریخ الکبیر، ج۶، ص۳۲۹؛ الجرح و التعدیل، ج۴، ص۱۹۰، ج۶، ص۲۳۲؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۴، ج۲، ص۳۵، ج۳، ص۳۷۷، ج۵، ص۱۳۵، ج۶، ص۲۱۱-۲۱۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۶، ص۱۳۹، ج۶۲، ص۲۵۸، ج۷۰، ص۲۵۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۳۰۷.
  9. «پوزش‌خواهی [از خطا] دلیل خردمندی است». شرح غررالحکم، ج۱، ص۱۳۳؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۵.
  10. «گناه را زود کیفر مده، بلکه میان گناه و کیفر، راهی برای پوزش‌خواهی باقی بگذار». نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص۱۱۲؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱۳.
  11. «هرکس برادرش به پوزش‌خواهی نزد او آید، باید پوزشش را بپذیرد، خواه پوزشش موجه باشد یا ناموجه که اگر نپذیرد کنار حوض [کوثر] بر من وارد نشود». مستدرک الحاکم، ج۴، ص۱۵۴؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۵۶؛ کنز العمال، ج۳، ص۳۷۸.
  12. «هرکس پوزش را نپذیرد، چه پوزش‌خواهنده راست بگوید یا دروغ، به شفاعت من دست نیابد». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۳؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۳؛ السرائر، ج۳، ص۶۱۵؛ بحار الانوار، ج۷۷، ص۴۷.
  13. «بزرگ‌ترین گناه، نپذیرفتن پوزش است». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۹۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۱۳.
  14. «اگر کسی از طرف راستت به تو ناسزا گفت و سپس به طرف چپت آمد و پوزش خواست، پوزشش را بپذیر». الکافی، ج۸، ص۱۵۳؛ تحف العقول، ص۲۰۵؛ مشکاة الانوار، ص۱۳۷؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۵۳، ج۱۱، ص۵۲۸؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۴۱.
  15. «قهر کردن مسلمان با برادرش، مانند ریختن خون اوست». کنز العمال، ج۹، ص۳۲؛ میزان الحکمة، ج۱۲، ص۵۶۸.
  16. «بر شما باد ایجاد ارتباط و آشتی با یکدیگر، و زنهار از قطع رابطه و قهر کردن از یکدیگر». شرح غررالحکم، ج۴، ص۳۰۱؛ میزان الحکمة، ج۱۲، ص۵۶۹.
  17. «بی‌گمان من زنی را که از خانه خود دامن‌کشان برای شکایت از شوهرش بیرون شود دشمن می‌دارم». المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۳۲۳؛ المعجم الاوسط، ج۶، ص۱۳۲؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۳۱۳؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۴۰۵؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۳۸۲.
  18. «هر که خانواده‌اش را مهمل گذارد و بدیشان رسیدگی ننماید و ارتباط خود را با آنان ببرد، خداوند در آن روزی که نیکوکاران را پاداش می‌دهد، او را از پاداش نیکو محروم سازد، و وی را به خودش واگذارد، و هرکه را خدای متعال به خودش واگذارد، او در میان کسانی که سرنوشتشان دوزخ تعیین شده مردد بماند، به امید آن‌که راه نجاتی پیدا کند، و نخواهد کرد». ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۳۳۸؛ أعلام الدین، ص۴۲۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۶۵؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۶۸؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۶، ص۱۲۸.
  19. علاء بن عبد الله حضرمی از اصحاب پیامبر (ص) از اهالی حَضْرَموت (ناحیه‌ای در جنوب شبه جزیره عربستان در امتداد دریای عمان) است که مدتی کارگزار پیامبر (ص) در بحرین بود. وی در سال ۲۱ هجری درگذشته است. ر.ک: المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۸۸-۹۸؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۶۹۴-۶۹۷؛ الاصابة، ج۲، ص۴۹۱.
  20. «ای رسول خدا، من خانواده‌ای دارم که به آنان نیکی می‌کنم و آنان به من بدی می‌نمایند، و من با آنان ارتباط برقرار می‌کنم و آنان از من دوری می‌گزینند». امالی الصدوق، ص۴۹۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۵۵۰.
  21. «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد * و این را جز به آنان که می‌شکیبند، و جز به آنان که بهره‌ای سترگ دارند فرانیاموزند» سوره فصلت، آیه ۳۴-۳۵
  22. «از حسادت بپرهیزید، زیرا حسنات و نیکی‌ها را فرومی‌خورد، همچنان که آتش هیزم را». منتخب مسند عبد بن حمید، ص۴۱۸؛ سنن أبی داود، ج۲، ص۵۷۴؛ ریاض الصالحین، ص۶۲۱؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۴۴۸؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۶۱-۴۶۲؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۵.
  23. «مردمان پیوسته در خیر و نیکی‌اند تا زمانی که به یکدیگر حسادت نورزیده‌اند». المعجم الکبیر، ج۸، ص۳۰۹؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۷۸؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۶۳.
  24. «حسادت زندان روح است» شرح غررالحکم، ج۱، ص۱۰۰؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۰۰.
  25. «حسادت بدترین بیماری است». شرح غررالحکم، ج۱، ص۹۱؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۹؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۰۰.
  26. «هرگاه حسادت فروبارد، گیاه تبهکاری بروید». شرح غررالحکم، ج۳، ص۱۷۳؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۳۲؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۰۰.
  27. «حسادت مرکب رنج است». بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۳؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۰۱.
  28. «ثمره حسادت، رنج و بدبختی در دنیا و آخرت است». شرح غررالحکم، ج۳، ص۳۳۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۰۸؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۰۱.
  29. «کینه‌ها را دور بریزید». الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۰۶؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۶۵.
  30. «کینه‌توزی پست‌ترین عیب‌هاست». شرح غررالحکم، ج۱، ص۲۳۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۱؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۶.
  31. «کینه‌توزی، [هستی انسان را] بر باد می‌دهد». شرح غررالحکم، ج۱، ص۱۷؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۶؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۶.
  32. «علت فتنه‌ها و آشوب‌ها کینه‌توزی است». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۲۱؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۱؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۷.
  33. «جان کینه‌توز در عذاب است، و اندوهش دو چندان». شرح غررالحکم، ج۲، ص۹۱؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۹؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۷-۱۳۸.
  34. «کم‌آسایش‌ترین مردم، کینه‌توز است». تحف العقول، ص۳۶۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۷۳؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۸.
  35. «دل‌های خود را از کینه پاک کنید، که آن دردی مهلک است». شرح غررالحکم، ج۱، ص۲۵۶؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۶.
  36. «خردمند کسی است که کینه‌ها را از دل بیرون کند». شرح غررالحکم، ج۳، ص۷۶؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۷۸؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۷.
  37. «هرکه کینه را دور ریزد، دل و دماغش آسوده گردد». شرح غررالحکم، ج۵، ص۳۲۶؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۵۹؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۷.
  38. «دنیا کوچک‌تر و حقیرتر و ناچیزتر از آن است که در آن از کینه‌ها پیروی شود». شرح غررالحکم، ج۲، ص۵۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۵۹؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۷.
  39. «برای درو کردن بدی از سینه دیگران، آن را از سینه خودت ریشه‌کن کن». نهج البلاغه، حکمت ۱۷۸؛ خصائص أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع)، ص۸۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۱۲.
  40. «سرزنش و گله‌گذاری بهتر است از کینه به دل گرفتن». بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۶۹؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۳۷.
  41. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص ۲۹۹-۳۱۰.