مارکسیست‌ها تکامل تاریخ را با چه شیوهای توجیه می‌کنند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مارکسیست‌ها تکامل تاریخ را با چه شیوهای توجیه می‌کنند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

مارکسیست‌ها تکامل تاریخ را با چه شیوهای توجیه می‌کنند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت اللهسید محمد صدر، در کتاب «الیوم الموعود» در این‌باره گفته است:

«حرکت دائماً به سوی تکامل نیست، بلکه گاهی حرکت به سقوط و نقض است همانند تحول آهن به خاک در نتیجه ارتباط آن با رطوبت... و گاهی نیز این حرکت به هیچ نتیجه‌ای منجر نمی‌شود، مثل باقی ماندن بعضی از جوامع اولیه که تاکنون هیچ نوع پیشرفتی نداشته‌اند»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله مرتضی مطهری؛
شهید مطهری در کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ» در این باره گفته است: «تاریخ یک جریان دائم و یک ارتباط میان انسان و طبیعت انسان و اجتماع و یک صف آرایی و جدال دائم میان گروه‌های در حال رشد انسانی و گروه های در حال زوال انسانی است که در نهایت امر یک جریان تند و انقلابی به سود نیروهای در حال رشد پایان می‌یابد، و بالاخره یک تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه به ضدّ خودش و او به ضدّ ضدّ تبدیل می‌گردد و تکامل رخ می دهد. اساس زندگی بشر و موتور به حرکت در آورنده تاریخ او کار تولیدی است... . نزاع و کشمکش میان دو گروه که یکی جامد الفکر و وابسته به گذشته و دیگری روشنفکر و وابسته به آینده است... سخت در می‌گیرد و شدت می‌یابد تا به اوج خود که نقطه انفجار است می‌رسد و جامعه با یک گام انقلابی به صورت دگرگونی نظام کهن و برقراری نظام جدید و به صورت پیروزی نیروهای نو و شکست کامل نیروهای کهنه تبدیل به ضدّ خود می‌گردد و مرحله‌ای از تاریخ آغاز می‌شود. این مرحله از تاریخ نیز به نوبه خود سرنوشتی مشابه با مرحله قبلی دارد،... این مرحله نیز جای خود را به ضدّ و نفی کننده خود می‌دهد و مرحله جدیدتری آغاز می‌گردد و همین طور تاریخ - مانند خود طبیعت - همواره از میان اضداد عبور می‌کند. این طرز تفکّر درباره طبیعت و تاریخ، تفکر دیالکتیکی نامیده می‌شود و چون در مورد تاریخ همه ارزش های اجتماعی را در طول تاریخ تابع و وابسته به ابزار تولید می‌داند ما این طرز تفکّر و این بینش را در مورد تاریخ "بینش ابزاری" می‌نامیم. و مقصودمان از بینش ابزاری طرز تفکر خاص درباره تحوّلات تاریخی است که از آن به مادّیت تاریخی (ماتریالیسم تاریخی) تعبیر می‌شود»[۲].
۲. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این باره گفت است:

«پاسخ: توجیه تکامل تاریخ با شیوه ابزاری و دیالکتیکی اشکالاتی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. تکامل را با ابزار تولید نمی‌توان توجیه کرد، زیرا تکامل ابزار تولید به نوبه خود معلول حس فطری کمال جویی و تنوع‌طلبی و گسترش‌خواهی و ناشی از ابتکار انسان است.
  2. نظریه ابزاری که تمام نهضت‌های مذهبی و اخلاقی و انسانی تاریخ را توجیه طبقاتی می‌کند، نوعی قلب و تحریف معنوی تاریخ و اهانت به مقام انسانیت تلقی می‌شود.
  3. واقعیات تاریخی، پوچی این نظریه را روشن می‌کند، زیرا در یک قرن گذشته کشورهایی به سوسیالیسم گرویدند که مرحله کاپیتالیسم را طی نکرده بودند. و برعکس کشورهایی که کاپیتالیسم را به اوج خود رسانده‌اند در همان مرحله باقی مانده‌اند، پس جبری در کار نیست.
  4. نظریه ابزاری و دیالکتیک، ایجاد نابسامانی‌ها و تخریب‌ها به منظور ایجاد بن بست و بحران را تجویز می‌کند که این امر نامشروع است.
  5. طبق نظریه ابزاری، سیر تکاملی تاریخ جبری و لا یتخلّف است، یعنی هر جامعه در هر مرحله تاریخی لزوماً نسبت به مرحله قبل از خود کامل‌تر است، در حالی که این نظر باطل است، زیرا نظر به اینکه عامل اصلی این حرکت انسان است و انسان موجود مختار و آزاد و انتخاب گر است، تاریخ در حرکت خود نوسانات دارد، گاهی جلو می‌رود و گاهی به عقب برمی‌گردد و... تاریخ تمدن‌های بشری جز یک سلسله تعلیم‌ها و سپس انحطاط‌ها و انقراض‌ها نیست.
  6. سیر تکاملی بشرّیت به سوی آزادی از اسارت طبیعت مادی و به سوی هدفی و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیشتر از ایمان و ایدئولوژی بوده و هست.[۳].

پانویس