مصادیق تألیف قلوب چه کسانی هستند؟ (پرسش)
مصادیق تألیف قلوب چه کسانی هستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
مصادیق تألیف قلوب چه کسانی هستند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | تألیف قلوب |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل شکوری در کتاب «فقه سیاسی اسلام» در اینباره گفته است:
«نظریات فقها در این مسأله گوناگون است به طوریکه شیخ یوسف بحرانی یکی از فقهای برجسته تشیع در اینباره میگوید: “سخنان اصحاب ما در تفسیر کلمه مؤلفةالقلوب و تعیین حوزه عملکرد اصل تألیف قلوب بسیار پراکنده و گوناگون است و احتمالهای زیادی را در بر دارد به طوریکه برخی آن را مخصوص غیر مسلمانان و کفّار میدانند.
برخی دیگر منافقان را مصداق مؤلفةالقلوب میشمارند و عده دیگر، دستهای از مسلمانان را مشمول آن قرار میدهند...
و شگفتانگیز و عجیب است که با وجود اخبار و روایات روشن و صریح درباره مؤلفةالقلوب، چرا فقهای ما این همه دچار احتمالات شدهاند و...”[۱]. به هر حال ما مصمم هستیم که اقوال و نظریات فقها را در قالب یک ترتیب و نظم خاص بیان کرده و سرانجام نتیجه مطلوب را بگیریم.
نظریات و اقوال فقها در مورد این که منظور از مؤلفةالقلوب چه کسانی هستند، از قرار زیر است:
- فقط کفّار: عدهای از فقها معتقدند که تألیف قلوب فقط شامل کفّار است که امام مسلمین بدین وسیله آنان را نسبت به اسلام خوشبین کرده و به همکاری در جهاد و مبارزه جلب میکند. شیخ مفید از جمله طرفداران این قول است[۲]. اما شهید اول صاحب متن لمعه در کتاب “بیان” خود خلاف این قول را به شیخ مفید نسبت داده و گفته است: “شیخ تألیف قلوب مسلمانان را نیز جایز میداند”[۳]. محقق حلی در کتاب معتبر خود شیخ طوسی را از جمله طرفداران انحصار تألیف قلوب به کفّار میشمارد[۴].
- منافقان: قول دیگر این است که: اصل تألیف قلوب فقط شامل منافقان میشود تا بدین وسیله آنان دلشان نرم شده و از نفاق خود دست بردارند. شهید اول در کتاب “بیان” این قول را به ابنجنید نسبت داده است که یکی از بزرگان فقهای شیعه میباشد[۵].
در سیره پیامبر اسلام a نیز مواردی مشاهده میشود که در آنها منافقان را “تألیف قلوب” کرده است؛ مانند: ابوسفیان و....
در این رابطه صاحب حدائقالناضره داستانی را نقل میکند که دانستن آن بیفایده نیست: پیامبر اسلام a در جنگ حنین، باتوجه به اصل تألیف قلوب عدهای از سران عرب، مانند: ابوسفیان و عینیه بن الحصین الفراری و امثال آنان را در جنگ شرکت داد و از غنایم جنگی نیز سهمی برای آنان قائل شد. عدهای از اصحاب ناراحت شدند و به همراهی “سعدبن معاذ” به حضور رسول خدا رفتند و سعد بن معاذ از طرف آنان خطاب به پیامبر a عرض کرد: اگر تقسیم مال میان مسلمانان واقعی و منافقان – و نیز کفّار و مشرکان، مانند: صفوان بن امیّه – بر طبق آیهای است که از جانب خدا نازل شده ما آن را میپذیریم و اگر غیر آن باشد، ما به آن راضی نیستیم. پیامبر a از آن جماعت پرسید: آیا همه شما در رأی با سرپرست خودتان سعد موافقید؟ گفتند: سرپرست و سید ما خدا و پیامبر اوست، اما رأی ما در این مسأله مثل رأی سعد است و لذا خداوند در پاسخ آیه تألیف قلوب را نازل کرد و سهمی برای مؤلفةالقلوب قائل شد”[۶].
اسکافی نیز مؤلفةالقلوب را فقط منحصر به منافقان میداند[۷]. با توجه به اسناد و مدارک میتوان گفت: منافقان یکی از مصادیق مؤلفة قلوبهم هستند و نه تنها مصداق منحصر به فرد آن.
- مسلمانان ضعیفالایمان: قول دیگر این است که اصل تألیف قلوب شامل حال مسلمانانی است که به توحید خدا و نبوت حضرت محمد a اعتراف دارند، اما دارای ایمانی ضعیف و متزلزل و مضطرب هستند؛ با بهکار گرفتن اصل تألیف و تحبیب قلوب گرایش آنان به اسلام زیادتر میگردد و از تزلزل و اضطراب بیرون میآیند.
شیخ یوسف بحرانی صاحب “حدائق الناضرة” از جمله قائلان و طرفداران این قول است. او در کتاب خود برخی از احادیث ائمه اطهار (ع) را برای تأیید نظر خود نقل کرده است؛ اما این نظر صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا برخی از احادیث را توجیه کرده و از برخی نیز اصولاً صرفنظر نموده و نقل نکرده است. مثلاً وقتی که داستان جنگ حنین را نقل میکند فقط از منافقان نام میبرد و وجود صفوان بن امیّه را در جنگ اصلاً ذکر نمیکند که از کفّار و مشرکان بود[۸].
- کفّار، منافقان و مسلمین: نظریه و قول دیگر این است که اصل تألیف قلوب، یک اصل “عام” است شامل همه مصادیق ذکر شده مانند کفّار، منافقین، مسلمین ضعیفالایمان، مسلمانان مرزنشین و... میشود و همه را در بر میگیرد و هیچگاه اختصاص و انحصار به یکی از آن مصادیق نداشته و ندارد»[۹]