مراتب ایمان در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بدین معنا است که ایمان از نظر شدت و ضعف، درجه‌هایی دارد. اینکه آیا ایمان مراتبی دارد یا نه، بسته به این است که ایمان را چگونه تعریف کنیم و این مسئله را بررسیم که آیا ایمان قابلیت شدت و ضعف و کاهش و افزایش دارد یا نه. آنان که عمل به ارکان را جزو تعریف ایمان نمی‌دانند و آن را تنها تصدیق قلبی می‌شمارند، شدت و ضعفی نیز در آن روا نمی‌دارند و در نتیجه، مراتب و درجات ایمان را نیز نمی‌پذیرند. در برابر، کسانی که عمل را جزو ایمان می‌دانند، خواه ناخواه این را نیز پذیرفته‌اند که ایمان شایسته زیادت و نقصان و شدت و ضعف است. بسیاری از متکلمان شیعه، از آن رو که آیات و روایات پرشماری، ایمان را ذو درجات دانسته‌اند[۱]، این مسئله را حل شده انگاشته و از آن سخن نگفته‌اند. برخی دیگر از علمای شیعه با الهام از این آیات و روایات بابی به عنوان "درجات الایمان و حقائقه" برگشوده و از مراتب ایمان بحث کرده‌اند[۲]. برخی دانشمندان معاصر شیعی نیز مراتب ایمان را پذیرفته‌اند و بر آن رفته‌اند که ایمان عبارت از علم و عمل است و التزام به این دو شدت و ضعف می‌پذیرد و از این رو، ایمان نیز شدت و ضعف و کاهش و نقصان دارد و در نتیجه، مراتب ایمان، از ضروریاتی است که هیچ شکی بدان راه ندارد[۳].

برخی دیگر نیز چنین استدلال کرده‌اند: چه ایمان را به معنای علم و معرفت بدانیم و چه به معنای پذیرفتن حق و تسلیم در برابر آن، دارای درجات و سلسله مراتب است و این بدان سبب است که علم و تسلیم و پذیرش، مراتب مختلف دارد.

آیاتی پرشمار نیز بر این حقیقت گواهی می‌دهند؛ از جمله آنجا که خداوند می‌فرماید: لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ[۴][۵]. بدین سان، مراتب ایمان نزد متکلمان شیعه، حقیقتی است پذیرفته شده؛ هر چند درباره آن به گونه‌ای روشن و مفصل سخن نگفته‌اند. در روایت است که ایمان را ده درجت است که مؤمن یک به یک آنها را طی می‌کند[۶]. نیز در روایت است که خداوند، ایمان را بر هفت بخش تقسیم کرده است: نیکی، صدق، یقین، رضا، وفا، علم و بردباری. آن گاه سهم هر کس را از آنها داده است. هر کس همه آنها را در خود گرد آورده است، مؤمن کامل است[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. بحار الانوار، ۶۶/ ۱۷۵- ۱۵۴.
  2. بحار الانوار، ۶۶/ ۱۷۵- ۱۵۴.
  3. المیزان‌، ۱۸/ ۲۹۵.
  4. «تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.
  5. ر. ک: تفسیر نمونه، ۲۲/ ۲۹.
  6. بحار الانوار، ۶۶/ ۱۶۵.
  7. بحار الانوار، ۶۶/ ۱۵۹.
  8. فرهنگ شیعه، ص ۴۰۶-۴۰۷.